arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۴۳۹۰۶
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۲۳ - ۲۰ دی ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۴۹: شاه گفت به شهناز گفتم من هرگز این پسره جهانبانی را نخواهیم پذیرفت / سفیر انگلیس درمورد جزایر سه گانه چه گفت؟

یادداشت‌های اسدالله علم: سفیر انگلیس راجع به جزایر مطلب دیگری هم میگفت، که باید عربستان سعودی در این امر به شیوخ شارجه و رأس الخيمه فشار بیاورد. گفتم چرا؟ گفت: اینها یک کشور عربی را می خواهند که در این امر از آنها پشتیبانی کند، ولی سعودی ها بازی در می آورند. بعد ببینیم چه میشود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

 

«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.

 

۳۰ مرداد ۱۳۴۹: فرموده بودند صبح شرفیاب شوم، به این جهت سواری نرفتم. ساعت دوازده شرفیاب شدم، تا ساعت دو بعد از ظهر شرفیاب بودم، بعد هم در حضور شاه ناهار خوردم. 

صحبت والا حضرت شهناز پیش آمد. عرض کردم آیا اجازه فرموده‌اید عروسی کنند؟ فرمودند: «در سنت موریتز [شهناز]خیلی اصرار کرد، گفتم: میتوانید عروسی کنید ولی من هرگز این پسره را نخواهم پذیرفت.» (منظور خسرو جهانبانی است.)

فلاح گزارش داده بود، عرض کردم. راجع به معامله نفت با آلمان‌ها در ناحیه کرمانشاه و معامله با اکسیدنتال که به هم خورده و حالا شرکت نفت را تعقیب [میکند]و سایر معاملاتی که باید به صورت اضافه برداشت انجام یابد، جواب گرفتم. ضمناً فرمودند: این مذاکراتی که برای معاملات نفتی در خارج میشود، دور از نظر ماست؛ به دولت ابلاغ کن که همه مذاکرات باید در تهران باشد. ضمناً فرمودند: به فلاح بگو تا معامله آفریقای جنوبی و کوبا و نور تروپ را تمام نکند، حق استفاده از مرخصی ندارد. 

عصری سفیر انگلیس دیدنم آمد. فرموده بودند، این مطالب را از قول شایعه بین مردم به او بگویم که بعضی از مردم میگویند شما بختیار را تا حالا نگاه داشتید، بعضی دیگر میگویند شما او را کشتید، چون دیگر اسبی بود که به درد سواری نمی‌خورد، ولی مثل این است که ظن غالب این باشد که شما او را نگاه داشتید، چون بالاخره یکی از دوستان بود! سفیر انگلیس خیلی بر آشفته شد. به طوری که هرگز او را این طور ندیده بودم و گفت: مثل این است که میگویند حکومت بعثی عراق را ما نگاه داشته‌ایم - اتفاقاً فرموده بودند، این مطلب را هم از قول مردم به او بگو، که خودش به زبان آورد. 

راجع به جزایر از او پرسیدم. گفت: لوس نماینده مخصوص دولت انگلیس به تهران می‌آید و مذاکره خواهد کرد. میگفت، مطلب مهم در مأموریت لوس این است که، چون بازنشسته بود، با دولت انگلیس شرط کرده است در صورتی که شما تصمیمات قاطعی راجع به خلیج فارس گرفته باشید، من نمیروم، ولی اگر تصمیم قاطع نگرفته‌اید و حل مسائل را به نظر من میگذارید، خواهم رفت. دولت انگلیس گفته است همه مسائل با نظر [لوس]حل خواهد شد و این که ما گفته بودیم در خلیج فارس خواهیم ماند، یک امر تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است!

شاهنشاه فرموده بودند به او بگویم چرا دولت انگلیس نفت از ما نمی‌خرد که در عوض ما هم قول بدهیم اسلحه از انگلیس بخریم، گفت: اوّلاً ما احتیاج به نفت، مثل سایر کشور‌های اروپایی، نداریم. ثانیاً این معامله تهاتری است، در صورتی که ما احتیاج به ارز (علیه السلام) داریم به هر حال سابقاً هم این امر به من شده و حالا دولت من مشغول مطالعه است. ولی این که به کنسرسیوم فرموده‌اند، چهارصد هزار بشکه در روز نفت اضافی ببرد، امکان ندارد، سابقاً فرموده بودند دویست هزار بشکه، چه طور حالا دویست هزار بشکه بالا رفت؟. 

سفیر انگلیس راجع به جزایر مطلب دیگری هم میگفت، که باید عربستان سعودی در این امر به شیوخ شارجه و رأس الخیمه فشار بیاورد. گفتم چرا؟ گفت: اینها یک کشور عربی را می‌خواهند که در این امر از آنها پشتیبانی کند، ولی سعودی‌ها بازی در می‌آورند. بعد ببینیم چه میشود. 

از اخبار مهم جهان... این که مصر فوری پس از به هم خوردگی رابطه اش با عراق، اظهار داشت که با ما رابطه سیاسی برقرار میکند ولی ما لازم نبود این همه از او. مالی کنیم!

نظرات بینندگان