خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد؛
به طور دستهجمعی از اقامتگاه پدرم خارج شدیم و در حالی که همه اطراف او را گرفته بودیم [و] شعارهایی داده میشد، وارد جادهی شمیران شدیم. در این موقع ... پدرم به داخل تانک یعنی جایگاه مخصوص فرماندهی آن که دریچهای به خارج دارد رفت و رانندهی آن پشت فرمان قرار گرفت و خود من به روی بدنهی آن سوار شدم. عدهای هم اطراف ما قرار گرفتند و بدین ترتیب به طرف ادارهی بیسیم حرکت کردیم.
کد خبر: ۶۳۵۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۷
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد؛
[صبح چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲] در خیابان تختجمشید پدرم گفت: «به طرف منزل دکتر مصدق برویم.» گفتم: «آنجا خالی از خطر نیست و تمام مامورین در آنجا جمعاند.» پدرم که گویی روحیه و نیروی دیگری پیدا کرده بود گفت: «از خطر و وحشت دیگر گذشته و من الان هیچ احساس ناراحتی نمیکنم و میل دارم قوایی را که اطراف منزل مصدق جمع است ببینم.»/ پدرم گفت: «در وضع حاضر عمال و مامورین مصدق بیش از همه وحشتزده هستند تا امروز آنها در تعقیب ما بودند ولی از این ساعت آنها از ما خواهند گریخت و در صدد مخفی شدن برخواهند آمد...»
کد خبر: ۶۳۴۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۶
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد؛
[تصمیم گرفتیم] ... ساعت دو صبح روزی که قصد خروج از تهران را داریم... کلیهی مخازن نفت و بنزین ایستگاه راهآهن به وسیلهی یاران و دوستان فداکار ما که دو نفر از حاضرین در جلسه آنها را رهبری و هدایت میکردند با پرتاب نارنجکهای دستی و گلولههای آتشزاد منفجر و منهدم گردد تا دار و دستهی مصدق از لحاظ سوخت که موثرترین وسیله در تعقیب و حمله به ما بود در مضیقه قرار گیرند.
کد خبر: ۶۳۴۲۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۱
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد؛
پدرم گفت: «... صلاح ما در این است که به یکی از استانها که قوای نظامی بیشتری در آن متمرکز است و موقعیت آن برای عملیات نظامی و دفاعی مناسبتر است و از لحاظ آذوقه و خوار و بار و سوخت بینیاز از کمک گرفتن از مرکز یا سایر استانهاست برویم و با آگاه ساختن مردم از حقیقت امر جمعیت یا حکومتی به نام "ایران آزاد" تشکیل دهیم و دنیا را از اقدام خود و علت آن و فرمان شاهنشاه مستحضر سازیم و از دول آزاد جهان کمک بخواهیم و به حکومت مصدق اعلام کنیم که اگر دست از یاغیگری و نافرمانی از امر شاه بردارند، با قوای نظامی او را وادار به اطاعت از این امر خواهیم کرد...»
کد خبر: ۶۳۴۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد؛
[پدرم گفت:] من اگر مصدقالسلطنه میآمد در برابر مردم و یا به وسیلهی رادیو اعلام میکرد که شاه فرمان عزل مرا از نخستوزیری و انتصاب زاهدی را به این سمت صادر کرده ولی من حاضر به اجرای فرمان پادشاه نیستم هیچ گلهای از او نداشتم و شاید خود را آمادهی مبارزه نمیکردم، چون میگفتم مردم و تودهی واقعی این کشور یا با این عمل و اقدام مصدقالسلطنه موافق است یا مخالفت اگر موافق است که از دست من کاری ساخته نیست اگر مخالف است خودش به آن مرد که علنا اعلام خودسری و یاغیگردی کرده تودهنی خواهد زد و حسابش را تصفیه خواهد کرد.
