سرویس تاریخ «انتخاب»: این روزها اخبار نوسانات دلار و صحبتهای ضد و نقیض دولتیها در این بین زیاد به گوش میرسد، اما این موضوع ریشهی تاریخی دارد و در دوران پهلوی نیز دلار یک چالش اساسی بوده است. در تاریخ شفاهی هاروارد به خاطرات محمد یگانه برمی خوریم که روایت بسیار جالبی از تضاد درون دولت بر سر قیمت دلار تعریف میکند. «انتخاب» در چند قسمت، بخش هفتم و هشتم مصاحبهی محمد یگانه با تاریخ شفاهی هاروارد در گفتگو با ضیا صدیقی را منتشر میکند:
(لازم به ذکر است که درهم ریختگی برخی از جملات ناشی از گفتگوی شفاهی محمد یگانه با مصاحبه کننده است. تا حد عدم مداخلهی مستقیم در متن، برخی از مشکلات متنی اصلاح شده است.)
بانک مرکزی روزبهروز از راه فروش نفت و وام دادن ذخایر ارزیش میرفت بالا، بعد فشار آمد روی بانک مرکزی که بانک مرکزی بیاید علاوه بر اینکه وزارت اقتصاد و دارایی کمکها را به خارج میکنند بانک مرکزی هم بیاید از ذخایر ارزی که بهوجود آورده از یکی دو میلیارد دلار رسیده بود به حدود ده میلیارد دلار، این برای چیست؟ اینها را هم بیایند وام بدهند به دیگران. در آن دوره بود که من در آنجا بودم پوزیسیونی که ما اتخاذ کردیم این بود که بانک مرکزی بانکی است و میتواند پولهای خودش را در جاهایی بگذارد که این صددرصد به آن اطمینان هست و نمیتواند ریسکهایی قبول بکند به کشورهایی وام بدهد که هیچ از آن اطمینان نداشته باشد که اینها برگشت بکنند. بعضی از کشورهایی بودند سودان و سنگال و از این قبیل کشورها.
مثلاً در یک مورد یکی از وزرای اندونزی را فرستادند که بانک مرکزی بیاید در حدود یک میلیارد دلار به آنها کمک بکند. بعد مکزیکیها آمدند پیش شاه او را فرستادند. بعد برزیلیها آمدند آنها را فرستادند که ایران به اینها کمک بکند. حالا میبینید که همان بانکهای کشورهای بزرگ همهشان گرفتار این وامها هستند. ولی در همان موقع من بهعنوان بانک مرکزی همهشان را رد کردم که این کشورها، البته اگر ما پولی داشته باشیم که بخواهیم ریسک بکنیم و بخواهیم مثلاً جنس خودمان را بفروشیم از طریق دادن وام و ... و فلان، آن مسألهای است، ولی این طور بیاییم وام بدهیم و ریسک قبول بکنیم آن وقت ما نمیتوانیم تعهدات اولیه خودمان برای کشور خودمان عملی بکنیم؛ بنابراین ما هیچوقت نرفتیم در بانک مرکزی به دیگران وام بدهیم به استثنای یک مورد آن هم درباره پرو بود یک تعهداتی از طرف دولت شده بود در حدود دویستمیلیون دلار که به اینها کمک بشود اینها pipeline نفتی در آنجا تولید بکنند. مع هذا در همان موقع هم به پرو گفتیم که، «شما آدمهای سالمی هستید و ما قبولتان داریم و فلان ولی اگر حکومتتان افتاد و یکی نیامد وام ما را بدهد چه میشود؟ بنابراین بروید راهحل دیگری پیدا کنید.» گفتند، «شما چه میگویید؟» گفتیم، «ما این پولها را میدهیم به یک بانک یا به چند تا بانک که آن بانک به شما بدهد.
شما آن وقت میتوانید هم به ما بدهید اگر ندادید ما میرویم از بانک میگیریم.» ما بنابراین این دویست میلیون دلار را گذاشتیم در سه چهار تا بانک که آماده بودند بیایند یک مقدار بهره بیشتری بگیرند از پرو و به پرو وام دادند و پرو هم در مقابل آنها مسئول بود هم در مقابل ما که بعد تمام اینها هم پس داده شد، این تنها یک مورد بود. ولی بعد از سه چهار سال بعد از اینکه من وزارت اقتصاد بودم مواجه شدم با تعهدات خیلی کلانتر خیلی بزرگتر. مثلاً به ترکیه قول داده بودند در حدود یک میلیارد و ششصد میلیون دلار کمک بکنند.
