arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۶۷۵۵
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۰۰ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۴۸: شاه گفت که «پسری که به جان من سوءقصد کرد، معشوق دختر باغبان سفارت انگلیس بود»؛ عرض کردم گمان نمی‌کنم اگر بخواهند کاری بکنند این همه احمقانه باشد

یادداشت‌های اسدالله علم: فرمودند پسره که سوءقصد کرد، معشوق دختر باغبان سفارت انگلیس بود. عرض کردم می دانم ولی گمان نمی کنم اگر آنها بخواهند کاری بکنند این همه احمقانه باشد. ولی در این که آن روزها آمریکا و انگلیس اعتقادی به دستگاه شاهنشاه نداشتند، تردیدی نیست. ولی آیا فکر نمیفرمایید که عمل مربوط به سپهبد رزم آرا، رئیس ستاد وقت بود؟ زیرا او تنها کسی بود که آن روز در دفتر کار خودش مانده بود و ناصر قشقایی هم پیش او نشسته بود. شاهنشاه تکذیب نفرمودند فکر زیادی کردند. بعد فرمودند: سوءقصد فروردین چهار سال قبل هم از کمونیست های انگلیسی سرچشمه می گرفت. عرض کردم حالا که یقین می دانم نه آمریکا و نه انگلیس طالب از بین رفتن شاهنشاه نیستند چون در حقیقت گور خودشان را می کنند و تنها مملکت ثابت این منطقه را هم خراب می کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
 چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۴۸: صبح ساعت هشت سفیر آمریکا را خواسته بودم، آمد. اوامر شاهنشاه را به او ابلاغ کردم. او هم مطالب تأیید می کرد. در این خصوص گفت وگوی زیاد کردیم، ولی چون در همان حدود اوامر شاهنشاه بود که دیروز نوشته ام چیزی اضافی ندارد که بنویسم، این که او هم می گفت مراکشی ها خیلی ناراضی و ناراحت هستند به علاوه بومدین رئیس جمهور الجزائر که تا حالا روی خوش به غرب نشان می داد و از در مخالفت با ناصر درآمده است بسیار وضع نامطلوبی پیدا می کند از فروش اسلحه به لیبی توسط فرانسه ناراحت بود می گفت فرانسوی ها و روس ها می خواهند در این منطقه پرثروت نفوذ کنند. راجع به نفت هم مجددا می گفت تمام دستگاه های ما به شرکت های نفتی فشار آورده اند.
 
بعد شرفیاب شدم. شاهنشاه کسل بودند. اغلب روزها ساعت ده صبح که من شرفیاب هستم، شاهنشاه خمیازه می کشند یک روز عرض کردم چرا این طور است؟ فرمودند شبها ساعت یک صبح که می خوابم قرص خواب آور می خورم که لااقل پنج ساعتی بخوابم اثراتش تا حالا باقی می ماند.
 
برای پانزدهم بهمن که روز نجات کشور باید نامید و روزی است که در ۱۳۲۷ جان شاه از خطر سوءقصد جست، چون اتفاق در دانشگاه تهران بود، عالیخانی رئیس جدید دانشگاه برنامه [ای] داده بود که با سابق فرق داشت و خلاصه تملّق کمتر داشت. به  شرف عرض رساندم ملاحظه و تأیید کردند. نفهمیدم شاهنشاه خوششان آمد یا بدشان آمد. به هر حال تصویب فرمودند. صحبت از این پیش آمد زیاد شد. فرمودند پسره که سوءقصد کرد، معشوق دختر باغبان سفارت انگلیس بود. عرض کردم می دانم ولی گمان نمی کنم اگر آنها بخواهند کاری بکنند این همه احمقانه باشد. ولی در این که آن روزها آمریکا و انگلیس اعتقادی به دستگاه شاهنشاه نداشتند، تردیدی نیست. ولی آیا فکر نمیفرمایید که عمل مربوط به سپهبد رزم آرا، رئیس ستاد وقت بود؟ زیرا او تنها کسی بود که آن روز در دفتر کار خودش مانده بود و ناصر قشقایی هم پیش او نشسته بود. شاهنشاه تکذیب نفرمودند فکر زیادی کردند. بعد فرمودند: سوءقصد فروردین چهار سال قبل هم از کمونیست های انگلیسی سرچشمه می گرفت. عرض کردم حالا که یقین می دانم نه آمریکا و نه انگلیس طالب از بین رفتن شاهنشاه نیستند چون در حقیقت گور خودشان را می کنند و تنها مملکت ثابت این منطقه را هم خراب می کنند.
 
فرمودند درست می گویی این یک تصادف بود. عرض :کردم [مک ناما را] رئیس بانک بین الملل شرفیاب می شود. قبلاً یواشکی به من حالی کرد که برای کارخانه تانک سازی و باروت سازی اسم تانک سازی و باروت سازی نگذارید. زیرا ما برای اینها نمی توانیم پول قرض بدهیم شاهنشاه از او بخواهند که ما برای تراکتورسازی و کارخانه شیمیایی قرض می خواهیم. بعد از ظهر کار کردم. سر شام رفتم شام کاخ علیا حضرت ملکه پهلوی بود. باز گرفتار اختلاف علیا حضرت با طبیب معالجشان دکتر فتوحی شده ایم. آن هم اختلافات زنانگی و کشنده. من خیلی ناراحت شدم ولی نگذاشتم که در این خصوص با شاهنشاه صحبت بفرمایند.
 
امروز مصادف با ۱۷ دی روز آزادی بانوان است که شاهنشاه فقید در ۱۳۱۴ امر داد زنها حجاب بردارند و موفق شد. فقط یک نفر قربانی این کار شد، آن هم مرحوم اسدی [کارمند] سابق پدرم و نایب التولیه آستان قدس رضوی بود.
نظرات بینندگان