کد خبر: ۶۳۳۹۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۰
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؛
دکتر مصدق پس از دریافت فرمان از نصیری مدتی او را معطل نگاه میدارد و در این وقت با سرتیپ ریاحی که در منزلش بوده تلفنی تماس میگیرد و دستور میدهد که فوری به ستاد برود و کادر انتظامی را وادار به مراقبت شدید نماید و به افراد گارد محافظ منزلش نیز دستور میدهد نصیری را توقیف نموده و در ستاد تحویل ریاحی بدهد. با این اطلاعاتی که گیلانشاه ظرف مدت کوتاهی کسب کرده بود برای ما محرز شد که دکتر مصدق حاضر به اطاعت فرمان شاهنشاه نیست و با اقدام امشب خود عملا کودتا کرده است و جان تمام ما در مخاطره میباشد.
کد خبر: ۶۳۳۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۸
خاطرات اردشیر زاهدی از وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؛
نتیجهی این مذاکرات آن شد که فرمان عزل مصدق مقارن ساعت ۱۱ تا ۱۱ و نیم شب [شامگاه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۳۲] به وسیلهی سرکار سرهنگ نصیری به خودش در منزل ابلاغ گردد. اتخاذ این تصمیم از آن لحاظ بود که معمولا روزهای شنبه جلسهی هیأت دولت در منزل دکتر مصدق تشکیل میگردید و چون تابستان و هوا گرم بود، اعضای هیأتدولت تقریبا از ساعت ۸ بعدازظهر به بعد در منزل مصدق اجتماع میکردند و مذاکرات و گفتوگوی آنها لااقل دو سه ساعتی به طول میانجامید و منظور ما این بود که هنگام ختم جلسهی هیأت دولت و زمانی که تمام وزرای مصدق در منزل او حضور دارند، فرمان عزل به وی ابلاغ شود...
کد خبر: ۶۳۳۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۷
روزنامهگردی در «انتخاب»؛
من خیال میکردم به محضی که به مقابل خانهی نخستوزیر میرسم وضع را بر وفق مراد خواهم دید ولی موقعی که به آنجا رسیدم دیدم وضع به صورت دیگری درآمده است و ناچار کاغذی از جیب خود بیرون آوردم تا به بهانهی آن لااقل چند دقیقه محافظین منزل نخستوزیر را معطل کنم و سپس موقعی که سرهنگ خسروپناه با افراد خود برسد حمله را آغاز کنیم ولی قبل از اینکه این نقشه اجرا شود دستگیر شدم.
کد خبر: ۶۳۳۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
روزنامهگردی در «انتخاب»؛
آقای نخستوزیر قبلا اطلاعاتی از اینکه ممکن است عدهای از افسران کودتا نمایند به وسیلهی مامورین مخصوص کسب کرده بودند. ساعت پنج بعدازظهر دیروز [شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۳۲] که بنده خدمت ایشان بودم اجمالی از موضوع را به بنده فرمودند و روی همین اطلاعات ما تقریبا آماده برای جلوگیری و خنثی نمودن اقدامات کودتاچیان بودیم. سابقا هم چندین مرتبه پیشبینی این عمل شده بود ولی معلوم نیست که به چه جهاتی اقدام نکردند.
کد خبر: ۶۳۳۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۵
گزارشی از ظرفیتهای خوزستان در دولت دکتر مصدق؛
سرزمین خوزستان یا «دره نیل ایران» از زرخیزترین نقاط خاورمیانه است، در هر وجب از این سرزمین گنجهای گرانبهایی در سینهی خاک نهفته است. اگر به خوزستان از لحاظ کشاورزی توجه شود آذوقهی تمام کشورهای خاورمیانه را میتواند تامین کند و در حکم «انبار گندم و آذوقه ایران» به شمار خواهد رفت ولی متاسفانه سیاست استعماری ۵۰سالهی شرکت سابق نمیگذاشت در خوزستان زراعت و آبادی بشود، زیرا در این صورت شرکت سابق نمیتوانست کارگر گرسنه را روزی ۱۵ تا ۳۰ ریال استخدام کند...