ترکیه در سالهای اول خودش را خیلی پیشرفتهتر میدانست و خیلی برایشان برمیخورد که بیایند از این کشورهای عقبمانده خاورمیانه مانند ایران و عربستان سعودی و کویت و اینها که یک موقعی این کشورهای عربی جزء خاک آن کشور بودند عقبماندهترین جاهای امپراتوری عثمانی بودند حالا برود از آنها وامی بگیرند یا کمکی بگیرند، یا از ایران بیایند کمکی بگیرند. ولی بعداً متوجه شدند که به سرشان کلاه رفته و حتی فرانسه آمده کمک گرفته و یا انگلستان کمک گرفته و اینها آمدند از ایران کمک بگیرند و البته ایران هم احتیاج داشت به همکاری ترکیه هم در RCD ما با هم همکاری داشتیم «همکاری عمران منطقهای» و یا اینکه مقداری روابط دوجانبه داشتیم مقدار زیادی از کالاهایی که از اروپا میآمد.
ایران، چون بنادر ما نمیتوانستند اینها را قبول بکنند از طریق ترکیه میآمد و از راههای ترکیه ما استفاده میکردیم و ترکها هم آمده بودند برعلیه ایران یک مقدار مالیاتهایی گذاشته بودند به این ترتیب اگر یک کامیون ایرانی میرفت از آلمان جنس میآورد میبایستی یک مالیات بدهد فرض کنید ده دلار هر تن که از آنجا میگذرد. ولی اگر یک یوگسلاو یک بلغار یا یک آلمان شرقی یا آلمان غربی از آنجا میآوردند جنس را به ایران اینها به اندازه یک چهارم مثلاً آنها عوارض استفاده از راه را میدادند؛ بنابراین درباره ما این تبعیض را قائل شده بودند و ایران هم خواست از این راهها استفاده بکند و این تبعیض را از بین ببرد رفته بودند یک تعهداتی کرده بودند که در حدود یک میلیاردی ششصد میلیون دلار به آنها وام بدهیم.
از طرف دیگر قول داده شده بود همان آقای انصاری این تعهدها را کرده بود البته با موافقت شاید مقامات بالاتر؛ و به پاکستان قول داده شده بود در حدود سیصد و پنجاه میلیون دلار به آنها کمک بشود.
سنگال یک برنامهای وجود داشت که از یک میلیارد دلار میگذشت یک شهر «فرح پهلوی» میخواستند درست بکنند در سنگال و میبایستی به آنها کمک بشود به تدریج تا این شهرها و معادن و صنایع و خانهسازی و ... و اینها به وجود بیاید در سنگال؛ و این موقع دیگر اوضاع ایران در ۱۹۷۷ و ۷۸ با اقداماتی که وزارت اقتصاد و دارایی در سالهای قبل کرده بودند و با برنامههایی که به اجرا گذاشته شده بود در خزانه چیزی وجود نداشت.
از قضا همان سال ما در حدود معادل پانزده میلیارد دلار کسر بودجه داشتیم و من مجبور شدم که این را به اطلاع مردم برسانم و به اطلاع کشورهای خارج هم برسانم که ما در موقعیتی نیستیم که همچین برنامههایی را اجرا بکنیم. البته این هم که میگویم تعهدات، تعهدات تعهدات خیلی امضاء شدهای نبود پروتکلهای بود که مقدار تعهدات را معلوم میکرد که در این باره مذاکرات عملی بشود نه اینکه اگر تعهدی حاصل از موافقتنامه داشتیم مجبور بودیم اینها را عملی بکنیم؛ بنابراین به ترکیه گفتیم اوضاع و احوال ما را در نظر بگیرید که این عملی نیست.
محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق در نشست خبری مشترک با رئیس جمهور ایران گفت: "زبان گفتگو بهترین روش برای حل اختلافات بین کشورهاست و مخالف استفاده از زبان تهدید هستیم. انتقال مسالمت آمیز دولت در سوریه بسیار مهم است تا همه گروهها و قومیتها در آن مشارکت داشته باشند."