بشارتی گفت: در جریان فتنه ۸۸ آقای هاشمی بد عمل کرد، پیش او رفتم و گفتم «آقای هاشمی بس است، گریه کردم». آقای هاشمی هم زل زده بود و به ما نگاه میکرد. نباید کار به جایی میرسید که مقام معظم رهبری در خطبهها آن حرف را بیان کنند.
علی محمد بشارتی، وزیر کشور دولت سازندگی و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی درباره عملکرد روحانی در دولت یازدهم و دوازدهم گفت: من نمره قبولی به ایشان میدهم. ایراد دارند اما من نمره قبولی میدهم، با توجه به مشکلاتی که وجود داشت و به خصوص لطمه بسیار شدیدی که در موضوع برجام ایشان خورد. امریکاییها به اندک وعدههای خود هم عمل نکردند و وقت دولت بسیار گرفته شد و ان چه توقع داشتند، نشد ولی به نظر من دولت تاکنون خوب عمل کرد.
اهم اظهارات بشارتی به شرح زیر است:
*کتابی از هاشمی هست به نام «عبور از بحران»؛ بحرانی که بعد از ترور مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر ایجاد شد و بعد حادثه هفت تیر رخ داد. آقا بستری هستند و حادثه هفت تیر هم رخ داده است و هیچ کسی نمانده است. ایشان مینویسد گاهی من به خانه نمیرفتم، میگفتم کافی است در مسیر نیروی بیشتری بگذارند و ما را هم بزنند. آن دوره بسیار سخت بود که ایشان با لطف خدا و هدایتهای امام کشور را اداره کرد.ولیکن معالاسف در جریان فتنه 88 ایشان بد عمل کرد، برای ماها قابل قبول نبود. باور کنید من خدمت ایشان رفتم و گفتم من احساساتی نیستم و جوگیر هم نیستم. یک نفر اینجا دو ساعت علیه کسی یا له کسی صحبت کند تا خودم به یقین نرسم تاثیر نمیگیرم. گفتم آقای هاشمی بس است، گریه کردم. آقای هاشمی هم زل زده بود و به ما نگاه میکرد.نباید کار به جایی میرسید که مقام معظم رهبری در خطبهها آن حرف را بیان کنند. به هر حال ایشان از دنیا رفتند و از حضور ایشان محروم هستیم. برای ایشان رحمت واسع الهی مسئلت داریم.
*تشکیل سپاه دو مرحله دارد. یکی سپاهی بود که دکتر ابراهیم یزدی درست کرده بود که یک تشکیلات ویژه بود. آقای لاهوتی، نماینده ولی فقیه بود و آقای علی دانش منفرد فرمانده بود، دکتر افروز روابط عمومی بود، آقای غرضی مسئول عملیات بود. اقای سازگارا - که الان آمریکاست- مسئول اطلاعات عملیات بود. نوچه دکتر یزدی بود دیگر. همه نگران بودند از جمله شهید مطهری. {مرحله دوم} ما آمدیم و مسئول اطلاعات تحقیقات شدیم که از اولین کارهایمان دستگیری مجتبی طالقانی بود. حکم مجتبی طالقانی را من نوشتم و آقای غرضی دستگیر کرد. بعدش هم دستگیری سعادتی بود که از منافقین بود.
* اولین بازجویی در مملکت را من انجام دادم. هر کسی از جمله ساواکیها را بازجویی کردیم. بسیاری از اینهایی که بازجوی ما بودند متهم ما شدند و ما بازجویی کردیم.
*{درباره انتخابات 76 اینکه گفتند میخواهد تقلب شود و بشارتی رفیق آقای ناطق است}:گفتند «بنویسید خاتمی، بخوانند ناطق»! گل آقا نوشت. بعد دیدیم که 20 میلیون رای آورد. من آن زمان در سمینارهای استانداران خدمت مقام معظم رهبری میرفتیم. در آخرین جلسه که خدمت مقام معظم رهبری رفتیم، گفتم من آخرتم را به دنیای هیچ کسی نمیفروشم. هر کس از صندوق رای بیرون آمد اسمش را میخوانیم. آقا بعد از صحبتهای من فرمودند ما از آقای بشارتی همین انتظار را داریم. مهاجرانی معاون حقوقی رئیس جمهور بود. ظهر روز جمعه 2 خرداد به ستاد آمد و از من پرسید چه میبینید؟ گفتم شما چه میبینید؟ گفت به نظرم دو مرحلهای شود. هیچ کس باور نمیکرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آن خطبه آقای هاشمی در نماز جمعه، به نوعی به شما کنایه داشت که نباید تقلب شود و دستکاری شود؛ درست است؟}:از صحبت آقا به شما جواب میدهم؛ آقا فرمودند من هم از ایشان - هاشمی - پرسیدم موضوع چه بود؟ آقای هاشمی گفت من همیشه در آستانه انتخابات این حرفها را میزنم و قصدم شخص خاصی نیست. ما هم پذیرفتیم. بعد از آن با آقای هاشمی صحبت کردم، نه به خاطر این خطبه باشد. یک روز به ما اطلاع دادند آقای هاشمی از منزل به ستاد انتخابات رفته است. موضوع چه بود؟ گفت از بس به ما گفتند قرار است در وزارت کشور تقلب شود که من سرزده رفتم و خوب شد شما نبودید. من صریحا از دستاندرکاران پرسیدم چه خبر است و همه گفتند وزیر کشور به ما گفته است صیانت از آرا؛ و هیچ خطی را نمیپذیریم. آقای هاشمی هم این را در مصاحبهای بیان کردند.
*{ در دوره وزارت کشور کار دیگری انجام دادید که با حزب کارگزاران موافقت نمیکردید که خیلی سروصدا کرد. درست است؟}:اینها میخواستند از موضع قدرت وزارت کشور را دور بزنند.نه حالا خود کارگزاران هم موضوعیت داشت؛ همه وزرا...؛ من گفتم موافقت میکنم و مجوز فعالیت میدهم ولی باید اساسنامه و مرامنامه بنویسید و در کمیسیون ماده 10 اعضا بررسی شود، گفتند ما وقت نداریم. من هم گفتم این مشکل شماست. اصرار کردند و من هم انکار کردم.به دولت بردند و این سر دراز دارد. یکی از صفحات طولانی دوران معاصر انقلاب است که چرا ما جواب 26 نفر از اعضای دولت را منفی دادیم. اصلا جو علیه وزیر کشور شد، به طوری که به دو نفر از وزرا که میدانستم چه میشود، قبل از شروع جلسه گفتم به من کمک کنید! تا این اندازه فضا علیه وزیر کشور مسموم بود که آن دوستان هم جرات نکردند حرفی بزنند.