رفتار ممتازالسلطنه حیرتانگیزترین سیاحتهایی است که من در عمر خود کردهام، اما دولت فرانسه این واقعه را میخواهد محل استفاده قرار داده فوایدی از دولت ایران حاصل کند و عجب اینکه در فکر دولت فرانسه اینطور جلوه کرده که جانشین دولت روس در شمال ایران شود. حال باید دید پلتیک فرانسه اولا چقدر احمقانه و ثانیا چقدر مغرضانه است و معلوم میشود که رفتار مسیو بنن در ایران از روی چه ماخذ است.
کد خبر: ۶۱۴۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
بعد از تئاتر رفتم به هوتل موریس و نصرتالدوله [وزیر خارجه] را ملاقات کرده صحبت کردیم. اعتمادالدوله هم بود. استمزاج کرد ببیند من حاضر میشوم اولتیماتوم را برای ممتازالسلطنه ببرم، قبول نکردم. بالاخره صدیقالسلطنه را مامور این کار کرد و من آمدم شام خوردم و زودتر خوابیدم.
کد خبر: ۶۱۴۰۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۳
[وزیر خارجه] کاغذی به من نوشته بود و یک کاغذ رسمی و یک کاغذ خصوصی به نظر آقا و یک کاغذ به کتابچیخان. نظر آقا را چون قبلا خواسته بودیم آمد و کاغذها را به او دادیم. راجع بود به مسئله ممتازالسلطنه و بعضی حرفها که میبایست به رئیس تشریفات بزند برای رفع شبهات... همچنین کاغذی خصوصی که به من نوشته بوده است برای اینکه جهت ممتازالسلطنه بخوانم.
کد خبر: ۶۱۰۹۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
ساعت ۹ به لندن رسیدیم. در بین این راه با نصرتالدوله و یحییخان و نواب همراه بودیم و چای خوردیم و باز صحبت کردیم. ذکر رجال ایران و وقایع گذشته شد. نصرتالدوله گفت: «مستوفیالممالک خیلی خوب آدمی است اما اهل کار نیست و خرابیهای زمان جنگ همه زیر سر اوست.» در باب ناصرالملک هم صحبت شد و یحییخان حمایت میکرد، البته طبیعی است، اما بیش از آنچه لازم بود.
کد خبر: ۶۰۳۶۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
انتظامالملک تلفون کرد. معلوم شد حضرات آمدهاند. ولی گفت پسفردا باید به لندن بروید و شما هم باید بیایید. بعد از ناهار رفتم هوتل موریس نصرتالدوله [وزیر خارجه] را دیدم. معلوم شد مسئله لندن رفتن حقیقت دارد.
کد خبر: ۶۰۳۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
دکتر پراک آمد و کنترات را به ترتیبی که نصرتالدوله [وزیر خارجه] قبول کرده پذیرفت. اما دکتر ویلهلم نیامد. نمیدانم قبل از من آمده و رفته بود یا هیچ نیامد. باری ناهار رفتم منزل مادام رو و برگشتم به هوتل موریس. چون به واسطه رفتن شاه اطاقهای طبقه دویم آن هوتل خالی شده ما به آنجا نقلمکان کردیم و اطاقهای طبقه پنجم را رها کردیم.
کد خبر: ۵۹۵۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۴
نصرتالدوله [وزیر خارجه] شرحی راجع به مجمع ملل و کنفرانس راجع به عملهجات خواسته بود که به طهران بفرستد. نوشتم و شب با وحیدالملک و انتظامالملک به مهمانی علیقلیخان رفتیم. مشاورالممالک و پسرش و احتسابالملک هم بودند. احتساب را برای آشپزی دعوت میکنند. میرزا محمودخان و عیالش هم بودند. زن میرزا محمودخان دختر قشنگ خوبی است. یک دختر فرانسوی دیگر هم بود که میگفتند با کمال است. شب خوش گذرانیدیم.
کد خبر: ۵۹۴۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۷
عصر با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب لایحهای که میخواهد به مسیو کلمانسو [نخستوزیر فرانسه] بدهد حرف زدیم و ترتیب دادیم و شب چون علیقلیخان و عیالش را به اپراکمیک وعده گرفته بودیم شام نخورده آنجا رفتیم. بازی «حکایات هفمان» بود، خیلی عالی.
کد خبر: ۵۹۴۲۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب استخدام اطبا و غیره صحبت کردیم و گفت: «اطبا تقریبا به همان شرایط راضی شدهاند و حالا باید کنترات آنها را حاضر کرد.»... بعد از شام رفتیم به تئاتر کاپوسین. بازی «سعادت زنم» را که سابقا دیده بودم دیدیم. خیلی بامزه است. اکثر بازیگرها تغییر کرده بودند.
کد خبر: ۵۹۳۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۱
منزل آذربایجانیها رفتم. موارد معهود را نوشته بودند، قدری هم بهتر از آنکه بنا بود. آنجا چای خوردیم و آمدم منزل قدری از راپرتی که باید در این خصوص برای نصرتالدوله [وزیر خارجه] حاضر کنیم نوشتم.
