مقاله سید حسین موسویان دیپلمات سابق ایرانی، در "لابلای" در باره رفتارهای اخیر دولت ترامپ با ایران و پیامدهای آن برای منطقه و جهان منتشر شد.
متن این مقاله به شرح زیر است:
«در حالی که فاز نظامی بحران سوریه به پایان نزدیک می شود، سران روسیه، ایران و ترکیه در نشست تهران بر حق تعیین سرنوشت سوریه توسط مردم این کشور واز طریق انتخاباتی فراگیر، آزاد و عادلانه تاکید کردند. آنها همچنین توافق کردند تا به همکاری مشترک خود تا نابودی کامل گروههای تروریستی تعیین شده توسط سازمان ملل در سوریه همچون داعش و القاعده و جبهه النصره ادامه دهند.
وقتی که بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد کشورهای عضو ائتلاف آمریکا همچون عربستان از تمام ظرفیت خود برای حذف بشار اسد استفاده کردند. لاکن همکاری مشترک روسیه و ایران برای حفظ حکومت سوریه مانع موفقیت ائتلاف آمریکا شد. با پیوستن آنکارا به محور مسکو-تهران، پیروزی اسد در جنگ شش ساله نزدیک شده است. اگر مثلث روسیه، ایران و ترکیه در مورد سوریه موفق شود، این مثلث می تواند نقش اساسی برای مدیریت بحران های دیگر منطقه ایفاء کند.
روابط روسیه و ایران هیچگاه تا این حد نزدیک نبوده است. تلخ ترین دوران تاریخ معاصر ایران در ۲۰۰ سال گذشته، تصرف سرزمینهای ایران شامل: کل قفقاز، دریای خزر ،مرو ، سمرقند ، بخارا، ایروان ، نخجوان و تاجیکستان توسط روسها در دوران پادشاهان فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه است. پس از جنگ جهانی دوم نیز روسیه با تشکیل و هدایت حزب کمونیستی توده و فرقه دموکرات در آذربایجان، سعی در تجزیه ایران داشت.
روابط ایران و آمریکا با دوستی آغاز شد و در مقاطعی از تاریخ گذشته، مردم ایران کشور آمریکا را خیرخواه خود تلقی میکردند. اما این روند از شصت سال پیش تغییر کرد. کودتای آمریکا و انگلیس درسال ۱۹۵۳ و ساقط کردن دولت مردمی مصدق، حمایت از تجاوز صدام به خاک ایران در سال ۱۹۸۰، ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران و کشته شدن ۲۹۰ غیرنظامی، حمایت از به کارگیری سلاح شیمایی توسط صدام علیه ایران و کشنده ترین تحریم های اقتصادی از جمله موارد لیست بلند خاطرات تلخ ایرانیها از آمریکاست.
بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران، بنیان سیاست خارجی ایران براساس اصل "نه شرقی، نه غربی" تعریف شد تا ایران استقلال خود در روابط با قدرتهای خارجی را حفظ کند. با این وجود سیاستهای خصمانه آمریکا و بی اعتمادی کامل به آمریکا، موجب چرخش سیاست خارجی ایران به سمت شرق شده است. اخیرا رهبر عالی ایران مذاکرات هسته ای با آمریکا را اشتباه خواند. آقای ولایتی مشاور سیاست خارجی ایشان ترامپ را "غیرقابل اعتماد" و پوتین رئیس جمهور روسیه را" شجاع و منطقی" دانست.
چنین وضعیتی بی دلیل نیست. چون امریکا درحالی چهل و پنج پایگاه وسیع با حدود صدوسی هزار سرباز اطراف مرزهای ایران دارد که سیاست تغییر رژیم درایران را درچهل سال گذشته در دستور کار داشته، با نقش و جایگاه منطقه ای ایران مبارزه کرده ، با اعمال سیاست تحریم در حقیقت رفاه و توسعه اقتصادی ایران را نشانه گرفته و با تمام ظرفیت با جایگاه و نقش منطقه ای ایران مبارزه کرده است.
درحالی که روسیه و چین و هند هیچ کدام حضور نظامی خصمانه ای در مرزهای ایران ندارند، در روابط دوجانبه و منطقه ای به جمهوری اسلامی بعنوان یک شریک سیاسی-امنیتی-اقتصادی نگاه کرده، ایران را در مبارزه با تروریست همکاری قدرتمند میدانند، با سیاست تغییر رژیم آمریکا مخالف و نقش مشروع و طبیعی ایران در منطقه را پذیرفته و همکاری میکنند.
