arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۹۱۸۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۱۹ تير ۱۴۰۳
تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با مجاهدین خلق؛ قسمت سی و شش؛

لاجوردی «أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّار» بود

 اولین گروهی که در مقابل انقلاب اقدام نظامی کرد گروهک فرقان بود، که ضربات سختی هم به نظام زد؛ از جمله شهید مطهری شهید عراقی شهید مفتح، شهید قرنی و کسان دیگری را از ما گرفت که همین چند نام نشان می‌دهد چه ثلمه‌ای به نظام وارد شد. اما شهید لاجوردی وقتی متوجه می‌شود این‌ها از سر جهل و با انگیزه‌ی دینی این کار را کرده‌اند بعد از این که چشم فتنه را در می‌آورند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌های محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخورد‌های امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این گفتگو‌ها را برای علاقه‌مندان منتشر خواهد کرد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شونده‌ها ذکر نشده و تنها عنوان آن‌ها در متن آمده است.

گفتگو با یکی از کارشناسان امنیتی شاغل در دادسرای انقلاب مرکز

-با نگاه به حوادثی که در روزهای اول انقلاب آغاز شده بود عبور کشور از این بحران خارج از تصور به نظر میرسد بسیاری معتقدند نقش بصیرت شهید لاجوردی در بازگرداندن امنیت به کشور منحصر به فرد است. او چگونه این پروسه را به ثمر رساند؟

تصورم این است که مهمترین دلیلش این بود که شهید لاجوردی مرد خود ساخته‌ای بود. خودش را ساخته بود و این ساختن استمرار داشت اگر چه آشنایی‌ام با ایشان در سال ۵۹ یا ۶۰ بود اما توفیق داشتم در سال ۷۰ یا ۷۱ سفر حج عمره بروم و با او بیشتر آشنا شوم. حسب تصادف دیدم ایشان هم با خانواده‌اش آمده است. خانواده‌ی ایشان در این سفر مطالبی را برای خانواده‌ی ما تعریف کرده بود که نشان می‌داد این مرد از روزی که خودش را شناخته مهمترین اولویتش خودسازی بود و این ساختن خود، تا لحظه‌ی شهادت استمرار داشت و اگر خدا چیزی به او داد در سایه‌ی این خودسازی داد. اگر بصیرت و تواضع خوبی داشت همه‌اش در سایه ساخته شدنش بود. زیاد یادم نیست خانواده‌ی ایشان به خانواده‌ی بنده چه گفته بودند اما آن حرف‌ها نشان می‌داد ایشان چه در دوره‌ی زندان و چه در دوره‌ی چهار پنج ماهه‌ای که بیرون بود و دوباره دستگیر شد و به زندان رفت حتی وقتی بیرون بود اولویت اول برایش خودسازی بود و بعد مبارزه از آن تاریخی که با ایشان آشنا شدیم اگر سر تیتر بحث ما خودسازی ایشان و عمل کردن به «أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَینَهُمْ» باشد و بصیرتی که ایشان داشت، بعضاً به این موضوع اشاره شده، ولی زیاد به آن پرداخته نشده و همواره سعی شده است. چهره‌ی «أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّار»ِ ایشان را مطرح کنند و غضبی که نسبت به دشمنان انقلاب داشت؛ ولی در عین غضبی که به آن‌ها داشت، رأفت و مهربانی خاصی هم به افرادی داشت که ابراز ندامت می‌کردند. به این وجه از شخصیت ایشان خیلی کم پرداخته شده است. در سال‌های ۶۰ و ۶۱ که اوج ترور‌های ضد انقلاب خاصه منافقین، بود ایشان در بین متهمان زندگی می‌کرد آن چه که ما در زندان اوین دیدیم این بود که ایشان با آن‌ها زندگی می‌کرد، نه این که دادستان اتاقی داشته باشد و زندانی‌ها هم در بند باشند و ایشان کار خودش را بکند و بس واقعاً با متهم‌ها زندگی می‌کرد الان صحنه‌های عجیبی در ذهنم هست. بعد از ظهر‌ها کارگری می‌کرد. در آن سفر مکه دیدم کارگری‌ها برای ساخته شدنش بود، در حالی که حکمش حتی برای دستگیری رئیس جمهوری هم نـ نافذ بود ولی در عین متهمان زندگی می‌کرد و ساعت مشخصی را هم می‌آمد که گل درست کند، آجر پرتاب کند و ساختمان‌سازی و کارگری کند. البته این بخش را شاهد نبودم و شنیده‌هایم هست.

-این حضور در میان متهمان زیاد شنیده شده است. چگونه او که «اشداء علی الکفار» بود با آنها نشست و برخاست میکرد؟

 اولین گروهی که در مقابل انقلاب اقدام نظامی کرد گروهک فرقان بود، که ضربات سختی هم به نظام زد؛ از جمله شهید مطهری شهید عراقی شهید مفتح، شهید قرنی و کسان دیگری را از ما گرفت که همین چند نام نشان می‌دهد چه ثلمه‌ای به نظام وارد شد. اما شهید لاجوردی وقتی متوجه می‌شود این‌ها از سر جهل و با انگیزه‌ی دینی این کار را کرده‌اند بعد از این که چشم فتنه را در می‌آورند و کل فرقانی‌ها جمع و مجازات می‌شوند، ایشان شروع به کار اعتقادی با آن‌ها می‌. کند این نشان می‌دهد این مرد چقدر به خودش و اعتقاداتش اطمینان داشت که می‌گفت این‌ها باید آزاد شوند و به جبهه بروند که عده‌ای از آن‌ها رفتند و شهید شدند. عده‌ای هم مجروح شدند و بعضی‌ها هم دارند زندگی‌شان را می‌کنند، ولی در عین حال، در همین زمان با گروه تروریستی که دست به اسلحه برده بودند مبارزه می‌کرد همین برخورد‌های ایشان چه در بریدن متهمین و چه بعد از آن دلبستگی‌شان به نظام و انقلاب و همکاری‌شان بسیار مؤثر بود.

-ممکن است یک نمونه را مصداقی بگویید؟

 فردی بود به نام رسول راهی کشتی گیر بود و بدن خیلی چغری داشت. فکر می‌کنم بچه‌ی خیابان دامپزشکی و هاشمی بود. او را در ۵ مهر سر خیابان ولی عصر، ابتدای خیابان شهید بهشتی گرفته بودند.

 

نظرات بینندگان