arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۱۱۰۷۱
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۰۰ - ۰۱ شهريور ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۳۰ دی ۱۳۴۸: تصادف ماشین اسکورت با خودروی شاه/ استحصال نفت به ۴ میلیون بشکه در روز رسیده، شاه گفت باید با کنسرسیوم شریک شویم

یادداشت‌های اسدالله علم: از استحصال نفت که حالا بدون سر و صدا به چهار ملیون بشکه در روز رسیده است خوشحال هستند. این رقم را هرگز کنسرسیوم تعهد نکرده بود.... این هم فقط در اثر فداکاری و تدبیر شاه پیدا شده. ما رجال (یا نساء بگویم بهتر است) نیم نفس که همیشه خیال می کردیم اراده کنسرسیوم یا هر خارجی اراده خداست. الان هم احمق اقبال راجع به لوله نفت همین خیال را می کند. در هواپیما شاهنشاه از من پرسیدند: حافظ همراه داری؟ عرض کردم: بلی دارم. فرمودند فالی بگیر متأسفانه حافظ در چمدانم بود و در کیف دستی نبود ممکن نشد در هواپیما فال بگیرم ولی فکر کردم باید مطلب بسیار مهمی در فکر شاهنشاه باشد و خیلی ناراحتشان داشته باشد چون هرگز چنین تقاضایی نفرموده بودند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
سه‌شنبه ۳۰ دی ۱۳۴۸: دیشب اتفاق عجیبی افتاد. شاهنشاه از کاخ ملکه پهلوی خارج شده به باغشاه تشریف می برده اند که با هلیکوپتر به نیاوران تشریف ببرند. اتومبیلی جلوی ماشین ایشان می پیچد. شاهنشاه ترمز شدید می کنند، اتومبیل اسکورت از عقب به شدت به اتومبیل شاهنشاه می کوبد و آن را خورد می کند. خیلی خیلی خطرناک [بود]. علیا حضرت شهبانو [که] شش ماهه آبستن هستند، پهلوی دست شاهنشاه نشسته [بودند]. شوک عجیبی به هر دو وارد می شود، خوشبختانه به خیر گذشت. من دیشب یک صبح مطلع شدم تا صبح نخوابیدم به خیال این که خدای نکرده [مبادا] علیا حضرت شهبانو را شب برای سقط جنین به بیمارستان ببریم.
 
امروز ساعت ۱۲ حرکت کردیم. بعد از توقف کوتاهی در آنکارا وارد وین شدیم. قرار بود در استانبول بنشینیم هوا بد بود در آنکارا نشستیم. به این جهت خوشبختانه کسی در فرودگاه نبود و شاهنشاه پیاده نشدند. در راه حال شاهنشاه خوب بود. از همه مسائل با هم صحبت می کردیم، من جمله باز در مورد خط لوله نفت که عرض می کردم برای ما حیاتی است ولی البته کنسرسیوم نفت مخالف است و دلائل خودم را که در صفحات قبل نوشته ام مجددا عرض کردم. شاهنشاه تصدیق فرمودند. بعد فرمودند ما اصولاً باید در کنسرسیوم شریک بشویم، چه جهت دارد که ما در منافع [عرضه نفت به بازار] و حمل و نقل و غیره شریک نباشیم. فرمودند: مدت هاست در این فکر هستم و این کار را خواهم کرد. خدا به شاه عمر بدهد. دائما در فکر پیشرفت کشور است.
 
از استحصال نفت که حالا بدون سر و صدا به چهار ملیون بشکه در روز رسیده است خوشحال هستند. این رقم را هرگز کنسرسیوم تعهد نکرده بود.... این هم فقط در اثر فداکاری و تدبیر شاه پیدا شده. ما رجال (یا نساء بگویم بهتر است) نیم نفس که همیشه خیال می کردیم اراده کنسرسیوم یا هر خارجی اراده خداست. الان هم احمق اقبال راجع به لوله نفت همین خیال را می کند. در هواپیما شاهنشاه از من پرسیدند: حافظ همراه داری؟ عرض کردم: بلی دارم. فرمودند فالی بگیر متأسفانه حافظ در چمدانم بود و در کیف دستی نبود ممکن نشد در هواپیما فال بگیرم ولی فکر کردم باید مطلب بسیار مهمی در فکر شاهنشاه باشد و خیلی ناراحتشان داشته باشد چون هرگز چنین تقاضایی نفرموده بودند.
 
امروز در وین دکتر فلاح آمده بود جریان اقدامات خودش را در آمریکا می گفت که بازاریابی ما در آن جا به چه صورت است. یک شرکت آمریکایی صدملیون دلار سرمایه می گذارد. این شرکت در آمریکا بازار فروش بزرگی دارد و صدملیون دلار هم ما از نفت زیرزمین خودمان با او شریک می شویم.
 
معامله بدی نیست و بازار آمریکا را شاید در حدود سیصدهزار بشکه در روز بتوانیم تا اندازه ای در دست بگیریم گزارش به شاهنشاه عرض کرد در فرودگاه وین رئیس جمهور به استقبال آمده بود و شاهنشاه را تا هتل حتى داخل اتاق، همراهی کرد.چ با این که سفر غیر رسمی است. سر راه گل روی قبر رئیس جمهور فقید گذاشتند. بلافاصله بعد از ورود هم که ساعت ۴ بعد از ظهر به وقت وین بود شاهنشاه از رئیس جمهور در کاخ ریاست جمهوری بازدید کردند. کاخ قدیمی کوچک قشنگی است. از ساختمان های ماری ترز است. ماری ترز از ملکه های مقتدر امپراتوری و مادر ماری آنتوانت، ملکه معروف و بدبخت فرانسه بوده است.
نظرات بینندگان