سرویس سیاست انتخاب/ مهرشاد ایمانی: در بخش قبلی از مجموعه «انتخابات در ایران پساانقلاب» به بررسی چگونگی روی کار آمدن دولت روحانی، مجلس دهم و دولت دوم روحانی روحانی پرداختیم و گفتیم که تا اواخر دهه ۹۰ عصر روی کارآمدن دوباره اصلاحطلبان در ائتااف با راست میانه بود و حالا میرسیم به بازگشت دوباره اصولگرایان و انتخابات مجلس یازدهم.
مجلس یازدهم و آغاز یکدستستازی
انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی برگزار شد که جریان اصلاحات و نزدیکان روحانی که دیگر با عنوان اعتدالیها شناخته میشدند، در وضعیت خوبی به سر نمیبرند. از یک سو فراکسیون امید در مجلس دهم آن طور که انتظار میرفت عمل نکرده بود و از سوی دیگر با خروج آمریکا از برجام اوضاع برای دولت دوم روحانی سخت شده بود. آمریکا تحریمهای سنگینی علیه ایران وضع میکرد، تورم روند صعودی به خود گرفته بود و فشار اقتصادی سنگینی بر مردم تحمیل میشد تا حدی که در دوره دوم روحانی دو اعتراض عمومی شکل گرفت. یکی در دی ماه ۹۷ و دیگری در آبان ۹۸ که در آبان و در پی افزایش قیمت بنزین تعدادی از معترضام جان خود را از دست دادند. سقوط هواپیمای اوکراینی هم تنها چند ماه قبل از انتخابات مجلس رخ داد. همه اینها باعث به وجود آمدن دو موضوع در انتخابات دوم اسفند ۹۸ شده بود؛ نخست کاهش نسبی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان و دوم سرشدن فضای انتخابات. شورای نگهبان و هیئتهای اجرایی هم مزید بر علت شده بودند و تعداد بسیاری از بسیاری از اصلاحطلبان در این انتخابات ردصلاحیت شدند. حتی میزان ردصلاحیتها به قدری بود که رکورد ردصلاحیت نمایندگان مجلس ششم که در انتخابات مجلس هفتم نامزذ شده بودند هم شکسته شد. افرادی مانند علی مطهری، محمود صادقی، محمدرضا تابش، فاطمه سعیدی، الیاس حضرتی، بهروز نعمتی، طیبه سیاوشی، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، بهرام پارسایی، علی شکوریراد، آذر منصوری، جواد امام، شهیندخت مولاوردی و فاطمه راکعی از مهمترین چهرههای ردصلاحیتشده بودند.
شورای سیاستگذاری جبهه اصلاحات در این انتخابات اعلام کرد که لیست انتخاباتی نمیدهد. دلیلش هم نداشتن نامزدهای مؤثر دانسته بود، اما کارگزاران سازندگی برخلاف تصمیم اکثریت اصلاحطلبان لیست خود را ارائه داد؛ لیستی با عنوان «یاران هاشمی». عمده نفرات این لیست هم افرادی ناشناس بودند. در آن سو تعدادی از اصلاحطلبان هم لیستی با عنوان «ائتلاف برای ایران» با سرلیستی مجید انصاری ارائه دادند و کارگزاران هم انصاری که تنها چهره سرشناس اصلاحطلبان در انتخابات بود را به عنوان سرلیست خود معرفی کرد.
در آن سو، اما اصولگرایان خود را برای ورود حداکثری به مجلس آماده کرده بودند. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب با نام اختصاری «شانا» به ریاست غلامعلی حداد عادل اعلام موجودیت کرد. شورای ائتلاف لیست «ایران سربلند» را ارائه داد و تقریبا همه طیفهایی اصولگرایی به جز جبهه پایداری به این ائتلاف پیوستند. پایداریها که عرصه را خالی از اصلاحطلبان میدیدند، تا آخرین لحظه با ائتلافیها بر سر میزان سهمشان از لیست واحد اختلاف نظر داشتند تا جایی که لیست مستقل خود را منتشر کردند، اما تنها ۴۸ ساعت مانده به انتخابات و ۲۴ ساعت مانده به پایان تبلیغات انتخاباتی با افزایش سهم خود از لیست انتخاباتی، به لیست شورای ائتلاف پیوستند.
از ابتدا مشخص بود که تمرکز شورای ائتلاف بر حمایت از محمدباقر قالیباف بود و حتی گفته میشد در رایزنیها با جبهه پایداری سهم بیشتر به آنها داده شد در ازای اینکه آنها خالی در رسیدن قالیباف به ریاست مجلس ایجاد نکنند. برخی تا همین حالا هم شورای ائتلاف را به نوعی تشکل سیاسی-انتخاباتی قالیباف میدانند و همین بود که بعدتر طیفهایی که در جریان انتخابات مجلس یازدهم با شورای ائتلاف همراه بودند، از این تشکل سیاسی جدا شدند.
