خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت بیست و هشت: ری شهری گفت در بررسی حجتیه هرجا به مشکل خوردید سراغ خودم بیایید | سایت انتخاب
کد خبر: ۸۵۶۳۲۷
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۰۷ فروردين ۱۴۰۴

خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت بیست و هشت: ری شهری گفت در بررسی حجتیه هرجا به مشکل خوردید سراغ خودم بیایید

نهایتاً ما آن صوت به دست آمده از حلبی را استخراج کردیم روی یک نوار کاست قرار دادیم و بردیم پیش آقای ری شهری وزیر اطلاعات وقت. آقای ری شهری که گوش کرد تمام صورتش سرخ شد نشنیده بود کسی اینطور به امام فحش بدهد. عقیده داشتم باید این فحاشی‌ها را به وزیر نشان بدهیم که اتمام حجت باشد. ما تیکه‌های مضحکه کردن امام و انقلاب را می‌شنیدیم فحش می‌خوردیم ولی  یکی از دلایلی که چنین نگاهی را نمی‌توانستیم مدرکمان را نشان دهیم. اما حالا شرایط جالبی پیش آمده بود و با وصل شدن معجزه گونه تلفن که همزمان با مخالفت وزیر هم بود، چنین مدرک مهمی به دست ما رسید. مشخص شده بود که عناصر و تشکیلات انجمن حجتیه نسبت به امام و انقلاب و مسئولین هتاکی و تفکرات عموم را مخدوش می‌کنند هرچند هنوز بودند کسانی که اهمیت رصد فعالیت‌های انجمن را نمی‌دانستند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «من اطلاعاتی بودم» در دو جلد توسط رضا اکبری آهنگر و راضیه ولدبیگی توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات علی مهدوی، کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات از سال‌های اول انقلاب و پرونده انجمن حجتیه است. نشر شهید کاظمی به آدرس قم - خیابان معلم - مجتمع ناشران - طبقه اول واحد ۱۳۱ و به شماره تلفن ۶ الی ۰۲۵۳۷۸۴۰۸۴۴ ناشر این کتاب می‌باشد.

هتاکی انجمن رو می‌شود

نهایتاً ما آن صوت به دست آمده از حلبی را استخراج کردیم روی یک نوار کاست قرار دادیم و بردیم پیش آقای ری شهری وزیر اطلاعات وقت. آقای ری شهری که گوش کرد تمام صورتش سرخ شد نشنیده بود کسی اینطور به امام فحش بدهد.

عقیده داشتم باید این فحاشی‌ها را به وزیر نشان بدهیم که اتمام حجت باشد. ما تیکه‌های مضحکه کردن امام و انقلاب را می‌شنیدیم فحش می‌خوردیم ولی  یکی از دلایلی که چنین نگاهی را نمی‌توانستیم مدرکمان را نشان دهیم. اما حالا شرایط جالبی پیش آمده بود و با وصل شدن معجزه گونه تلفن که همزمان با مخالفت وزیر هم بود، چنین مدرک مهمی به دست ما رسید. مشخص شده بود که عناصر و تشکیلات انجمن حجتیه نسبت به امام و انقلاب و مسئولین هتاکی و تفکرات عموم را مخدوش می‌کنند هرچند هنوز بودند کسانی که اهمیت رصد فعالیت‌های انجمن را نمی‌دانستند.

بعد از آنکه آقای ری شهری بر اساس اسناد و مدارکی که خدمتشان ارائه کردیم به این نتیجه رسیدند که این گروه باید در دایره کنترل قرار بگیرد، با قوت قلب بیشتری استارت مجدد کار را زدیم مطلبی که شنیده بودند آنقدر روی ایشان تأثیر گذاشته بود که تا مدت‌ها فراموش نکرده بودند و به ما گفته بودند: هرجا دچار مشکل شدین بیایین سراغ خودم که برای ما امتیاز خوبی بود. تا موقعی که ایشان بودند و حتی بعد‌ها در بحث احکام مشکلی نداشتیم.

خانه تیمی

ما سیاست کلی ما کنترل و اشراف بود و هنوز به جایی نرسیده بودیم که بخواهیم اعضای انجمن را دستگیر کنیم شروع کردیم به تکمیل پرونده‌ها که یواش یواش شناخت پیدا کنیم این، کجاست آن یکی چه کار می‌کند این شرکت مال چه کسی است بعد از این برآورد و اشراف اولیه براساس چارت‌ها مؤسس‌ها را پیدا کردیم جا و مکان و دفاتر و شرکت‌هایشان را پیدا کردیم.

در همان اوائل می‌دیدم این‌ها نشست‌هایی دارند، آقای حلبی، عملاً از کار افتاده بود چندین سال بود که زمینگیر شده بود این‌ها می‌آمدند دور ایشان می‌نشستند به عنوان نشست، اعضا که البته از قبل بود و ادامه می‌دادند افراد مختلفی از عناصر انجمن هم تردد داشتند ایشان در کوچه فرعی و بن بستی در ایستگاه محمودیه تجریش خانه‌ای داشت که توی چشم نبود. طوری که قدرت کنترل و اشراف را به ظاهر از همه می‌گرفت روش انجمن این بود که اگر خانه‌ای می‌گیرند مشرف نباشد.

چون کوچه بن بست بود و تعداد زیادی خانواده هم داخل کوچه نبود و کوچه ۵ ۶ متری هم قاعدتاً خلوت است و جای ایستادن و مراقبت و امکانات ندارد مشخص بود خانه را با دقت و نگاه استراتژیک انتخاب کرده اند. درست است که خانه دید و اشرافی نداشت ولی خداوند تبارک و تعالی راه را برای ما نبست یک خط شنود داشتیم و بعد دو سه تا خط دیگر هم تحت کنترل قرار دادیم تا بتوانیم به نیروی انسانی مدنظرمان برسیم.

فردی را داشتیم که از فعالیت‌های انجمن برای ما اطلاعات می‌آورد که مستقیماً از خود سیستم انجمن شنیده بود، خودش را انجمنی باطنی نمی‌دید یعنی در میان اعضای انجمن بود ولی از لحاظ فکری دچار دگرگونی شده بود. دیدیم عده‌ای جلسه‌ای می‌گذارند و نشستی بود و تجمعی نوع مواضع‌شان هم در تلفن‌ها مشخص بود ولی ما کاملاً نمی‌دانستیم در جلسات چه می‌گذرد و اهداف پنهانشان کجاست بالاخره آن‌ها عنصر اطلاعاتی انجمن بودند، به قول خودشان مشغول مبارزه بودند به خاطر همین در شیوه کاریشان به شدت حفاظت را بالا بردند.

از توصیه‌های حفاظتی که به همدیگر می‌کردند پیدا بود کاملاً مراقب هستند. قبل از انقلاب اینطور نبود و ابایی نداشتند برنامه شان علنی باشد، اما با این احتیاط‌ها کار ما یک مقدار سخت شد.

نظرات بینندگان