arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۹۶۳۱
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۲۱ تير ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت بیست؛

اللهیار صالح گفت نمی دانم احمق های جبهه ملی چه می خواهند/ آمریکایی ها قوام را به نخست وزیری رساندند/ قوام ماموریت داشت که کمی با شوروی کنار بیاید

من صالح را شناخته‌ام. بعد از انقلاب در ایران او را دیدم صالح جزء کسانی بود که جدا انقلاب را تأیید می‌کرد جدا می‌گفت: آقا من نمی‌دانم که بعضی از این احمق‌ها جبهه ملی‌ها چه می‌خواهند، این مطلب را به خود من گفت چون واقعاً برایش احترام قابل بودم به خانه‌اش رفتم و او را دیدم ما اطلاع داشتیم که در تمام دوران شاه صالح و امیر علایی و شهاب فردوس رادیو «پیک «ایران» را می‌شنیدند، مطالب آن را می‌نوشتند و با هم رد و بدل می‌کردند. آیا این آدم می‌تواند عامل آمریکا باشد؟ نمی‌تواند!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند

حزب توده و دولت قوام

-در تابستان ۱۳۲۵ یعنی همزمان با اقتدار فرقه شاهد اتحاد حزب توده با حزب ایران تأسیس حزب دمکرات ایران به رهبری قوام السلطنه نخست وزیر - و سپس تشکیل کابینه ائتلافی قوام با شرکت سه حزب فوق هستیم. این تحول در زمان خود پیشرفت مواضع شوروی در ایران تلقی شد ولی مدت کوتاهی بعد روشن شد که یک مانور زیرکانه برای قریب شوروی و از تأسیس حزب تا قرار از زندان حزب توده بیش نبوده است.

کیانوری: حزب دمکرات قوام یک حزب دولتی درست مثل حزب میلیون و حزب رستاخیز شاه بود. زمانیکه نخست وزیر حزب درست می‌کند همه عضو حزب او می‌شوند؛ وکلای مجلس وزراء و خلاصه هر کس که پست و مقام می‌خواهد عضو حزب او می‌شود. قوام هم آمد و به دستور آمریکایی‌ها برای اینکه حزب توده ایران و شوروی‌ها را فریب بدهد، حزب دمکرات ایران را تأسیس کرد و یک جنبه دمکراتیک قلابی به آن داد و عوامل آمریکا هم دور او را گرفتند. همه این کودتاچی‌ها و کسانی که نوکر آمریکا از آب درآمدند، ابتدا دور قوام جمع بودند. عمیدی نوری، مکی حائری‌زاده بقایی و غیره همه عضو کمینه مرکزی حزب دمکرات قوام بودند. در کرمان مظفر بقایی نماینده قوام بود و حزب دمکرات قوام را ایجاد کرد. این‌ها یک قیافه دمکرات گرفتند و به دستور آمریکایی‌ها تمام ظواهر امر را درست کردند و به این ترتیب به مقصودشان رسیدند قوام به مسکو رفت و یک قرارداد قلابی بست که مسلم بود مجلس بعدی آن را تأیید نخواهد کرد و قوام هم نخواهد بود خلاصه ارتش شوروی ایران را تخلیه کرد.

-در واقع این رأی نیاوردن قوام هم بازی سیاسی بود یعنی برنامه همین بود و چون کارش را انجام داده بود باید میرفت و اصولاً اگر نمیرفت گیر میکرد، چون در مقابل شورویها تعهداتی را پذیرفته بود.

کیانوری: بله همینطور است برای همین هم مخلصین قوام علیه او رأی دادند. البته شاه هم مخالف قوام بود و حاضر نبود که با او بسازد.

-عدهای این طرح زیرکانه را به شخص قوام نسبت میدهند. واقعاً این بود؟

کیانوری: درست است که قوام روباه کهنه کاری بود ولی در این جریان - بنظر من - اجراکننده یک سناریوی دقیقاً تهیه شده از سوی جبهه متحد آمریکا و انگلیس بود. بعد‌ها، در مهاجرت شنیدم که مقامات حزبی شوروی هم همین نظر را داشتند.