به هر روی اصولگرایان توانستند در نبود اصلاحطلبان و البته در انتخاباتی با مشارکت بسیار پایین مردم اکثریت قاطع مجلس یازدهم را به دست بگیرند؛ مجلسی که با شعار انقلابیگری روی کار آمد و برخی تشکیل این مجلس را آغاز یکدستسازی قدرت میدانند. مشارکت مردم در این انتخابات حدود ۴۲درصد ارزیابی شد؛ میزانی که کمترین مشارکت در تمام ادوار نتخابات محلس در تاریخ بعد از انقلاب بوده و تا کنون هم هست.
نکته مهم در این انتخابات نامزد نشدن علی لاریجانی بعد از سه دوره حضور در مجلس و البته تصدی ریاست مجلس بود. لاریجانی کنار رفت و قالیباف بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد. البته غایبان سرشناس دیگری هم در این انتخابات وجود داشتند؛ از جمله محمدرضا عارف، پروانه سلحشوری، و حشمتالله فلاحتپیشه.
آغاز عصر رئیسی
میرسیم به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰. وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تغییر چندانی نکرده بود. از اعتراضات گسترده سال۹۸ تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ اعتراضات صنفی هم افزایش یافته بود و بسیاری از اصناف مانند معلمان، کارگران، کشاورزان، پزشکان و پرستاران تجمعهای اعتراضی زیادی را برگزار کرده بودند. اعتراضات عمومی در باره شیوه عملکرد دستگاههای ذیربط در موضوع بیماری کرونا هم بالا گرفته بود. بسیاری از مردم نیز به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست دادند که در میان آنها تعداد زیادی از هنرمندان، ورزشکاران و سیاستمداران به چشم میخورد. اوضاع اقتصادی هم همچنان با مشکلات عدیدهای همراه بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا هم تشدید یافته بود. تقریبا برجام هم غیرقابل اجرا شده بود و حتی کشورهای اروپایی که در در بجام حضور داشتند، نمیتوانستند بدون حضور آمریکا به تعهدات برجامیشان عمل کنند. انتخابات ریاستجمهوری ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ در این شرایط برگزار شد.
در آن انتخابات سید ابراهیم رئیسی، محسن رضایی میرقائد، سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی، عبدالناصر همتی، محسن مهرعلیزاده، علیرضا زاکانی و سعید جلیلیتأییدصلاحیت شدند تعداد زیادی از نامزدهای سرشناس اصلاحطلبان هم ردصلاحیت شدند؛ از جمله سید مصطفی تاجزاده، حسن هاشمی رفسنجانی، اسحاق جهانگیری، محمود صادقی، علی مطهری، مسعود پزشکیان، عباس آخوندی، مصطفی کواکبیان، محسن رهامی، محمد شریعتمداری، رسول منتجبنیا، زهرا شجاعی و محمدجواد حقشناس. در مقابل تعداد قابل توجهی از نامزدهای اصولگرا هم ردصلاحیت شدند. از جمله محمود احمدینژاد، سعید محمد، حسین دهقان، رستم قاسمی، محمدحسن قدیری ابیانه، رامینمهمانپرست، عزتالله ضرغامی و مسعود زریبافان.
به نظر میرسید وضعیت برای ریاستجمهوری رئیسی مساعد است، زیرا هم از سوی اصلاحطلبان نامزد شاخصی در میدان نبود و هم پیشبینی میشد که مشارکت عمومی در این انتخابات پایین باشد تا رئیسی که اجماع اصولگرایان را همراه خود داشت بتواند با رأیی پایین رئیسجمهور شود. شورای وحدت با محوریت جامعه روحانیت هم شکل گرفته بود و توانست همه طیفهای اصولگرا را مجاب به حمایت از رئیسی کند. قالیباف هم رئیس مجلس بود در چنین شرایطی ترجیح داد جایگاه خود را حفظ کند و برای بار دیگر وارد عرصه ریاستجمهوری نشود؛ بنابراین شورای ائتلاف که در انتخابات مجلس ۹۸ حامی قالیباف با شورای وحدت هماهنگ عمل کرد.