روابط ایران باهند وچین، دوقدرت بلوک شرق، ریشه تاریخی براساس دوستی و احترام متقابل دارد. علاوه برآن قدرتهای بلوک شرق توانسته اند هم با ایران و هم با دشمنان منطقه ای ایران بویژه اسرائیل و عربستان و امارات روابطی متعادل و نرمالی داشته باشند درحالیکه آمریکا بطور کامل در زمین دشمنان منطقه ای ایران بازی می کند.
برجام شرایطی بوجود آورد که می توانست تحولی درروابط منفی چهل سال گذشته ایران و غرب به وجود آورد. زیرا اولین باری بود که ایران و آمریکا مستقیما در سطح عالی راجع به یکی از موارد اختلافی مذاکره و توافق کردند. در طول سه سال گذشته برجام توسط ایران بطور کامل اجراء شده و بعنوان جامعترین سند تاریخ عدم اشاعه سلاحهای هسته ای شناخته شد. رهبر عالی ایران هم اظهار نمود که اگر آمریکا به تعهداتش درمورد برجام عمل کند، این می تواند فتح بابی برای ادامه گفتگوها درمورد سایر مسایل باشد.
منتهی ترامپ رییس جمهور آمریکا به توصیه نتانیاهو و فشار عربستان، یک جانبه از توافق خارج و قطعنامه سارمان ملل و آژانس بین المللی انرژی هسته ای را زیر پا گذاشت، تحریم های فرامرزی را اعاده کرد و بدین ترتیب مهر تاییدی بر بی اعتمادی های چهل ساله ایران گذاشت و شانس گفتگو و همکاری در مورد مسائل منطقه ای را کشت.
در روند در پیش رو دو عامل نقش در آینده روابط ایران با قدرتهای بلوک شرق و غرب تاثیرگذار خواهد بود.
اول اینکه با وجودی که روسیه و چین و اروپا با عزمی راسخ بدنبال اجرای برجام هستند اما آسیب پذیری اروپا از تحریمهای فرامرزی آمریکا به مراتب بیشتر از قدرتهای بلوک شرق است. به نظر می رسد قدرتهای بلوک شرق به تعهدات برجامی خود بیشتر عمل نمایند و از خلاء موجودی که ترامپ در روابط غرب با ایران بوجود آورده، استفاده و ایران را بیش از پیش متحد خود سازند. درعین حال، تهران به عملکرد اروپا چشم دوخته که آیا اروپا خواهد توانست استقلال خود در اجرای برجام منهای آمریکا را به اثبات رسانده و حداقل روابط بخشی از بلوک غرب با ایران را حفظ و مدیریت کند یا خیر.
دوم اینکه آیا تهران و واشینگتن در دوره ترامپ گفتگوی مستقیم را آغاز خواهند کرد یا خیر؟ ترامپ اظهار نموده که هدف وی از تخریب برجام و افزایش فشارها و تحریمها، دستیابی به یک معامله بزرگتر با ایران است. او گفته که ایران با وی تماس و گفتگو خواهد کرد. واعظی رییس دفتر رئیس جمهورا ایران گفته که ترامپ هشت بار برای گفتگو با روحانی تماس گرفته است. در هر صورت رهبر عالی ایران که تصمیم گیرنده نهایی سیاست خارجی ایران است، اخیرا تصریح کرد که ایران در هیچ سطحی با آمریکا مذاکره نخواهد کرد.
در عین حال سی سال تجربه من از کار در سیستم حکومتی ایران بعد از انقلاب، نشان میدهد که سیاست آمریکا مبنی بر توهین و تحریم و تحقیر ایران، نتیجه معکوس داده و موجب سخت ترشدن مواضع ایران و نفی هرگونه مذاکره با آمریکا خواهد شد. در حالیکه روابط ایران با بلوک شرق مستمرا تقویت و با بلوک غرب تضعیف میشود، ترامپ و برجام نقش مهمی در آینده روابط ایران با دو بلوک قدرت شرق و غرب ایفاء خواهند کرد.
مسیر فعلی سیاست های ترامپ موجب کاهش قدرت رهبری آمریکا در سطح جهان خواهد شد. تحریم های آمریکا علیه روسیه ، ایران ترکیه موجب تقویت اتحاد این سه کشور خواهد شد و حتی ایران روابط خود را با سایر قدرتهای سایر قدرتهای جهانی همچون هند و چین توسعه خواهد داد که مجموعه این روند میتواند به سلطه شش دهه آمریکا در خاورمیانه پایان دهد.»