کد خبر: ۶۲۹۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۱
متن کامل اعلامیهی معروف قوام در ۶۹ سال پیش؛
وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانهی من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم زنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبهرو خواهند شد... حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دورهی عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواحی حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد...
کد خبر: ۶۲۸۴۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
خاطرات زندان پرویز خطیبی (نوهی قاتل ناصرالدینشاه)؛
دکتر شب و روز با کتاب سر و کار داشت... دکتر شایگان در زندان هم هر روز صبح لباس میپوشید و کفشهای تختلاستیکی خود را که از آلمان آورده بود به پا میکرد، کلاه بره را بر سر میگذاشت و اگر هوا سرد بود با پوستین در محوطهی جلوی زندان قدم میزد. کفشهای تختلاستیکی دکتر باعث شده بود که بچهها برای او سوژه بسازند و با لحن شوخیآمیز بگویند: «تخت کفش دکتر لاستیک گودیر است.»
کد خبر: ۶۲۸۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
خاطرات زندان پرویز خطیبی (نوهی قاتل ناصرالدینشاه)؛
به غیر از لطفی آقای دکتر مصدق هم در سلطنتآباد به سر میبرد لیکن هیچیک از آنها از وجود دیگری در آن محل اطلاع نداشت.../ «به حمامی که نزدیک منزل دوستم بود رفتم. جز یکی دو نفر کسی در حمام نبود داخل شدم و پس از شستوشو هنگامی که در لباسکن مشغول پوشیدن لباسم بودم دیدم یک افسر شهربانی داخل شد و با احترام تمام از من خواست که همراه او به شهربانی بروم. گفتم بسیار خوب، تحمل کنید لباسم را بپوشم.»
کد خبر: ۶۲۷۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۴
خاطرات زندان پرویز خطیبی (نوهی قاتل ناصرالدینشاه)؛
دکتر مصدق را در سالن باشگاه افسران لشکر ۲ محاکمه میکردند، شب ژانویهی گذشته (ژانویهی ۱۹۵۴) این سالن را تزئین کردند و به چراغها و زرق و برقهایش افزودند تا از شکل دادگاه برگشت به صورت یکی از سالنهای معمولی درآمد... شب؛ وقتی صدای موزیک فرنگی از دور به گوش من میخورد و نور چراغهای سالن فضا را روشن کرده بود، به این فکر بودم که «آیا راستی این عده بیخبرند یا به بیخبری و خوشی تظاهر میکنند؟»
کد خبر: ۶۲۷۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
نفت و مبارزات جبههی ملی به روایت مهندس حسیبی؛
از رادیو شندیم که قرارداد الحاقی مورد تصویب دولت قرار گرفته و فردا در مجلس پانزدهم تصویب خواهد شد و این همان قراردادی است که به نام قرارداد «گس – گلشاییان» معروف بود... عصر آن روز زیرکزاده به من تلفن زد که «آقای مکی که در قدیم عضو حزب ما بوده و الان نمایندهی مجلس است، میخواهد دربارهی نفت نطقی ایراد کند و شما هرچه از دستت برمیآید برای او انجام بده». و من رفتم مکی را دیدم. به او گفتم: «تو میتونی مثل رضوی یک نطق طولانی چند روز ایراد کنی و وقت مجلس را بگیری تا نتوانند قرارداد را تصویب کنند؟» (چند روز به پایان دورهی مجلس مانده بود) مکی قبول کرد و من به او گفتم: «صحبت از تو مطلب از من.»
کد خبر: ۶۲۷۱۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۹
در دادگاه لاهه بر سر مسئله نفت ایران، چه گذشت؟
دولت انگلیس هدف خود را آنطوری که در تقاضای اصلی خود اعلام داشته تغییر داده است و باید دادگاه ادعاهای دولت انگلیس را غیر قابل قبول اعلام کند زیرا دولت انگلیس از دادگاه تقاضا کرده است که دولت ایران را محکوم سازد هم جبران خسارت شرکت سابق را بنماید، در عین حال تقاضای بازگشت اموال کمپانی مزبور را کرده است و تصمیم درباره غرامت مورد تقاضا به وسیله میانجیگری اتخاذ گردد.
