سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح یک ساعت از دسته گذشته از خواب برخاستم، تا رفتم حمام رخت پوشیدم دو ساعت از دسته گذشته، سوار شدیم به کالسکه راندیم. منزل امروز سبزوار است، پنج فرسنگ راه است. راه کالسکه خوب است، جلگه است اما زمینش برای اسب دواندن خوب نبود. طرف دست راست به مسافت پنج فرسنگ بیشتر کمتر منتهی به کوه میشود. از دور پیدا بود. معلوم بود کوههای بدترکیب خشک بودند. زمین هم به جز علف شیرینبیان چیز دیگر نداشت. طرف دست چپ به مسافت یک فرسنگ دو فرسنگ کمتر بیشتر منتهی میشود به کوههای کوچک بدترکیب. زمینها اغلب در نزدیک آبادیها شخمزار بود و باد هم امروز از عقب میآمد؛ چنان گرد و خاکی شد که حساب نداشت.
خلاصه راندیم. سه فرسنگ راه که آمدیم آبادی به نظر آمد در طرف دست چپ مشهور به «پیر استیر». اسم ده استیر است، پیری در آنجا دفن است، گنبدی هم داشت. رفتم آنجا به ناهار بیفتیم، جایی نداشت که بتوان افتاد. آبی به قدر دو سنگ میآمد از باغات بالای همین ده، که به فاصله دو سه میدان اسب بود در پیر استیر. امینالملک [و] طولوزون پیش از ما آمده ناهار خوردهاند. ادیب آمد در کوچهباغی که ناهار خورده بودند معرفی کرد که آنجا به ناهار بیفتیم. اسبهایشان پهن انداخته، آنجا را ضایع کرده بودند.
راندم بالاتر در صحرا، دم نهر آب چادر زدند ناهار خوردیم. معیر، امینالملک، ادیبالملک و غیره و غیره همه بودند. هوا بسیار بسیار گرم بود. بعد از ناهار سوار اسب تکهجیران تازه شدم؛ ماشاءالله اسبی است مثل کوه. با عینالملک [و] تیمور صحبتکنان رفتم.
ناهارگاه حرم از دور پیدا شد، من تنها راندم به ناهارگاه حرم، قدری پیش حرم ایستادم. از آنجا رفته به کالسکه نشسته راندیم. منار خسروجرد پیدا شد. سرداری سفید اسلامبولی پوشیده، به خسروجرد نرسیده سپهسالار آمد به استقبال. کلاه پوست کوتاه خراسانی در سر، کلجه و قبای سیای قجری در بر، گرد و خاک فراوان در هیأت او؛ عوض خود و جوشن و مغفر [خود و کلاه آهنین]؛ در آنجا و اینجاگویان ملاحظه شد. خیلی صحبت کردیم تا رسیدیم به اول سواره خراسانی و ترکمان مروی، سارق [۱] و غیره و غیره.
ایلخانی زعفرانلو امیرحسینخان [۲]، اللهیارخان حاکم درهجز، یوسفخان هزاره با سواران هزاره و غیره و غیره همه ملاحظه شدند؛ به قدر سه هزار سوار بود. این سواره و جمعیت خورد به سواره و جمعیت اردو؛ یک گرد و خاکی شد که نعوذبالله، همچه چیزی تا به حال دیده نشده بود.
قریه خسروجرد بسیار معتبر است و طرف دست چپ واقع بوده در قدیم. شهر سبزوار الی خسروجرد، آبادی وصل بوده است. قدری که از خسروجرد میگذرد مناری در صحرا واقع است بسیار بسیار بلند و خوشترکیب، و به طوری بنایی و آجربندی کردهاند، مثل منبتکاری و خاتمسازی به نظر میآید، بسیار بلند است.
از آنجا گذشته، امامزاده دیده شد؛ تازه تعمیر میکردند. گنبد گرد و قُندی داشت، حلبی کرده بودند اما بسیار خوب حلبی را چفتگیری کرده بودند. حاجی میرزا ابراهیم مجتهد سبزواری از توی امامزاده درآمد، دم کالسکه آمده قدری صحبت شد، بسیار قطور و کلفتاستخوان است.
از آنجا گذشته، نزدیک شهر شدیم. طرف دست راست کاروانسرای معتبری بود، بام، پشتبام، در [و] دیوارش همه آدم بود؛ استقبالچی هم زیاد بود. ارباب عمایم و دراویش و غیره خیلی بودند. جمعیت سبزوار بیست هزار نفس میشود.
از دم شهر گذشته رفتم رو به شمال. بالای شهر اردو افتاده بود، اما از گرما و گرد و خاک شدید چشم چشم را نمیدید. وارد منزل شدیم؛ اردو را لابدا در حاصلها و غیره زدهاند. به حاصل و غیره خرابی به هم رسیده بود، انشاءالله تلافی میشود.
وارد منزل شده، در باغ حاجی میرزا ابراهیم چادر زدهاند. باغ انگور و انار است. آب زیادی میآمد، اما گلآلود کرده بودند. برای آب صاف، مردم حوض ساخته بودند، دورش آهکی. بالاخانه و حوضخانه داشت، توی حوضخانه حوضی بود آهکی. حوضخانه چهار صفه بود. به طور رعیتی است. هوا بسیار بسیار گرم و حبس بود، به طوری که آدم خفه میشد. خیار، زردآلو و غیره خورده شد.
خلاصه عصر شد. قرق شد. زنها آمدند بسیار حرف زدند، جر آمدم. شب را هم بعد از شام زود خوابیدم. عقب مَچُسی و یوشی رفتند، نیامدند، جر آمده خوابیدم.
دهاتی که امروز طرف راست و چپ جعده بود از این قرار است:
طرف دست راست: مِسکِن، کلاته سَنقر، افضلآباد، حیاتآباد، فسنقر، برزو، حیدرقلی، قدیمآباد، حسنآباد.
طرف دست چپ: کوهسیاه که پشت تپه بود پیدا نبود؛ پیر استیر، صومعه – مخروبه است – خسروگرد، اباری، قلعهنو، عبدالرحمن، کوشک.
ابابیل سیاه خیلی است در اینجا. حاجی آغا یوسف غروبی که میآمد اندرون افتاده بود توی آب نهر، تا گلو به آب رفته بود.
پینوشت:
۱- سارق نام دهی از دهستان باشتن بخش داورزن شهرستان سبزوار. (دهخدا)
۲- امیرحسینخان ایلخانی شجاعالدوله قوچانی رئیس طایفه کردهای زعفرانلو، فرزند رضاقلیخان و برادر سامخان که پس از فوت سامخان، شجاعالدوله برادرش رئیس ایل زعفرانلو و حاکم قوچان شد. (شرح حال رجال ایران، ص ۲۷۰)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۹۸-۲۰۰.