سرویس تاریخ «انتخاب»: احمد میرفندرسکی، آخرین وزیرخارجه حکومت پهلوی بود. او در دولت بختیار به سمت وزیرخارجه منصوب شد. او سابقه فعالیت در شوروی را داشت و در زمان جنگ اعراب و اسراییل نیز تلاشهای زیادی برای ارسال کمک از مسکو به سوی کشورهای عربی بر علیه اسراییل داشت. میرفندرسکی در کتابی با نام «دیپلماسی و سیاست خارجی در ایران» در گفتگو با احمد احرار خاطرات خود را بازگو کرده است. مطلب زیر، مصاحبه ضیا صدقی با احمد میرفندرسکی در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد است که روزانه ساعت ۳ در بخش تاریخ انتخاب منتشر میشود.
روایتکننده: آقای احمد میرفندرسکی تاریخ مصاحبه: ۴آوریل ۱۹۸۴ محل مصاحبه: پاریس – فرانسه
مصاحبهکننده: ضیاء صدقی نوارشماره ۲:
ادامه مصاحبه با آقای میرفندرسکی در روز پانزده فروردین ۱۳۶۳ برابر با ۴آوریل ۱۹۸۴ در شهر پاریس - فرانسه
س - آقای میرفندرسکی در بحث قبلی ما، در نشست قبلی ما شما داشتید صحبت میکردید راجع به روابط ایران و شوروی تازه شروع کرده بودید توضیح میدادید روابط را در زمانی که شما سفیر ایران بودید در مسکو. من میخواهم از حضورتان خواهش کنم که در همان زمینه صحبــــــــت را امروز ادامه بدهیم و اگر شما خاطرات مهمی اگر هم ندارد حتماً دارید از آن زمان آنها را برای ما بتدریج توضیح بفرمایید؟
ج ـ تصدیق میفرمایید که امروز یعنی ۱۱ سال یا بیشتر ۱۳ سال پس از خاتمه مأموریت شرح وقایعی که شش سال گذشت کار آسانی نیست. مضافا که حوادث بسیار دردناکی رخ داده و مثل خاکستر روی آن خاطرات خوش آتشین را پوشانده ولی سعی میکنم جرقههایی را پیدا کنم از آن دوره و برای شما بیان کنم. است، روابط ایران و شوروی، این را بطور خلاصه میشود در سه طبقه ارائه داد. روابط سیاسی روابط اقتصادی است و روابط تشریفاتی است. منظورم از این تشریح این نیست که این روابط عوامل مجزایی از هم هستند و هر کدام فی الحد ذاة در روابط این جدایی این تجزیه بیشتر برای صورت بیان است با حقیقت آن دو کشور اثر میگذارند. منطبق نیست برای اینکه در حقیقت این سه عامل مدام بهم آمیختهاند و اثرات مشترکــــــــــی میگذارند که در هر پدیده اثر یکی از این عوامل بیشتر است. به این دلیل میگویند این عامل، عامل اقتصادی است. ولی در عامل اقتصادی عامل سیا مسلماً دخالت دارد و عامل تشریفاتی هم دخیل است. همانطوریکه در جلسه گذشته گفتم روابط ایران و شوروی بعداز ماه اوت ۱۹۶۲ برپایهی محکمی استوار شد پس از سالها تزلزل وتشنج. این پایه عبارت از این بود که دولت شاهنشاهی ایران به دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یادداشتی نوشت و در آن یادداشت متذکر شد که به هیچ قدرت خارجی در ایران پایگاهی علیه اتحادشوروی نخواهد داد. اصول دیگری هم در این یادداشت منظور شد البته بطور مقدمه و آن اصول را شما در پنج شیلای نهرو هم که برای همزیستی مسالمتآمیز ارائه داده بود میتوانید پیدا کنید؛ آن عبارت بود از عدم مداخله، احترام متقابل، حفظ تمامیت ارضی، حفظ استقلال وسود متقابل با توجه به این اصول بود که روابط شوروی با ایران پیشرفت میکرد و تکامل پیدا میکرد. از لحاظ سیاسی اصل احترام متقابل همانطوریکه دفعه پیش عرض کردم بسیار مهم بود چون بلافاصله اصل عدم مداخله را همراه میآورد و بعدهم تمامیت ارضی را تأیید میکرد و بعدهم استقلال را محکم میکرد. .
س - آقای میرفندرسکی، معمار این فکرواین برنامه کی بود که قول بدهند که در ایران پایگاههای اتمی یا پایگاههای نظا ضد شوروی مستقر نخواهد شد؟ شخص شاه بود یا دولت بود؟
ج - تا آنجایی که من اطلاع دارم این فکر در محافل سیاسی ایران از مدت زمانی وجود داشت همه این فکر را پیش خود میکردند ولی کسی تمایل به اظهارش نداشت برای اینکه فکر سیاست یکدندهای که پس از ۱۹۵۴ دولت ایران پیش گرفته بود با عضویتش در پیمان سنتو زیاد جور در نمیآمد. عقیده شخصی من بدون اینکه مدرکی در دست داشته باشم اینست که شخص سیدضیاء الدین طباطبایی که معروف به یکی از بزرگترین آنگلوفیلهای ایران بود در روابط ایران و شوروی مخصوصا در مرحلهای که الان مورد بحث ماست نقش مهمی را ایفا میکرد چون او با شاه صحبت میکرد و شاه او را از مشاوران خوب خودش میدانست و من برایم محسوس بود که سیدضیاء الدین طباطبایی مایل است که روابط ایران بهطرف بهبود سیر کند نه متوقف بشود ونه برگردند به عقب. روزی که از سفر مسکو پس از شش ماه اقامت برگشته بودم دیدم وزارت خارجه در به در دنبال من میگردند.