کد خبر: ۶۲۲۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۲
در دادگاه لاهه بر سر مسئله نفت ایران، چه گذشت؟
هیچگونه امکان اخلاقی یا سیاسی وجود ندارد تا به استناد آن دادگاه، ملی کردن صنعت نفت ایران را مورد رسیدگی قرار دهد... من با وجود ضعف جسمانی و کسالت به لاهه آمدهام تا شما دریابید که ما تحت هیچگونه اوضاعی صلاحیت دادگاه را در این باب به رسمیت نخواهیم شناخت... دولت بریتانیا فرمول هاریمن را همراه با اصول ملی شدن صنعت نفت ایران پذیرفت و آن را به رسمیت شناخت... بنابراین برای شرکت سابق نفت ایران و انگلیس غیرممکن است که از این فرمول عدول کند.
کد خبر: ۶۲۲۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۰
در دادگاه لاهه بر سر مسئله نفت ایران، چه گذشت؟
دکتر مصدق کت مشکی و شلواری راهراه به تن دارد و همچنان که زیر بازوانش را گرفتهاند در برابر میز بلند قضات، در جایگاه ویژه نمایندگان ایران قرار میگیرد... دکتر مصدق ... درست روبهروی ردیف قضات میایستد. عینک خود را روی چشمش ثابت میکند و سخنرانی خود را به زبان فرانسه میآغازد. بسیار گرفته و عصبانی به نظر میرسد. رنگش مثل گچ سفید شده با این حال در تمام مدت سخنرانی از حال نمیرود. گاهی از فرط هیجان مشتهای خود را گره میکند و صدایش را بالا میبرد، یک بار حتی نزدیک است اشک از چشمانش سرازیر شود. مجلس در تمام مدتی که نخستوزیر ایران مشغول سخنرنی است سراپا گوش شده و احدی نطُق نمیکشد.
کد خبر: ۶۲۲۱۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۹
رئیس هیأت نمایندگی دولت ایران در مجمع سازمان بهداشت جهانی: «... نماینده دولت انگلیس... در نطق خود پیشنهاد نمود که به بحرین هم کمک بهداشتی بشود و این کمک با نظر نمایندگان دولت انگلیس صورت عمل بگیرد. من در همان جلسه با تندی به این پیشنهاد مزورانه اعتراض نمودم و... گفتم: «... اگر سازمان بخواهد به پیشنهاد نماینده دولت انگلیس که ساخته و پرداخته دستگاه دیپلماسی انگلیس میباشد توجه نماید دولت ایران از عضویت استعفا میدهد...» همان موقع بنده این جریان را به دولت گزارش دادم و به قرار اطلاع از طرف وزارت امور خارجه نامهای مبنی بر تایید حق حاکمیت دولت ایران بر بحرین... به سازمان ملل متحد نوشته شد.»
کد خبر: ۶۲۱۹۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۸
گزارشی از وضعیت شهر لاهه هنگام ورود دکتر مصدق؛
با ورود هواپیمای حامل آقای دکتر مصدق به هلند سکوت عمیق شهر لاهه درهم شکسته شد... از سه روز قبل از ورود هیأت نمایندگی ایران دسته دسته زن و مرد در اطراف کاخ صلح، مقر دادگاه بینالمللی لاهه، اجتماع کرده و با خرید بلیط ورودیه به تماشای دادگاه میرفتند و هنگام خروج یک صندلی برای روز دوشنبه ۱۹ خرداد [۱۳۳۱] که پرونده دعوای نفت ایران با شرکت سابق ایران و انگلیس مطرح میشود ذخیره میکردند.
کد خبر: ۶۲۱۱۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۲