یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. کارهای عقب افتاده زیادی بود. ضمن این کارها تقاضائی از فیلیپ شوهر ملکه انگلستان بود، برای عضویت در شورای سلطنتی اسب ایران، که آن را هم من جزء کارهای عقب افتاده گذاشته بودم. شاهنشاه خیلی خندیدند. فرمودند: خاطرم میآید اگر در سابق احیاناً یکی از رجال ایران در مهمانی کوکتل سفارت انگلیس دعوت نمیشدند، دیگر چه بدبختی بزرگی برای آنها پیش آمده بود و حالا تقاضای شوهر ملکه برای عضویت شورای سلطنتی اسب ایران جزء کارهای غیر مهم عقب افتاده است.
شورای امنیت توجه خود را به این مسئله معطوف داشت که اتحاد شوروی نیروهایش را بعد الادوم مارس در ایران نگاه داشته است. در میان مسائل فوری که در شورا مطرح بود، مهمترین مسئله این نبود که آیا نیروهای شوروی باید در ایران باقی بمانند، بلکه این بود که آیا ستون پنجم شوروی باید همچنان به عملیاتش ادامه بدهد؟
یادداشتهای اسدالله علم: در سرخس خانمی را که نسبتاً خوشگل هم بود و از مشهد آمده بود... به شاهنشاه معرفی کردند که ایشان نماینده سرخس در انجمن [استان]هستند. این هم شرکت مردم حتی در کارهای محلی خودشان است! اتفاقاً شاهنشاه توجه فرمودند و فرمودند که این مطلب را نمیفهمم که چه طور ممکن است مردم سرخس این .... خانم را انتخاب کرده به مشهد فرستادهاند؟ عرض شد: خیر! حزب او را نامزد کرده و انتخاب شده است! (حزب حاکم ایران نوین)
موافقتنامه گرایش استبدادی را در ایران تقویت میکند و یک بار صنعتی اضافی بر دوش دولت میگذارد و ایرانیان را در یک دام اقتصادی دیگر شوروی گرفتار می سازد. بر اساس این موافقتنامه دست کلیه دولتها و شرکتهای خارجی - به استثنای شوروی - از صنعت نفت شمال ایران کوتاه می شود و احتمالاً سابقه ای برای طرد بیگانگان ـــ به استثنای شورویها ـ از دیگر تشکیلات اقتصادی منطقه بوجود می آورد. بدینسان اصل تساوی فرصتهای اقتصادی زیر پا گذاشته میشود و شمال ایران تبدیل به چیزی بیش از منطقه نفوذ میگردد: یک شکارگاه اختصاصی اقتصادی برای شورویها.
یادداشتهای اسدالله علم: معینیان تلفن کرد. چنان که [شاهنشاه] امر [فرمودند]، موضوع ترافیک کشتیهای پر از اسلحه به مقصد عراق را روزنامهها منعکس کردند. آیا هویت کشتیها هم گفته شود؟ (چکسلواکی بودهاند). فرمودند: لازم نیست. پس من این طور نتیجه میگیرم که نظر شاهنشاه نیست که روسها را ناراحت بفرمایند، بلکه میخواهند محملی برای خرید اسلحه زیاد از طرف ما برای مردم پیدا کنند، که واقعاً درست هم هست، یعنی اگر قوی نباشیم و به خود اتکاء نداشته باشیم، هیچ میشویم.
چند روز بعد آقای قوام چند پیشنهاد صریح به شورشیان آذربایجان داد. از این کنار معلوم شد که مسئله آذربایجان که از جانب دولتین «مسئله داخلی ایران» اعلام شده بود، در حقیقت موضوع مذاکره بین روسها و آقای قوام بوده و وعده ترتیب مسالمت آمیز آقای قوام به شیوهای اجرا خواهد شد که قبلاً مورد توافق دولت شوروی قرار گرفته است
یادداشتهای اسدالله علم: مدتی پیاده راهپیمایی فرمودند و باز راجع به آبادانی خراسان به وزرا که در رکاب هستند، اوامر صادر فرمودند.... بعد از شام [خبر امضای قرارداد نفت] رسید.... با این خبر یکی از فصول پر افتخار تاریخ ما شروع میشود.
در ۵ آوریل یک روز پس از آنکه شورای امنیت قطعنامه مزبور را تصویب کرد، قوام نخست وزیر و سادچیکوف سفیر شوروی در تهران یک اعلامیه مشترک انتشار دادند و اعلام داشتند که در مسائل مورد اختلاف به توافق نایل شدهاند. این اعلامیه نشان میداد، برخلاف آنچه در نیویورک تصور میشد تخلیه قوای شوروی بدون قید و شرط نبوده بلکه با مسئله آذربایجان و نفت مربوط بوده است.
یادداشتهای اسدالله علم: سفیر آلمان پیامی عرض کرده بود که المانیهایی که به شیراز آمدند، تمام تعهدات خودشان را عمل خواهند کرد و روز شنبه آینده پیشنهادات آنها را به من میدهد. به عرض رساندم. خوشحال شدند. واقعاً علاقه عجیبی به پیشرفت کشور دارند، افسوس که آن قدر ما دروغ میگوئیم و تقلب میکنیم که از این حسن نیت شاه به آن اندازه که باید منافعی عاید کشور نمیشود.
پنج روز بعد مسکو تصمیم خود را دایر بر اینکه «اگر اتفاق غیر منتظره ای رخ ندهد، قوای خود را ظرف پنج یا شش هفته از ایران خارج خواهد ساخت» اعلام کرد. وقتی شورای امنیت در نیویورک تشکیل جلسه داد و به بررسی مسئله پرداخت، این اطمینان که اهمیتی فوق العاده داشت از جانب آقای گرومیکو سفیر شوروی تکرار شد و نامبرده ادعا کرد که دولت متبوعش به «تفاهمی» با دولت ایران نایل شده است. آقای علاء در جلسه شورای امنیت حضور یافت و این ادعا را تکذیب کرد (وقتی شورای امنیت تصمیم گرفت سخنان سفیر ایران را بشنود آقای گرومیکو از جلسه خارج شد). بنابراین شورا به دبیرکل دستور داد مراتب را از مسکو و تهران استفسار کند.
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. تمام کارهای جاری را عرض کردم و کاتالوگ مبل هائی که میخواهم در کاخ شهوند و کاخ ارم شیراز بگذاریم، از نظر گذراندم. وقتی قیمت آن را عرض کردم، تعجب فرمودند. فرمودند: حالا میتوان فهمید که این [مرسیه] Mercier چه بنجلها به چه قیمتهایی به ما تحمیل کرده است.
. ارتش شوروی در آذربایجان بجای اینکه به مداخلاتش خاتمه دهد نیروهای ایرانی را در تبریز در سربازخانه هایشان نگاه داشت تا شورشیان آنها را محاصره و مجبور به تسلیم کردند. دولت آمريکا پیشنهاد کرد که رأسا کمیسیونی برای تحقیق درباره اوضاع به آذربایجان بفرستد ولی دیپلوماتی که از جانب وزارت خارجه برای پیوستن به کمیسیون اعزام شده بود نتوانست پروانه عبور از شورویها بگیرد و پس از آنکه مدتی در تهران منتظر ماند به واشینگتن برگشت. در این میان شورش گسترش یافت. در دیدار وزیران خارجه سه قدرت بزرگ در مسکو آقای بوین که از جانب آقای برنز حمایت میشد پیشنهاد تشکیل یک کمیسیون تحقیق از سه کشور را کرد ولی شورویها این پیشنهاد را نپذیرفتند.