پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۴۹: صبح پس از ملاقاتهای بی حد و حساب و جواب به گلهایی که برایم فرستاده اند، شرفیاب شدم..... شاهنشاه از بی خوابی شکایت فرمودند. فرمودند: در مازندران خوب میخوابیدم، این جا نمیخوابم. البته در هر دو محل دوای خواب میل میکنند، تنها در آن جا وقتی بیدار میشدند _برای ادرار ریختن_ باز هم میخوابیدند ولی در این جا دیگر نمی خوابند.... این جا شبی دو سه ساعت بیشتر نخوابیده اند و ناراحت هستند - برای سنگ کلیه که شاهنشاه دارند آب ویشی زیاد می آشامند، بنابراین شب برای ادرار ریختن بیدار میشوند. عرض کردم: از زبانم در رفت، در هلیکوپتر که برای مانور به آب گرم می رفتیم، از علیا حضرت شهبانو برای مسافرت بیرجند دعوت کردم. فرمودند: اگر شاهنشاه بیایند خواهم آمد؛ دلم خیلی میخواهد؛ چون پیش تو خیلی خوش میگذرد؛ قطعاً باید شاهنشاه تشریف بیاورند. دیدم عجب غلطی کردم، تمام منظور این بود که شما چند روزی تنها باشید! شاهنشاه خیلی خندیدند. فرمودند: اتفاقاً با من هم بعداً مذاکره کردند.
امر فرمودند: سفیر آمریکا را احضار کن و اوامری فرمودند که به او بگویم. شام مهمانی شاهنشاهی به مناسبت ۲۸ مرداد بود خوش گذشت. شاهنشاه تشریف داشتند - البته روشن است که در این روز مصدق سقوط کرد و شاهنشاه که به رم تشریف برده بودند، سه روز بعد از این تاریخ به تهران برگشتند. مردم به قیادت مرحوم سپهبد زاهدی بر علیه مصدق شوریدند و او را برانداختند. صبح من بر مزار زاهدی گل گذاشتم و بعد هم بر مزار شهیدان آن روز.