arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۱۰۷۹۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۳۱ مرداد ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت پنجاه و سه؛

چه کسانی برای ساواک در حزب توده جاسوسی می‌کردند؟

محمد عاصمی قبلاً در تهران عضو حزب بود و به کار‌های چاپی و مطبوعاتی حزب و تصحیح نشریات حزب کمک می‌کرد زمانیکه ما به آلمان رفتیم او هم به آلمان آمد، با چه امکاناتی به آلمان آمد نمی‌دانم و در مونیخ مستقر شد. او در عین حال با حزب تماس گرفت و اسکندری و رادمنش به او کمک مالی کردند تا نشریه‌ای به راه اندازد. بعد‌ها ما بتدریج مطلع شدیم که محمد عاصمی عامل ساواک است و مجله کاوه یک نشریه ساواکی است. خانبابا تهرانی نیز در خاطراتش این مسأله را تأیید کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند.

حسین یزدی چقدر در زندان ماند؟

کیانوری: حسین یزدی ۱۲ سال در زندان بود شاه اصرار فوق‌العاده زیادی داشت که او آزاد شود؛ شخصاً چند بار مسأله را با چائوشسکو مطرح کرده بود و حزب کمونیست رومانی مرتباً برای آزادی یزدی واسطه می‌شد تا بالاخره زمانیکه قرار شد روابط ایران و آلمان دمکراتیک توسعه پیدا کند آلمانی‌ها به حسین یزدی عفو دادند و او آزاد شد

ماجرای حسین یزدی مهمترین مسأله بلنوم دهم کمیته مرکزی حزب توده ایران (۲۹) فروردین (۱۳۴۱) بود (پلنوم) هشتم بلافاصله بعد از کنفرانس وحدت با فرقه برگزار شد. پلنوم نهم از ۱۹ تا ۲۵ شهریور ۱۳۴۰ برگزار شد و مهم‌ترین مسأله آن بررسی نتایج اجلاس احزاب کمونیست و کارگری جهان - نوامبر ۱۹۶۰ - بود.

پس از حادثه حسین یزدی هیئت اجرائیه مسئولیت شعبه ایران را از دکتر رادمنش که تا آن زمان متصدی آن بود گرفت و به یک هیئت سه نفره مرکب از اسکندری دکتر فروتن و من واگذار کرد تا تکلیف آن در پلنوم کمینه مرکزی تعیین شود در پلنوم دهم مسأله نفوذ یزدی سر و صدای زیاد به با کرد رادمنش در این ماجرا بکلی خرد شده بود و زمانی که در پلنوم از او پرسیده شد که آیا تصور می‌کند که صلاحیت تصدی مقام دبیر اولی حزب را دارد. به صراحت پاسخ داد: نه در این زمان ایرج اسکندری که موقع را مناسب می‌دید تلاش شدیدی را برای برکناری رادمنش و دبیر اولی خود آغاز کرده بود و برای این کار با یکایک افراد کمینه مرکزی تماس می‌گرفت. سیر ماجرا نیز به همین سمت تعیین دبیر اول جدید پیش می‌رفت ولی مسأله مهمی پیش آمد که عملاً نتیجه کار را تغییر داد:

در این زمان اختلافات حزب کمونیست چین و حزب کمونیست شوروی به تازگی شروع شده بود احمد قاسمی ناگهان بدون اطلاع قبلی در پلنوم به دفاع از مواضع حزب کمونیست، آلبانی که در آن زمان همان مواضع حزب کمونیست چین بود، پرداخت. قاسمی جزء جناح اکثریت هیئت اجرائیه و به اسکندری نزدیک بود ولی او بدون اینکه به اسکندری، و حتی به فروتن که خیلی به او نزدیک بود. چیزی بگوید ناگهان این بحث را شروع کرد. این موضع‌گیری قاسمی وضع بسیار تاجوری در پلنوم به وجود آورد و مانند دوش آب سردی بود که به یکباره بر سر ایرج اسکندری ریخته شد. در نتیجه طبری پیشنهاد کرد که چون وضع به این شکل شده در هیئت اجرائیه امکان همکاری بین افراد وجود ندارد و به علاوه این اختلاف نظر سیاسی نیز شروع شده که از اهمیت زیاد برخوردار است ما موقتاً به پلنوم خاتمه دهیم و به سه نفر دبیران سابق هیئت اجرائیه حزب مأموریت موقت دهیم که حداکثر ظرف یک سال برگزاری بلنوم وسیع کمیته مرکزی را تدارک ببینند تا راه برون رفت حزب از بحران ایدئولوژیک را مشخص کند. این پیشنهاد مورد موافقت اکثریت افراد پلنوم قرار گرفت. هیئت اجرائیه تعطیل شد و یک «بوروی موقت مرکب از سه دبیر حزب رادمنش، اسکندری کامبخش با اختیارات برابر مأمور شدند که به مسائل حزب رسیدگی کنند. بدین ترتیب با تعطیل هیئت اجراتیه ما نیز بیکار شدیم و رادمنش ابقا شد و پس از مدتی به صدر بوروی موقت تبدیل شد.

