سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در فروردین ماه ۱۳۳۹، ر. اعتمادی خبرنگار اطلاعات هفتگی گزارشی مفصل از وال استریت ایران داد؛ خیابانی که حجره تجار بزرگ ایران در آن قرار داشت، بالاترین ارقام چکها در آن کشیده میشد و بیشترین میزان شعبههای بانک و بیمه و شرکتهای هواپیمایی را در خود جای داده بود. این گزارش که تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۳۹ در اطلاعات هفتگی منتشر شد به این شرح بود:
این هفته میخواهیم به اتفاق خوانندگان عزیز سری به «والاستریت» ایران بزنیم و از این خیابان که بزرگترین مرکز تجاری ایران و تهران میباشد دیدنی کنیم. راستی چه عیب دارد که ما یک هفته نیز پای خود را توی کفش کسانی بکنیم که تجارت داخلی و خارجی کشور را به دست گرفته و بدون سر و صدا به تجارت بزرگ و پرمنفعت خود ادامه میدهند.
خیابان خوشبخت
لابد خوانندگان خیلی عجله دارند که اسم این خیابان خوشبخت را بخوانند، از نحوه کار و زندگی ساکنین آن اطلاعی به دست آورند و مثلا بدانند ساکنین این خیابان که صاحب آن همه ثروت و مکنت هستند چه میکنند؟
راستش خوانندگان عزیز دیدن این خیابان و تماشای لردهای آن که روی صندلی بیاعتنا تکیه داده و با هر امضا سیل کالاهای مختلف را به داخله کشور سرازیر میکنند. برای من هم جالب توجه بود.
هیچوقت هنگام عبور از این خیابان به مغزم خطور نمیکرد که در عمارات مرتفع آن چه کسانی نشستهاند و چگونه فکر میکنند، چطور رفتار میکنند. اغلب پیش خودم اینطور فکر میکردم که خوب در آنجا حاجیهای پولدار روی قالیچه چمبک زده و با چرتکه حساب درآمد خود را به میرزاهای لقلقو دیکته میکنند.
و اما بهتر این است که ابتدا «وال استریت» ایران را بشناسیم بعد سراغ حاجی آقاهای آن برویم.
تا چهل سال پیش [۱۲۹۹ خورشیدی] خیابان بزرگ و زیبایی که امروز به نام «سعدی» معروف است به اسم «لختی» شهرت داشت، این خیابان را از آن جهت «لُختی» میگفتند که در حکم خارج شهر بود و در سراسر آن خیابان به جز باغهای علاءالدوله و چند آلونک اثری از آب و آبادانی نبود و گذار هر عابر واژگونبختی که به این خیابان دراز و لخت و عور و خلوت میافتاد بلافاصله به وسیله رنود لخت میشد.
در آن زمان در ابتدای خیابان سعدی و ابتدای خیابان اکباتان و در محل اداره تلفن فعلی واگونخانه تهران قرار داشت و واگونهای اسبی که تازه به تهران رسیده بود و کر و فری داشت شبها در اوایل این خیابان اطراق میکردند و آن ناحیه از خیابان سعدی معروف به «واگونخانه» بود، آن وقتها در اول خیابان سعدی که امروز مرکز شرکتهای بزرگ صنعتی است یک درویش ریشبزی مسکن داشت و روزگار میگذرانید.
آنطور که پیرمردهای قدیم تهران تعریف میکنند این درویش جلوی آلونک خود سبزی مختصری کاشته بود و مرتبا یاهو میکشید و از مردمی که برای گردش و تفریح از آنجا عبور میکردند نیازی میگرفت و بیچاره نمیدانست زمانی همان محل آلونک دومتری او به چندین هزار تومان خرید و فروش میشود چون خیابان لختی خارج از شهر بود و طبعا عبور و مرور مردم تهران در این قسمت خیلی کم بود. عدهای از اراذل و اوباش و زنان بدکاره نیز در اطراف واگونخانه مسکن داشتند و هرکس از اهالی تهران که گذارش به واگونخانه و نواحی اطراف آن میافتاد بلافاصله یک لکه سیاه به دامنش میچسبید در حالی که امروز داشتن یک مغازه در این خیابان درهای ترقی و تعالی را به روی شما میگشاید.
