خاطرات عمیدی نوری، مدیر روزنامهی «داد» از سانسور مطبوعات؛
روزی در هیأتمدیرهی انجمن مطبوعات به مرحوم عباس مسعودی گفتم: «این اظهار تاسفهای کوتاه اطلاعات و کیهان از توقیف روزنامه چه اثری دارد؟!... من پیشنهاد میدهم اقداماتی از این نوع کنیم مثلا یک روز همهی روزنامهها اظهار تاسف کنیم، روز دیگر همه به دولت اخطار کنیم...» آن مرحوم با نگرانی گفت: «برای من چنین امری مقدور نیست زیرا مسئولیت ادارهی زندگی لااقل یکهزار نفر را در موسسهی خود دارم... پیشرفت اطلاعات در این است مخالف آب شنا نکرده است...»
کد خبر: ۶۴۹۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
عباس مسعودی، بنیانگذار روزنامهی اطلاعات از زبان خودش؛
به دنبال این جریان [بلوای نان ۱۳۲۱] تمام روزنامهها توقیف شد و مجلس تعطیل شد و کسان مرا محبوس کردند و روزنامه تعطیل گردید و قانون مطبوعات را تغییر دادند برای اینکه من نتوانم روزنامهی اطلاعات را منتشر کنم و مدت چهل روز روزنامهای به نام «اخبار» از طرف دولت منتشر شد تا اینکه قانون از مجلس گذشت با این نیت که دیگر «اطلاعات» منتشر نشود...
کد خبر: ۶۴۱۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۹
عباس مسعودی بنیانگذار روزنامهی اطلاعات از زبان خودش؛
اولین شمارهی اطلاعات در دو صفحه عصر روز یکشنبه ۱۹ تیر ماه ۱۳۰۵ که مصادف با روز افتتاح دورهی ششم مجلس شورای ملی بود به قیمت چهار شاهی انتشار یافت و تصور میکنم نخستین شماره را در ۸۰۰ نسخه منتشر کردم و البته در آن زمان هنوز در ایران روزنامهی عصر سابقه نداشت... هیأت تحریریهای در کار نبود و خودم تمام کار روزنامه حتی تصحیح آن را میکردم...
کد خبر: ۶۴۰۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
عباس مسعودی بنیانگذار روزنامهی اطلاعات از زبان خودش؛
در آن زمان تعداد وزارتخانهها از ۷-۸ تا تجاوز نمیکرد و این کار تا سال ۱۳۰۰ ادامه داشت و در این زمان با کمک چند نفر «مرکز اطلاعات ایران» را به وجود آوردم. کاری که مطلقا در مملکت سابقه نداشت... من و همکارانم که مرحوم جهانگیر مصور رحمانی، مرحوم علی صادقی و علیاکبر سلیمی بودند مرکز اطلاعات ایران را به وجود آوردیم و کارمان هم این بود که اخبار را در چند نسخه کپی میکردیم و به روزنامههای وقت که جمعه صبح منتشر میشد میدادیم و آنقدر برای این کار زحمت کشیدیم که انگشت من که حالا هم آثارش باقی است به خاطر نوشتن پینه بست.
کد خبر: ۶۴۰۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۱
روزی که ضایعهی مرگ او روی داد من با ابتهاج در محلی بودیم و در این باره صحبت میکردیم. ابتهاج میگفت: «من با اینکه سالها رئیس بانک ملی بودم و قدرت زیاد داشتم با اینکه سالها رئیس سازمان برنامه بودم و دوستی نزدیکی با مسعودی داشتم او هیچگاه از من تقاضایی مربوط به شخص خودش نکرد. حتی یک بار به سراغم نیامد تا تقاضایی را با من مطرح کند.» او آدم باپرنسیبی بود دلش نمیخواست حالا که مردم او را به عنوان یک مدیر روزنامه میشناسند از این مقام و موقع استفادهای بکند.
