arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۶۳۸۷
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۸ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۹
حبیب‌الله عسگراولادی در پانزدهمین سالگرد تیرباران اعضای موتلفه؛

در جریان اعدام حسنعلی منصور، از من خواسته بودند از امام مسئله را استفسار کنم

سحرگاه روز چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ چهار نفر از اعضای جمعیت موتلفه اسلامی که محکومان پرونده قتل حسنعلی منصور (یکم بهمن ۱۳۴۳) بودند و حکم اعدام‌شان به مرحله قطعیت رسیده بود تیرباران شدند. این چهار نفر عبارت بودند از: محمد بخارایی، رضا صفارهرندی، مرتضی نیک‌نژاد و محمدصادق امانی همدانی. دو نفر دیگر به اسامی محمدمهدی ابراهیم عراقی و هاشم امانی همدانی که محکوم به اعدام بودند با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: سحرگاه روز چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ چهار نفر از اعضای جمعیت موتلفه اسلامی که محکومان پرونده قتل حسنعلی منصور (یکم بهمن ۱۳۴۳) بودند و حکم اعدام‌شان به مرحله قطعیت رسیده بود تیرباران شدند. این چهار نفر عبارت بودند از: محمد بخارایی، رضا صفارهرندی، مرتضی نیک‌نژاد و محمدصادق امانی همدانی. دو نفر دیگر به اسامی محمدمهدی ابراهیم عراقی و هاشم امانی همدانی که محکوم به اعدام بودند با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند.

بیشتر بخوانید

۱۵ سال بعد، روز چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۵۹، روزنامه انقلاب اسلامی به مناسبت گرامی‌داشت یاد این چهار نفر گفتگویی را با حبیب‌الله عسگراولادی یکی از موسسین این جمعیت منتشر کرد که مشروح آن را در پی می‌خوانید:

آقای عسگراولادی در مورد تشکیل هیات‌های موتلفه اسلامی و این‌که کار خود را از چه تاریخی شروع کردند و رهبران اصلی این سازمان چه کسانی بودند بفرمایید.

جمعیت‌های موتلفه اسلامی اساسا از جمعیت‌ها و سازمان‌های کوچکی تشکیل شده بود که به ندای استفسار امام پاسخ گفته بودند و در خدمت نهضت اسلامی آن روز قرار گرفته بودند. وقتی که امام در اواخر سال ۱۳۴۱ کمک خواستند و تقریبا این مفهوم در بیانات‌شان بود که، چون اسلام و سعادت و عزت مسلمانان در معرض خطر است به یاری دین خدا برخیزید، این گروه‌ها در همان ترکیب قبلی با هم در ارتباط نزدیکی قرار گرفتند و در منزل امام با هم آشنا شدند و به توصیه امام به هم پیوستند.

ما ابتدا به فکر این افتادیم که بتوانیم از نیرو‌هایی که همدیگر را می‌شناختند یک حزب تاسیس کنیم، ولی با مذاکراتی که شد به این نتیجه رسیدیم که باید قبل از این‌که همدیگر را کامل بشناسیم نام حزب بر خودمان نگذاریم، زیرا بر اساس مطالعاتی که صورت گرفته بود معتقد بودیم که افراد یک حزب مجموعا در چهار رکن باید به وحدت برسند: اول جهان‌بینی، دوم ایدولوژی، سوم استراتژی، چهارم تاکتیک‌ها. چون شناخت‌مان محدود بود، به این فکر افتادیم که نامی فراخور موقعیت‌مان و بافت وجودی‌مان نام‌گذاری کنیم و در آن موقع نام «جمعیت‌های موتلفه اسلامی» را برگزیده بودیم.

این جمعیت‌های موتلفه اسلامی از سه نیرو شکل می‌گرفت: ۱- روحانیت مبارز و متعهد، ۲- بازاریان متعهد و مسئول، ۳- فرهنگی و دانشگاهی. جمعیت‌های موتلفه اسلامی پس از اعلام موجودیت آماده به کار شد و نمایندگانی را به خدمت امام فرستاد. از آقای بهشتی، شهید مطهری، مهدی عراقی، صادق امانی به عوان رهبران اولیه جمعیت می‌توان نام برد.

جمعیت موتلفه بر اساس ولایت فقیه کارش را آغاز کرد لذا ارتباطات مستقیم با شخص امام در آن روز برقرار بود و در زمانی که دسترسی به ایشان نبود به شورای مجتهدین که در راس آن آقای مطهری و بهشتی قرار داشتند مراجعه می‌شد و از آن‌ها نظرخواهی به عمل می‌آمد.