وقتی که دولت در صدد تاسیس تلفنخانه برآمد قسمتی از اراضی واگونخانه را به تلفنخانه اختصاص داد که هنوز هم تلفنخانه مبارکه در همین محل واقع است.
قسمت مهمی از اراضی خیابان لختی نیز به مرحوم امین بوشهری پدر آقای سناتور بوشهری تعلق داشت که بعدها فروخته شد ولی هنوز بوشهریها در این خیابان صاحب ملک و آب هستند و کوچه بوشهریپور در اواسط خیابان سعدی قرار گرفته است.
قیمت اراضی خیابان سعدی در آن زمان یعنی در حدود چهل سال پیش متری چند ریال بود ولی بعد از آنکه به علت ایجاد تلفنخانه و غیره مورد توجه قرار گرفت قیمت اراضی تا ۲۰ ریال رسید در حالی که امروز قیمت هر متر مربع زمین در خیابان سعدی از ۸ تا ۱۴ هزار تومان میباشد.
تا ۲۵ سال پیش خیابان سعدی از حیث ساختمان آب و رنگی نداشت و از ساختمانهایی که از آن زمان باقی مانده ساختمانی است که روبهروی دفتر اسناد رسمی ۱۲۴ قرار گرفته است، این ساختمان به سبک معماریهای قدیم گچبری شده است.
قبل از جنگ
خیابان سعدی تا قبل از جنگ [دوم جهانی] نه تنها اهمیت و اعتبار امروزی را نداشت بلکه از خیابانهای مخروبه و بیاهمیت به شمار میرفت در حالی خیابان چراغبرق (امیرکبیر) و ناصریه (ناصرخسرو) طرف توجه تجار بود ولی پس از خاتمه جنگ و با امتداد خیابان اکباتان و اتصال آن به اول لالهزار به تدریج خیابان سعدی جای خیابان امیرکبیر را گرفت و عمارات رفیع و مجلل به سبک بناهای خارجی در این خیابان قد علم کرد.
عمارات اردکانی و ثابتپاسال از اولین و معظمترین عمارات خیابان سعدی است. ساختمان ثابتپاسال در حدود چهارده سال [۱۳۲۵] پیش به سبک معماری بنگاههای بازرگانی آمریکا ساختمان شد. در حال حاضر در این ساختمان چهارصد کارمند و در حدود شش شرکت بزرگ بازرگانی مشغول کار هستند.
سرقفلی مغازههای خیابان سعدی که روزی صد تومان بود امروز بین ۸۰ تا ۱۲۰ هزار تومان است، البته این سرقفلی شامل مغازههای ۳ در ۴ متری است.
چندی پیش بانک ایران و انگلیس برای ساختمان خود چند مغازه را با سرقفلی صد هزار تومان خریداری نمود و در همان محل ساختمان بانک را آغاز نمود.
تماشا کنیم
حالا که تا اندازهای از سوابق گذشته این خیابان مطلع شدیم خوب است از نزدیک خیابان «لُختی» دیروز و «سعدی» امروز را تماشا نماییم.
خیابان سعدی که در توپخانه و اول خیابان چراغ برق سابق و امیرکبیر امروز شروع و به دروازه دولت ختم میشود. به وسیله میدان مخبرالدوله (۲۸ مرداد) به دو قسمت تقسیم میگردد: قسمت اول یعنی از اول خیابان امیرکبیر تا میدان مخبرالدوله امروز به صورت یک مرکز بزرگ تجارتی درآمده در حالی که قسمت دوم صورت معمولی و عادی دارد و نظر و هدف ما قسمت اول خیابان سعدی است.
چشمچرانی موقوف!
خوب حالا ما در خیابان سعدی و با «وال استریت» ایران هستیم. در اینجا باید خیلی مودب و متین بود، سر و صدا، متلکگویی، چشمچرانی موقوف! البته خودتان بهتر میدانید که در این خیابان از ژیگولیتهای شیک و زیبا که در سایر خیابانها یا ولو هستند و یا همچون کبک خرامان خرامان راه میسپرند اثری نیست و علت هم دارد؛ زیرا نه بورژواهای عبوس و اخمو به آنها توجه دارند و نه در مغازههای آن اسبابهای ظریف باب طبعشان پیدا میشود.