سعید جلیلی شاید تنها رقیب رئیسی در میان اصولگرایان محسوب میشد، زیرا به صورت سنتی حمایت پایداریها را با خود داشت، اما جبهه پایداری هم پشت سر رئیسی ایستاد و جلیلی در نهایت به نفع او کنار کشید. علیرضا زاکانی هم مانند جلیلی رفتار کرد و به نفع رئیسی از انتخابات کنارهگرفت. قاضیزاده هاشمی، اما در انتخابات باقی ماند. در آن زمان گفته میشد او در انتخابات ماند تا اذهان عمومی تصور نکنند همه نامزدهای اصولگرایان برای رئیسی نقش نامزد پوششی را ایفا کردهاند که البته رأی چندانی نیاورد و آخر شد. محسن رضایی، اما گویا قصد رقابت داشت. او گرچه گفته بود اگر رئیسی نامزد شود به نفع او کنار میرود، اما تا آخرین لحظه در صحنه ماند و برای بار چهارم در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورد.
در این سو بسیاری از اصلاحطلبان قائل به سیاست عدم مشارکت بودند. آنها میگفتند نامزدهای اصلی ما ردصلاحیت شدهاند و امکان رقابت برای ما وجود ندارد. اصلاحطلبان همتی که پیش از آن رئیس بانک مرکزی دولت روحانی بود را اصلاحطلب نمیدانستند و مهرعلیزاده را هم مؤثر نمیدیدند. در این بین، اما حزب کارگزاران سازندگی اصرار شدیدی داشت که همه اصلاحطلبان از همتی حمایت کنند که البته موفق نشد. در نهایت مهرعلیزاده به نفع همتی کنار رفت، اما همتی نتوانست توفیقی در این انتخابات به دست بیاورد.
در انتخابات ۱۴۰۰ رئیسی با کسب ۱۸ میلیون و ۲۱ هزار و ۹۴۵ رأی برابر اندکی بیش از ۶۲درصد آراء پیروز انتخابات شد و به ترتیب رضایی، همتی و قاضیزاده هاشمی قرار گرفتند.
نکته قابل توجه در این انتخابات میزان آراء باطله بود؛ میزانی برابر ۱۸درصد آراء و جالب است که همتی با اندکی بیش از ۸درصد و قاضیزاده هاشمی با اندکی بیش از ۳درصد روی هم رفته اندازه آراء باطله رأی نیاورند.
اما مهمترین اتفاق این دوره از انتخابات ریاستجمهوری ردصلاحیت علی لاریجانی بود؛ فردی که ۱۲ سال رئیس مجلس بود و از قضا نزدیک به جناح راست هم محسوب میشد؛ گرچه در چند سال منتهی به آن انتخابات اصلاحطلبان قدری به او نزدیک شده بودند. ردصلاحیت لاریجانی باعث انتقادهای گسترده به شورای نگهبان شد تا حدی رهبری شخصا از روند بررسی صلاحیتها گلایه کردند و گفتند که به برخی ظلم شده است. گرچه ایشان اسمی از فردی نبرد، اما همه متوجه شدند که منظورشان علی لاریجانی است.
در آن زمان انتظار میرفت لاریجانی تأییدصلاحیت شود و حتی ساعتی پس از سخنان رهبری، کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان گفت که این شورا در صدد جبران برمیآید، اما شورای نگهبان از سخنان رهبری تفسیر کرد که ایشان منظورشان ظلم آنچه در فضای مجازی علیه افراد میشود، بوده است و با این اوصاف تغییر در تصمیمش درباره صلاحیت لاریجانی نداد.
لاریجانی تا ماهها بعد از انتخابات پیگر دلایل ردصلاحیتش شد. او در مقطعی گفت که دلایل در نامهای به خودش داده شده، اما چون قید محرمانه دارد، نمیتواند منتشر کند که در نهایت منتشر کرد که دلایل ابرازی شورای نگهبان مورد نقد بسیاری از سوی فعالان سیاسی قرار گرفت و لاریجانی هم بند بند آنها را دلایل مستند در نامهای مبسوط رد کرد.
با این اوصاف سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شد تا هم مجلس و هم دولت در یکدستی کامل به سر ببرند تا حدی که برخی این دوره تازه را دوره یکدستشدن قدرت سیاسی میدانند.
مجلس دوازدهم در استمرار حکمرانی اصولگرایان؟
بعد از عبور از تمام انتخاباتهای ریاستجمهوری و مجلس و بررسی فراز و نشیبهای سیاسی، حالا رسیدهایم به سال ۱۴۰۲ و باز هم انتخابات مجلسی دیگر. انتخابات مجلس دوازدهم.
انتخابات این دوره از مجلس در حالی برگزار خواهد شد که هنوز شور انتخاباتی خاصی در میان عموم مردم به وجود نیامده است. استمرار مشکلات اقتصادی، بسته شدن روزافزون فضای سیاسی و البته حوادث سال گذشته همه و همه باعث شده است که کنشگری سیاسی اولویت بخشهای زیادی از جامعه نباشد.