کد خبر: ۵۸۲۲۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۹
عصر به اتفاق مستنصرالسلطنه رفتیم، چون مقصود نصرتالدوله [وزیر خارجه] این است که من و مستنصر از طرف خودمان اعضای کمیسیونی باشیم که در کار آذربایجان مباحثه باید بکنیم. مستنصر به ترکی ترجمه میکرد. گفتند «ما همه اعضای خودمان را معین کرده فردا پیش از ظهر شروع به کار میکنیم.» و ساعت یازده و نیم به ما قرار دادند.
کد خبر: ۵۸۱۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
انتظامالملک ما را برد در مجلس رقصی که در مُنمارتر در پلاس پیگال است. آنجا هم شامپانی خوردیم. دختری که در یک طرف نشسته بود، فوقالعاده خوشگل بود. همه دل به او باختیم و بیشتر مست شدیم... خلاصه تا یک ساعت و نیم بعد از نصف شب بیرون بودیم و امشب هم یکی از شبهای مستی و بیعاری ما بود.
کد خبر: ۵۸۱۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۴
تهیه سفر فردا را دیدم و اسباب خود را جمع کردم. لباسها و عمده اسبابم را در کیف بزرگ بسته به انتظامالملک دادم که همراه به پاریس ببرد و پیراهن و زیرجامه مختصری هم گذاشتم که به سفارت بدهد برای مراجعت من از کمبریج؛ و یک کیف کوچک هم برای همراه بردن تهیه کردم و خوابیدم. با نصرتالدوله [وزیر خارجه]میخواستم ملاقات کنم و قرار فردا را بگذارم نشد. روز دنبال کار و شب در پی عیش است.
کد خبر: ۵۷۵۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
صبح به بطالت گذشت. قدری هم با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب نطقی که باید بکند مباحثه کردیم. معلوم است که نصرتالدوله نظرش با ما کاملا نمیتواند یکی بشود. به اندازهای که توانستیم او را با خود موافق کردیم.
کد خبر: ۵۷۵۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
بعد از گردش با انتظام در باب مواد نطق فرداشب نصرتالدوله [وزیر خارجه]مذاکره کردیم و یادداشت نمودیم. عقاید خودم را در باب این قرارداد اینطور خلاصه کردهام: «عیب: مستشاران انگلیسی ادارات ما را به میل خود و مصلحت انگلیس اداره کرده، قدرت و اختیار اولیای ایران را محدود خواهند کرد عملا. علاج: علاج کلی ندارد. یک اندازه در ضمن کنتراتها ممکن است از این عیب جلوگیری شود...»
کد خبر: ۵۷۴۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
امروز نصرتالدوله [وزیر خارجه] با ناصرالملک ملاقات کرده و در باب کارهای اساسی مذاکره کرده بود. او گفته بود «در جزئیات مطلب داخل نشوید. مسئله موافقت دولتین در عمل مستشارها طبیعی است و مضر هم نیست... بهتر آن است که به همان کلیات قانع شوید. مذاکره تصویب مجلس هم لازم نیست، چون این حرف معنی میدهد که این قرارداد فعلا معتبر نیست و حال آنکه شما میخواهید آن را به اجرا بگذرید و بر طبق آن از دولت انگلیس در دعاوی خودتان استمداد کنید.» روی هم رفته چنانکه حدس میزدم گمان میکنم ناصرالملک با این قرارداد موافق باشد و نقطه نظرش با ما متفاوت است.
کد خبر: ۵۷۴۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
از پیش در کشتی اطاق نگرفته بودند. گیرمان نیامد. جمعیت زیاد بود. روی عرشه دو صندلی دست و پا کردیم. من و نصرتالدوله نشستیم. هوا سرد بود، گاهی هم آب دریا روی ما میریخت. اما از ترس اینکه حالم به هم بخورد حرکت نکردم. ولی دریا بد نبود و ناخوش نشدیم...
کد خبر: ۵۷۴۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
از طهران مدتی است بیخبرم و نگرانم. دیروز در باب مراجعت خودم به طهران گفتوگو کردم. [نصرتالدوله وزیر خارجه] گفت: «حرفی ندارم، اما سی چهل روز باید با من همراهی و کمک کنید» و از قرار معلوم میخواهد دلگاسیون [گروه نمایندگی] ایران را امتداد بدهد.
کد خبر: ۵۷۳۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
در باب قرارداد انگلیس و ایران صحبت کردیم. اساس مذاکره این بود که چه اندازه ابطال یا اصلاح قرارداد لازم است و ممکن میشود؛ معلوم کنیم و سعی در حصول آن بنماییم. موقع ناهار رسید و مذاکرات تمام نشد. قرار گذاشتیم عصر در سفارت خودمان مطلب را تعقیب کنیم چنین کردیم و نکاتی چند در قرارداد نشان کردیم که باید اصلاح شود...
کد خبر: ۵۷۳۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
انتظامالملک آمد و گفت «[نصرتالدوله وزیر خارجه را] ملاقاتش کرده و صحبت زیاد کردیم و عجب که خودش میگوید در این قرارداد نکات بدی هست که باید از اوضاع فرنگستان استفاده کرده آنها را اصلاح نمود.» گفتم کاش این رفت صمیمی بود. در هر حال قرار شد فردا قبل از ظهر آنجا برویم و مذاکره کنیم. میگفت «مسیو رنار آنجا آمد و خوب حرف زد و گفت شماها را خواهند کشت.»
کد خبر: ۵۷۳۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۰