کد خبر: ۶۲۴۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
بنیانگذار روزنامهنویسی نوین ایران از زبان علی دشتی؛
نه تنها من بلکه قریب به اتفاق روزنامهنگاران آن زمان، اطلاعات را مسخره میکردند. هریک از ما عقیده داشتیم که چنین روزنامهای موفق نمیشود. در حقیقت این یک نوع سبک آمریکایی در کار روزنامهنویسی بود که مسعودی معمول کرده بود. من یا فرخی یا داور روزنامه را برای مقاصد سیاسی خودمان منتشر میکردیم... از همین روی تن به کار انتشار روزنامه میدادیم و هر وقت یکی موفق میشد تا به هدفهایش برسد روزنامه را تعطیل میکرد... اما مسعودی عقیده داشت که روزنامه باید حاوی اخبار مملکتی باشد... او روزنامه را به دنیای وقایع و حوادث اختصاص داده بود و در کارهایش نظری نداشت، جز روزنامهنگاری به خاطر روزنامهنگاری...
کد خبر: ۶۲۴۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
این چاپخانه نزدیک سه سال نشریههای انقلابی مخفی بیرون میداده که به زبانهای روسی و گرجی و ارمنی منتشر میشود و با اینکه چند بار مامورین دولت تزاری مظنون میشوند و خانه را بازرسی میکنند چیزی نمییابند تا بالاخره از راه چاه به این اسرار پی میبرند، مامورین کاغذی را مشتعل میسازند و به چاه میاندازند کاغذ مشتعلشده قبل از اینکه به آب برسد هوای نقب آن را میکشد و مامورین متوجه نقب شده از راه چاه و نقب به چاپخانه پی میبرند و مرتکبین را دستگیر و آنجا را خراب میکنند که بعد از انقلاب دوباره به عنوان موزه آن را به وجود آوردهاند.
کد خبر: ۶۱۹۷۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۴
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
آداب و رسوم ایرانیها در زندگی مردم سابق این شهر کاملا ظاهر بود، وضع کسب و زندگی، طرز ساختمان عمارات که اغلب به صورت بناهای رشت و پهلوی [انزلی کنونی] دیده میشد، تزئین داخلی خانهها، دستفروشها، دکاندارها، نمونه حمام قدیم، میدانها همه به وضعی که هنوز هم کم و بیش در ایران وجود دارد در تالارهای موزه به عنوان تمدن و زندگی قدیم مردم تفلیس حفظ شده است... خانههای قدیمی را به استیل عمارات رشت دیدیم که هنوز برجا و در آن زندگی میکنند.
کد خبر: ۶۱۹۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۳
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
در مسکو مغازهها عموما شلوغ بود. هر وقت در خیابانها راه میرفتیم و میخواستیم سری به مغازهها بزنیم از کثرت جمعیت به زحمت داخل یک مغازه میشدیم... چون کسب و تجارت آزاد نیست کسی نمیتواند دکانی روبهروی دکان دولت باز کند بنابراین هر جا هست به تشخیص دولت و طبق نقشهای که دولت طرح میکند به وجود میآید و به اندازهای که مردم در رفاه باشند هنوز مغازه برای فروش جنس دایر و تاسیس نشده...
کد خبر: ۶۱۸۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
در تجارت خارجی... کسی حریف روسیه نیست، چون همه چیز در دست دولت متمرکز است و قدرت و توانایی همه کار دارد و جز رویه معامله متقابل و محدودیتهای گمرکی با اصول دیگری دنیا نمیتواند با این کشور تجارت و رقابت کند؛ مثلا اگر سیاست اقتضا کند که با برزیل معامله نماید و تاجر برزیلی جز قهوه متاعی نداشته باشد و قهوه برای شوروی در حکم تجملات باشد معهذا قهوه را میخرد و آنچه را آنها میخواهند میفروشد و باز اگر سیاست مقتضی باشد که با کشورهای آسیایی مثل هندوستان و پاکستان روابط بازرگانی که مقدمه ارتباط نزدیکتر سیاسی است باز کنند و آنها در مبادله چیزی نداشته باشند بدهند که به کار شوروی آید، در اینجا سیاست اقتضای آن را دارد که به نقد معامله شود و در برابر جنس لیره بپردازند.