 

ارزیابی شما از شخصیت رادمنش بطور کلی چیست؟

کیانوری: رادمنش البته فردی فوق‌العاده تمیز بود و به تمام معنا معتقد به کمونیسم عیب مهم او این بود که به کسانی که به او ابراز علاقه می‌کردند و از او انتقاد نمی‌کردند اعتماد مطلق داشت و در نتیجه این اعتماد دو ماجرای مهم ماجرای حسین یزدی و ماجرای عباسعلی شهریاری را برای حزب پدید آورد.

سواد سیاسی او در چه سطحی بود؟

کیانوری: معلومات سیاسی و تئوریک رادمنش متوسط بود. او دوره آکادمی علوم اجتماعی را دیده بود ولی از نظر تئوریک در سطح بالایی نبود و اینگونه مطالب را طبری برایش تهیه می‌کرد. معلومات فیزیکی و تخصصی او بسیار خوب بود او دکترای فیزیک داشت و پس از اینکه از دبیر اولی کنار رفت به کار در آکادمی علوم فیزیک جمهوری دمکراتیک آلمان پرداخت و از او کاملاً راضی بودند. پسرش رامین، نیز بسیار سالم بود و یک فیزیکدان درجه اول شد. او مانند پدرش در رشته فیزیک اتمی تحصیل کرد و با درجه ممتاز تحصیلاتش را به پایان رسانید و دکترایش را گذراند و تا آنجا که من اطلاع دارم در همان شعبه آکادمی علوم جمهوری دمکراتیک آلمان در لایبزیک مشغول به کار شد رادمنش واقعاً پسر و دخترش را خیلی خوب تربیت کرده بود. دخترش در رشته پزشکی تحصیل کرد و او هم با مادرش در لایپزیک زندگی می‌کرد.

 یکی دیگر از محورهای فعالیت ساواک در اروپا توسط محمد عاصمی پی گرفته میشد که با حزب توده همکاری داشت و به اتفاق خسر و قشقایی نشریه باختر امروز را در آلمان منتشر میکرد رابطه او با حزب چگونه بود؟

کیانوری: محمد عاصمی قبلاً در تهران عضو حزب بود و به کار‌های چاپی و مطبوعاتی حزب و تصحیح نشریات حزب کمک می‌کرد زمانیکه ما به آلمان رفتیم او هم به آلمان آمد، با چه امکاناتی به آلمان آمد نمی‌دانم و در مونیخ مستقر شد. او در عین حال با حزب تماس گرفت و اسکندری و رادمنش به او کمک مالی کردند تا نشریه‌ای به راه اندازد. او ماهنامه به نام کاوه دایر کرد و افراد حزبی نه چندان سرشناس - مانند رحیم نامور، بزرگ علوی شهناز اعلامی که برای او شعر می‌داد - به او در تهیه مطالب کمک می‌کردند بعد از مدتی ما دیدیم که این مجله رنگ و بوی دیگری دارد به رادمنش و اسکندری ایراد گرفتیم. آن‌ها گفتند که این کار پوشش است و مطالبی چاپ می‌شود که بتواند مجله را به ایران بفرسند. بعد‌ها ما بتدریج مطلع شدیم که محمد عاصمی عامل ساواک است و مجله کاوه یک نشریه ساواکی است. خانبابا تهرانی نیز در خاطراتش این مسأله را تأیید کرده است.

ارتباط عاصمی با حزب تا چه زمانی ادامه داشت؟

کیانوری: من چون در دهه چهل سال‌ها از فعالیت کنار بودم از این امر اطلاع ندارم. ولی در این اواخر روابط او با حزب به کلی قطع شده بود.

خسرو قشقایی نیز با حزب همکاری داشت؟

کیانوری خسرو قشقایی هیچگونه رابطه‌ای با حزب نداشت. برادرش ناصرخان قشقایی، که محل اقامتش در سویس بود، در یک مرحله در ارتباط با حزب قرار گرفت که شرح داده‌ام. من هیچگونه تماسی با خسرو قشقایی هرگز نداشته‌ام تنها شنیده‌ام که بطور جدی به مرفین معتاد شده بود.

 انگیزه ناصرخان قشقایی از مخالفت با شاه چه بود؟

کیانوری: ناصر قشقایی جزء افرادی بود که پس از ۲۸ مرداد توسط شاه تبعید و " املاکش مصادره شد یکی از برادرانش (محمدحسین) در ایران ماند و گویا با شاه تنیس بازی می‌کرد. او به دربار خیلی نزدیک بود و هنوز هم زنده است.

مهدی خانبابا تهرانی در خاطراتش به فعالیت خسروخان قشقایی اشاراتی دارد. او ارتباط خر و قشقایی با آمریکاییها را محتمل میداند ولی معتقد است که مزدور نبوده است.

کیانوری: خوب شاید مزدور نبود. زندگی او در یک زمانی فوق‌العاده سخت بود، نوشته‌های خانبابا تهرانی درباره فعالیت خسرو قشقایی باید درست باشد.

نظرات بینندگان