پشت ویترین مغازهها به جای لوله ماتیک و قوطی ظریف اسباب توالت، تراکتورهای غولپیکر و ماشینآلات جسیم به معرض تماشا گذاشتهاند و اگر گاهی یکی دو نفر زن در این خیابان دیدید مطمئن باشید که آنها اعضای خانوادههای ساکن آن خیابان و عابر هستند بنابراین چشم و گوشتان را پاک کنید...
خیابان سعدی هنوز هم با وجود آبادانی فراوان از نظر درختکاری فقیر است معهذا اگر بوته درختی سر از خاک به درآورده قدر و قیمت فراوانی پیدا کرده است و برای آنها باغچهبندی باشکوهی ترتیب دادهاند و به قول یکی از ظرفا درختهای خیابان سعدی هم لرد و بورژوا هستند! خیابان سعدی چشمانداز باشکوهی دارد و منظره قله توچال که کلاه سپید برفی روی سر گذاشته همیشه در چشمانداز است ولی کسانی که با پول و سفته، ماشین سر و کار دارند هیچوقت به این منظره شاعرانه و خیالانگیز توجهی ندارند.
خوب ملاحظه میکنید که خیابان سعدی نسبت به سایر خیابانها خلوت است و انسان بدون ترس از آن که پای خود را ناگهانی در بساط دستفروشها بگذارد عبور میکند.
نمیدانم زور و قدرت صاحبان موسسات خیابان سعدی است که دستفروشهای سمج تهران را از خیابان متواری کرده یا خلوت بودن این خیابان موجب بیاعتنایی دستفروشها شده است.
در سراسر این خیابان فقط یک چرخدستی را میبینیم که آن هم به جای میوهجات رنگین مقداری تبر و تیشه در داخل چرخ خود ریخته و به انتظار مشتری خمیازه میکشد اما تا دلتان بخواهد اتومبیلهای سواری آخرین سیستم در دو طرف خیابان قطار کشیدهاند و چون سعدی یکی از خیابانهای مرکزیست خطوط ۲-۲۷-۱۲-۱۲-۱-۱۹-۲۰-۲۷ نیز از آن عبور میکنند.
حالا که روی هم رفته از ظاهر خیابان مطلع شدیم بد نیست مغازههای آن را هم از نزدیک ببینیم.
میخانه
مغازههای دو سمت خیابان سعدی به وسیله شرکتها و کمپانیهای بزرگ که در طبقات فوقانی عمارات جای گرفتهاند اشغال شده است. در پشت ویترین این مغازهها ماشینآلات کشاورزی، صنعتی، تلمبههای آبیاری، تایر اتومبیل، یخچال، تلویزیون و امثالهم قطار شدهاند و عجیب آنجاست که در سراسر خیابان سعدی (یعنی همان نیمه پایینتر از چهارراه ۲۸ مرداد [مخبرالدوله]) که حتی یک کتابخانه دیده نمیشود سه میخانه وجود دارد که شب و روز به کار خود ادامه میدهند...
خیابان سعدی مرکز شرکتهای بیمه، شرکتهای هواپیمایی و بانکهای مهم است. شرکت بیمه شرق، بیمه بازرگانان، بیمه ملی، بیمه ایران، بیمه پارس، شرکت هواپیمایی ایران، ک. ال. ام. پرس اکسپرس، بانک پارس، بانک اعتبارات، بانک ملی، بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و هلند، بانک ایران و ژاپون، بانک توسعه صادرات، بانک بیمه بازرگانان و بانک بیمه در این خیابان شعبه دارند بنابراین مجموعا پنج شرکت بیمه، سه شرکت هواپیمایی و ۹ نمایندگی بانک در وال استریت ایران نمایندگی دارند.
اینها چه میکنند؟
حالا که تقریبا به مغازهها و شرکتها و بانکهای خیابان سعدی آشنا شدید بهتر آن است که به سراغ کسانی برویم که ثروت بیکران خود را در این خیابان که طولش از یک کیلومتر تجاوز نمیکند به کار انداختهاند و ببینیم آنها چه کارهاند و چه میکنند.