کد خبر: ۶۱۸۸۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
مردم از ملاقات و معاشرت با خارجیها بیمناکاند... در حال حاضر مسافرت در داخل خاک شوروی هم بدون موافقت و اجازه مقامات رسمی هر محل صورتپذیر نیست و این قسمت را از آن جهت استحضار یافتیم که یکی از همسفران ما خواهر و برادری داشت در تاشکند که از سی و پنج سال پیش یعنی از بدو بروز انقلاب شوروی تاکنون به فراق آنها مبتلا شده بود... در خاک شوروی بدگویی و انتقاد از اوضاع و از حکومت و روسا و امرا هیچ وجود ندارد... در تمام روزنامههای منتشره شوروی یک حادثه جنایی، یک واقعه قتل، سرقت، زیر اتومبیل، سقوط طیاره و امثال و نظایر آن نخواهید یافت.
کد خبر: ۶۱۸۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۸
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
کرملین تاریخ چند صد ساله دارد... شهر قدیم مسکو تا مدتزمانی عبارت از همین قلعه بزرگ بوده که جایگاه سلاطین و امپراطوران و امرای بزرگ روسیه بوده و خانواده سلطنتی و اعضای دربار و کسان آنها در آنجا منزل میکردهاند و از بس این کاخ در طول تاریخ مورد تاخت و تاز طوایف و قبایل مختلف روسیه بهخصوص تاتارها بوده در استحکام آن به صورت قلعه کوشش فراوان شده... میدانی که به میدان سرخ معروف شده نه به واسطه دیوارهای قرمزرنگ کرملین و عمارات آجری قرمزرنگی است که چند طرف میدان ساخته شده بلکه به واسطه خونریزیهای فراوانی است که این میدان در هر موقع به خود دیده و جوی خون در آن جاری شده است.
کد خبر: ۶۱۸۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۷
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
زن باید در دانشگاه نصف به علاوه یک باشد و این موضوع هنگامی که مسابقه سالیانه داده میشود دانشگاه ۵۱ درصد عدهای را که در اول سال میپذیرد از بین دختران با رعایت مسابقه و ۴۹ درصد عده لازم را از بین پسران قبول میکند و به این ترتیب اکثریت در دانشگاه همیشه با زنها است... سیاستبافی، هوچیگری، اقدام به تعطیل و اعتصاب، تحریک، هرج و مرج و حتی فرار از درس مجازاتش آن نیست که در تصور ما آید و این اعمال و رفتار را باید در تمام خاک شوروی در هر جا فراموششده دانست.
کد خبر: ۶۱۸۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
[در کودکستان] همین که [کودکان] به سن هفت سالگی رسیدند دختر و پسر از هم جدا میشوند تا سن ۱۷ سالگی که باز به هم میرسند... در نتیجه آزمایشهای علمی که علمای شوروی کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که ده سال دختر و پسر باید از هم جدا باشند... برای کودکان اسباببازیهای مختلف در هر سن تهیه شده ولی آنچه را بیشتر میبینند و در آن خصوص از طفولیت با آنها صحبت و بحث میشود عکسهای پیشوایان خود لنین و استالین و تاریخچه مصور زندگی آنهاست که از چشم باز کردن نسبت به زعمای خود با ایمان پرورش و تربیت شوند.
کد خبر: ۶۱۷۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۴
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
یکی از خیابانهای معروف مسکو به نام شاعر ملی شوروی ماکسیم گورکی نامیده شده، این خیابان بسیار عریض و دارای میدانهای بزرگی با مجسمهها از مشاهیر روسیه میباشد. از کارهای مهمی که شهرداری مسکو برای زیبایی شهر و بهخصوص عریض ساختن همین خیابان گورکی انجام داده عقب بردن عمارات است.