البته هر زمان که فضای انتخابات سرد میشود، برنده اصلی اصولگرایاناند. آنها معمولا زمانی به اجماع انتخاباتی نمیرسند که تصور کنند اولا میزان مشارکت پایین است و ثانیا اصلاحطلبان به صورت یکپارچه و گسترده در انتخابات وارد نمیشوند. در همان مجلس هشتم هم زمانی جبهه پایداری به لیست واحد اصولگرایان پیوست که هم سهمش افزایش یافت هم آنکه در این سو با پیام انتخاباتی خاتمی احساس خطر کردند. با این اوصاف در دوره کنونی اصولگرایان با بیش از یک لیست وارد انتخابات میشوند، زیرا میدانند در شرایطی که ردصلاحیت نیروهای اصلاحطلب طوری بوده که آنها در خوشبینانهترین حالت در اقلیت قرار میگیرند، هر طیف از آنها میخواهد سهم خود را از کرسیهای مجلس افزایش دهد؛ پس اصولگرایان در این دوره بیش از آنکه نگرانی از باب اصلاحطلبان داشته باشند، به رقابت درون جناحی روی آوردهاند. در انتخابات مجلس دوازدهم سه گروه در میان اصولگرایان در عرصه انتخابات فعال است؛ نخست شورای ائتلاف که از قالیباف و نیروهایش حمایت میکند، دوم شورای وحدت که سعی میکند نیروهای اصولگرای میانهرو را دور خود جمع کند و نفر اصلی این تشکیلات محمدرضا باهنر است و سوم جبهه پایداری، شریان و چند حزب کوچک که با ائتلافی تحت عنوان «امنا» پا به عرصه گذاشتهاند. نکته قابل توجه در این دوره از انتخابات شکلگیری گروهی تازه تأسیس با نام شریان است؛ گروهی مشتلک از حامیان دولت. میگویند شریان قرار است نقش بازوی انتخاباتی دولت در انتخابات مجلس را ایفا کند. در جریان اصلاحات برخلاف جبهه اصولگرایی شور انتخاباتی زیادی دیده نمیشود. تشکیلات جبهه اصلاحات ایران اعلام کرده است که لیستی در تهران نخواهد داد و تعداد زیادی از اصلاحطلبان هم بنای شرکت مؤثر در انتخابات را ندارند. البته احزاب کارگزاران، ندای ایرانیان و مردمسالاری خود را برای حضور در انتخابات آماده میکنند، اما مشکل آنها این است که نامزدهایی در اختیار ندارند که بتوانند لیست بدهند. به نظر میرسد این دسته از اصلاحطلبان قصد دارند ائتلافی با طیف حسن روحانی با محوریت حزب اعتدال و توسعه شکل دهند. علی مطهری شاخصترین اصلاحطلبی که در تهران تأییدصلاحیتشده است هم خودش لیستی با عنوان «صدای ملت» را تهیه کرده است.
در مجموع در میان اصلاحطلبان نگاه واحدی نسبت به انتخابات وجود ندارد، اما مشخص است که هم ناامیدی خود اصلاحطلبان، هم بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و هم محدودیتی که ردصلاحیتها بر آنها تحمیل کرده، همه و همه باعث شده است که اصلاحطلبان نتوانند حضور مؤثری در این دوره از انتخابات داشته باشند.
با این اوصاف پیشبینی میشود که ترکیب مجلس دوازدهم هم شبیه آنچیزی باشد که در مجلس یازدهم شاهد بودیم و میشود گفت که همچنان ماجرای یکدستی قدرت و حکمرانی کامل اصولگرایان ادامه دارد.
هاشمی ردصلاحیت شد، اما از انتخابات عقب ننشست و زمینه را برای شکلدهی ائتلافی میان حسن روحانی و اصلاحطلبان فراهم کرد. در آن انتخابات محمدرضا عارف که روزگاری معاون اول دولت اصلاحات بود هم حضور داشت. در ابتدای کار تصور میشد همه اصلاحطلبان از او حمایت کنند، اما گویا با اصرار هاشمی برای ادامه همگراییاش با اصلاحطلبان، نیروهای اصلاحطلب پشت روحانی ایستادند. ابراهیم اصغرزاده چندسال پیش در گفتوگویی با روزنامه «شرق» میگفت که پذیرش روحانی از سوی اصلاحطلبان و خاتمی با اصرار هاشمی صورت گرفت و اگر اصرار او نبود خاتمی و اصلاحطلبان میخواستند از عارف حمایت کنند. در نهایت عارف گویا با درخواست خاتمی کنار رفت