چون صحبت از وال استریت است لابد انتظار دارید که تجار این خیابان نیز قیافههای شبیه ساکن وال استریت داشته باشند و همیشه پیپی بر لب و یا سیگار برگی دود بکنند و یا مثل حاجی آقاهای سابق بازار سی و چهل سال قبل از این، مرتبا با نخهای ریش انبوه خود بازی کنند. تجار سعدی مخلوطی از حاجی و لرد هستند؛ ظاهرا پشت میز نشستهاند، مشتریان را با بیاعتنایی میپذیرند. باید با اجازه داخل اتاقشان شد، روی صندلی چرخان نشستهاند، صورتهای چاق، اخمهای درهم رفته، غبغبهای پرچین و لباسهای فاستونی و دیپلمات به تن دارند. اغلب با مراجعین رفتار لردمنشانهای دارند، برای آنها فقط پول، رقم و ماشین مهم است و بس ولی در باطن پیش خودمان بماند از عادات و رسوم حاجی آقاهای قدیمی هم سهمی بردهاند. چکهایی که از لردهای وال استریت ایران به بانکها میرسد اغلب از پانصد هزار ریال کمتر نیست و رقم میلیون روی چکها زیاد به چشم میخورد. هر کدام از این تجار نمایندگی چندین شرکت خارجی را به عهده دارند.
تجارت عمده تجار خیابان سعدی ماشینآلات کشاورزی، ماشینآلاتی صنعتی، دارو، قماش، آهنآلات، موتورهای آبیاری، خرازی، لوازم طبی، لابراتورا، عینک، لاستیک، اتومبیل، روغن موتور، تراکتور، تلویزیون، یخچال، اثاثیه سینما، فیلم، بخاری، لوازم مهندسی، ماشینآلات الکتریکی لوازم آرایش است و از همین خیابان پوست، کتیرا، بهدانه، پنبه، فرش، خشکبار، سنگهای معدنی، دانههای روغنی، برنج، صنایع ظریفه دستی ایران به خارج از ایران صادر میشود.
مازندرانیها و سعدی
یکی از اجناس کثیرالمصرف خیابان سعدی اسباب و آلات کشاورزی مخصوصا تراکتور است و در حقیقت خیابان سعدی مستقیما به مزارع کشور مربوط میباشد.
۸۵ درصد تراکتورهای که در این خیابان به فروش میرسد از کشورهای آمریکا و انگلستان و آلمان است و طبق اظهار یکی از واردکنندگان تراکتور، در حال حاضر مازندرانیها بیشتر از سایر نقاط ایران از این خیابان تراکتور میخرند.
در سال گذشته از خیابان سعدی قریب ۱۵۰۰ عدد تراکتور به سوی مزارع کشور حرکت کرده است و این رقم البته در مقابل فروش اتومبیل ناچیز است.
خیلی مایل بودم بدانم خریداران اجناس لوکس و سبک خیابان سعدی از جمله تلویزیون و یخچال چه کسانی هستند و بر خلاف انتظار من فروشندگان این نوع اجناس اظهار داشتند که تا مدت محدودی خریداران اجناس مزبور از طبقات ثروتمند بودند ولی اکنون مشتری عمده یخچال و تلویزیون از طبقه متوسط هستند و دلیل آن نیز واضح است چون اینگونه کالاها به اقساط کم در اختیار مردم گذاشته شده و خانوادههای متوسط میتوانند با استفاده از یخچال و تلویزیون و رادیو، مقادیری از مخارج تفریحات و سایر تلفنهای خود را پسانداز کنند.
اینها مختصری از وضع وال استریت ایران و معاملات آن است و متاسفانه چون آماری در دست نیست که بتوان دقیقا حجم معاملات بازرگانی این خیابان را تعیین نمود نمیتوان رقم دقیقی را ذکر کرد ولی چون اکثریت واردکنندگان و صادرکنندگان در این خیابان ساکن هستند به طور قطع میتوان گفت که صدی هشتاد معاملات خارجی و داخلی ایران در این خیابان کوتاه ولی ثروتمند و زیبا صورت میگیرد.