-بدین ترتیب، جبهه متحد شما با حزب ایران هم یک طرح آمریکایی بود!

کیانوری: جبهه واحد شامل حزب توده، ایران فرقه دمکرات آذربایجان، حزب دمکرات کردستان حزب ایران و حزب دمکرات قوام بود. به عقیده من حزب ایران آمریکایی نبود. افرادی از حزب ایران، مثل مهندس رضوی که بعداً با مصدق زندانی شد و واقعاً جزء کسانی بود که مردانه مقاومت کرد و افراد دیگری از حزب ایران که از آن انشعاب کردند و گروه‌های دیگر تشکیل دادند ملی ماندند و عامل آمریکا نشدند خود اللهیار صالح، غیر از برادرش....

-دکتر جهانشاه صالح که وضعش معلوم است علی پاشا که رسماً در سفارت آمریکا کارمی کرد و مترجم سفارت بود. سپهبد یار محمد صالح هم رئیس امنیت سنتو بود. یعنی یا آمریکاییها پیوند تنگاتنگ اطلاعاتی داشت. خود اللهیار صالح هم مدافع «دکترین ترومن» و و دکترین آیزنهاور بود در زمان مصدق هم سفیر ایران در آمریکا بود و حتی چالهای که مصدق به آن افتاد، مقداریش را صالح کند.

کیانوری: عقیده من غیر از این است. من صالح را شناخته‌ام. بعد از انقلاب در ایران او را دیدم صالح جزء کسانی بود که جدا انقلاب را تأیید می‌کرد جدا می‌گفت: آقا من نمی‌دانم که بعضی از این احمق‌ها جبهه ملی‌ها چه می‌خواهند، این مطلب را به خود من گفت چون واقعاً برایش احترام قابل بودم به خانه‌اش رفتم و او را دیدم ما اطلاع داشتیم که در تمام دوران شاه صالح و امیر علایی و شهاب فردوس رادیو «پیک «ایران» را می‌شنیدند، مطالب آن را می‌نوشتند و با هم رد و بدل می‌کردند. آیا این آدم می‌تواند عامل آمریکا باشد؟ نمی‌تواند! من در اینجا از صالح واقعاً به عنوان یک انسان دفاع می‌کنم چون خودم اطلاع دارم. من با امیر علایی هم در اروپا یک بار برای کاری که بعداً صحبت خواهیم کرد ملاقات کرده‌ام.

بنابراین، من تصور می‌کنم که این طرح سیا بوده است. چون شوروی‌ها به انگلیسی‌ها هیچگونه اعتقادی نداشتند. لذا آمریکایی‌ها قوام را روی کار آوردند.

-این سؤال مطرح است که چه شد که شما به این سادگی فریب خوردید؟

کیانوری: شرکت در کابینه قوام یک دوره استثنایی در تاریخ حزب است و ایراداتی که در این زمینه به حزب وارد می‌شود ایرادات واردی است ولی باید بگویم که همه رهبری حزب ما به هیچ وجه با شرکت در کابینه قوام موافق نبود بازیگرانی در حزب، آن‌هایی که به وزارت علاقه داشتند و هیچکدام به مارکسیسم معتقد نبودند و بعداً قیافه خود را نشان دادند با قوام سازش کردند. البته قوام هم شوروی‌ها را گول زد. واقعیت این است که آن‌ها را گول زد. قوام از طرف آمریکایی‌ها مأموریت داشت که کمی با شوروی‌ها کنار بیاید و آن‌ها خیلی صاف و ساده، کلاه سرشان رفت و گول خوردند. در نتیجه این دو عامل باعث شد که حزب وارد ائتلاف با قوام شود ولی عده‌ای از رهبری حزب جداً با شرکت در دولت قوام مخالف بودند. سابقه قوام را که من دارم او ساخته و پرداخته آمریکا بود او اصلاً آدم کش بود دستور آمریکایی‌ها چه کار‌ها که نکرد. این دو برادر وابسته مطلق بودند و توق الدوله به انگلیسی‌ها و قوام به آمریکایی‌ها!

 

نظرات بینندگان