همکاری شما با این سازمان از چه زمانی شروع شد و چه فعالیت‌هایی داشتید؟

بنده در آغاز به عنوان نماینده یک گروه ۲۵ نفری به خدمت امام معرفی شدم و از موسسین جبهه مسلمانان آزاده بودم و از طرف جمعیت‌های موتلفه رابط بین امام و مراجع تقلید، علما و بخش‌های مذهبی نهضت بودم و به دنبال مسائلی که در این رابطه انجام می‌شد در جریان اعدام حسنعلی منصور در پنج رابطه با این موضوع دستگیر شدم از جمله رابطه فتوایی بود که برادران شهید از من خواسته بودند که از امام مسئله را استفسار کنم.

رابطه سازمان با امام چگونه بوده است؟

در اصل این گروه‌ها با ندای امام شکل گرفته بود، پیوستگی‌شان به هم با سفارش امام بود؛ و در ارتباط پیوسته با ایشان؛ و در هفته نمایندگانی به خدمت امام می‌رسیدند و مسائل را با ایشان در میان می‌گذاشتند و از ایشان دستور می‌گرفتند و در تهران و شهرستان‌ها با جامعه روحانیت در ارتباط بودیم.

چه خاطراتی از شهیدان این سازمان دارید؟

باید عرض کنم که سن این شهدا بین ۱۸ تا ۳۲ سال بود، من بهترین فرصتی که پیدا کردم با شهیدان باشم شاید حدود ۱۸ یا ۱۹ روز پس از دادگاه بود، با یک اعتصاب غذای بسیار ناراحت‌کننده توانستیم ۱۳ نفری دور همدیگر باشیم و من این ۱۹ روز را از برجسته‌ترین ایام زندگی‌ام می‌دانم. از صادق امانی به خاطر دارم که می‌گفت: «خدا، من یک عمر خدا خدا کردم حالا می‌خواهم پیش تو بیایم.»

بخارایی می‌گفت: «برای ما جشن بگیرید.» مرتضی نیک‌نژاد خطاب به مامورین گفته بود: «شما آن‌چه درباره ما تصمیم بگیرید از بازداشت، شکنجه، تبعید، زندان، اعدام آیا می‌توانید بین ما و مقصود و قصد ما جدایی بیفکنید؟»

صفارهرندی می‌گفت: «خانه از پای‌بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است. اساس جامعه ما از ریشه ویران شده، جبهه ملی و سازمان‌های سیاسی و رجال مدعی سیاست به فکر این هستند که ظاهر آن را اصلاح کنند! باید از ریشه این بنا ویران بشود و باید اساس این نظام تغییر کند تا ملت ما خدا را حاکم بر جامعه خود ببیند.»

کلا کارنامه جمعیت‌های موتلفه اسلامی چه بوده است؟

کارنامه جمعیت‌های موتلفه اسلامی عبارت است از: گسترش اعلام عزای عمومی در سال ۱۳۴۲، شرکت در جریان دوم فروردین یعنی مقابله با نظام در مدرسه فیضیه، اجرای برنامه‌های محرم، برپایی راهپیمایی بزرگ عاشورای ۱۳۴۲، رهبری نسبی پانزده خرداد با شرکت جدی و فعال در جشن‌های آزادی امام، طرح اعدام شاه و اعدام یازده نفر دیگر، اجرای حکم اعدام منصور.

اگر مطلبی هست که گفته نشده و لازم به اشاره است خودتان اشاره بفرمایید.

یک نکته دیگری به نظرم لازم می‌آید؛ مثل امشب بود یعنی شب ۲۶ خرداد که این ۴ تن را برده بودند، ما مشغول دعا و مناجات و قرآن بودیم که نگهبان عوض شد، نگهبان دوم به اطاق آمد کلاهش را به زمین زد و در گوشه اطاق شروع به گریه کردن کرد. از او پرسیدم که «چی شد؟» گفت: «این‌ها کاری با ما کردند که باید زمین دهن باز کند و ما فرو برویم.» گفتم: «چه کردند؟» گفت: «وقتی آن‌ها را به آن‌جا بردیم افسری که باید امضا کند، نبود. آن‌ها در یک محوطه‌ای بردند و این چهار نفر نشستند و با هم صحبت می‌کردند. آمدند که این‌ها را از هم جدا کنند، شهید بخارایی گفت: برای چی ما را جدا می‌کنید؟ خیال می‌کنید که ما از مرگ می‌ترسیم؟ خیال می‌کنید که ما امشب خودکشی می‌کنیم؟ ما مشتاق این لحظاتیم و در طول شناخت‌مان از اسلام منتظر چنین لحظاتی بودیم.»

نظرات بینندگان