کد خبر: ۶۱۷۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۳
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
نسل جدید روسیه شوروی، لنین را پیشوای مذهب خود میداند و آیین او را به منزله دستورات مذهبی تلقی میکند و خلاصه آنچه امروز جانشین مذهب مسیحیت شده پیروی عقاید و افکار لنین و جانشین وی میباشد و بهخصوص روزهای یکشنبه مردم مومن مسکو و اطراف وظیفه خود میدانند به جای کلیسا به زیارت قبر لنین بروند و ادای مراسم و زیارت کنند. به این ترتیب کلیساها به کلی متروک شده... این است که میبینید هنگام جنگ صدها هزار نفر سرباز تفنگ به دست به فرمان یک نفر به قتلگاه میروند و مانند برگ درخت به زمین میریزند و باز هم میروند...
کد خبر: ۶۱۷۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۲
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
اختلاف زندگی طبقات بر خلاف آنچه راجع به کشور اتحاد جماهیر شوروی در خارج تبلیغ میکنند در میان مردم وجود دارد... یکی از حداقلِ خواراک و پوشاک و مسکن بهره میبرد و در یک اتاق کوچک با پانصد منات در ماه زندگی را سر میکند و ممکن است با مشکلترین کارهای بدنی روبهرو باشد و آن دیگری به واسطه گشایش فوقالعادهای که در بودجه و حقوق خود دارد قادر است اتاقها در اختیار خود بگیرد و زندگی متجمل و لوکس برای خویش آماده کند و اتومبیل شخصی داشته باشد... اختلاف طبقات در میان مردم به خوبی ظاهر و نمایان میباشد... در کشور شوروی حقوق مساوی داده نمیشود و زندگی مردم هم یکسان نیست، اما حسن کامل قضیه این است که همه کار دارند...
کد خبر: ۶۱۷۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۱
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
روسها به داشتن راهآهن زیرزمینی شهر مسکو خیلی مباهات میکنند. هرجا صحبت از پیشرفتهای روسیه در دوره انقلاب میشود راهآهن مسکو را پیش میکشند؛ در مجلات، رسالهها، آلبومها، فیلمها راهآهن مسکو به عنوان یکی از شاهکارهای صنعتی مسکو منعکس و ذکر گردیده و روی آن خیلی تبلیغ میکنند. حق هم دارند. به راستی جالب توجه است و تا کسی آن را از نزدیک نبیند نمیتواند اهمیت آن را درک کند.
کد خبر: ۶۱۷۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
هم معلم و هم شاگرد هر دو نوکر دولتاند. از این حرف تعجب میکنید، اما هر دو از دولت حقوق میگیرند، برای دولت کار میکنند و برای دولت آماده خدمت میشوند هم معلم روی استعداد و لیاقتش حقوق میگیرد و هم شاگرد مخارجش از طرف دولت به میزان معین پرداخت میشود، یعنی هر طفلی که متولد میشود به تدریج که بزرگ میگردد به تناسب معین مقرری دارد که به اولیای آنها پرداخت میشود و یا اگر یتیم و بیکس باشد خود دولت از آنها در موسسات تربیتیاش نگاهداری مینماید و یا اگر اولیای اطفال مایل باشندی از کودکی اطفال خود را به دستگاههای دولت میسپارند و زحمت تربیت را بر خود هموار میسازند.
کد خبر: ۶۱۶۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۹
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛
هیچکس حق مراوده با سفارتخانه خارجی ندارد، معاشرت با خارجی استقبال از مرگ است. با وجود ممنوعیتهای سخت معهذا مامورین شوروی احتیاط را از دست نمیدهند جلوی هر سفارتخانه پلیس وجود دارد که اشخاص را دقیقا کنترل میکنند اگر تبعه کشوری برای تمدید گذرنامه خود بخواهد وارد سفارتخانه شود، اول گذرنامه او را تفتیش مینمایند تا مطمئن شوند محتاج تمدید است یا نه بعد اجازه دخول میدهند منتها باید بیش از آنچه برای این کار وقت لازم است در سفارتخانه کشور خود توقف ننماید. با این ترتیب بدیهی است که پای یک نفر روس ممکن نیست به سفارتخانه خارجی برسد.
کد خبر: ۶۱۶۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۸