در خبرها آمده بود که مهدي وکيلي فرزند ٢٦ساله محمدعلي وکيلي نماينده اصلاحطلب مجلس بهعنوان مديرعامل شرکت صنعتي کاوشگران آتيه صبا (وابسته به سازمان بازنشستگي کشوري و وزارت تعاون) منصوب شده است؛ خبرها پيرامون وکيلي به همين جا ختم نشده و اسامي ديگري از نزديکان او و انتصابشان در رسانهها منتشر شده است. در همين راستا خبر آمده که پسر بزرگ وکيلي که ٢٩ سال دارد نيز عضو هيئتمديره دوده صنعتي پارس شده است.
محمدعلي وکيلي در گفتوگو با «شرق» با پذيرش اينکه فرزندانش اشتباه کردهاند، گفته «اينها سمت نبوده، صرفا کارمندي بوده و به آنها تشر زدهام و دعوايشان کردهام. گاف بزرگي بود».او البته معتقد است اينها حاشيهسازيهايي است که ريشه در رأي مخالف او به علي ربيعي داشته است. در لابهلاي حرفها، وکيلي به «آقازادههاي پورشهسوار» اشاره دارد و اينکه يک روز درباره آنها نيز خواهد گفت، هر وقت که موعدش باشد. عضو هيئترئيسه مجلس همچنين خيلي شفاف به تقاضاي رسمي برخي بزرگان اصلاحطلب در فراکسيون اميد براي عدم مخالفتش با علي ربيعي اشاره دارد. نکتهاي که گويا حالا وکيلي را دلخور کرده و تير و ترکشهاي بعدي آن رهايش نميکند، حتي به روايت او، ربيعي حاضر نشده در مناظره با محمدرضا پورابراهيمي حاضر شود. با اين حال وکيلي معتقد است حاشيه پيرامون مسائل مالي فرزندانش صحيح نبوده و صرفا استخدام قانوني يک کارمند معمولي با ماهي دو ميليون تومان بوده و در مورد پسر ديگرش پرداخت ماهانه ٥٠٠ هزار تومان به ازاي حضور او به عنوان عضو غيرموظف شرکت دوده صنعت را نيز غيرقانوني نميداند. با اين حال وکيلي به هر دو فرزندش گفته از موقعيت کاري خود استعفا دهند.
نکاتي درباره فرزندان شما در شبکههاي اجتماعي مطرح شده، تأييد ميفرماييد؟موضع من، موضع مخالفت با علي ربيعي بود. اما چون عضو فراکسيون اميد هستم، به احترام فراکسيون تا قبل از جمعبندي فراکسيون و روز رأي اعتماد در اين زمينه سکوت کردم. همه مجلسيها ميدانند که مخالفت من با ربيعي کمتر که نشد هيچ، شديدتر هم شده است. ديروز هم قرار بود از طرف محمود صادقي که مسئول کميته شفافيت است، مناظرهاي ميان آقاي ربيعي و پورابراهيمي برگزار شود و من از آقاي صادقي خواستم در آن مناظره حاضر شوم و سؤالها و انتقاداتم از ربيعي را مطرح کنم. اما آقاي صادقي خبر دادند که آقاي ربيعي با وجود قولي که داده بودند، از حضور در اين نشست استنکاف کردند.
برگرديم به ماجراي فرزندانتان؛ حاشيهها درباره آنها صحت دارد؟
آيا مهدي وکيلي در هيئتمديره آتيه صبا مشغول فعاليت است؟ شغل کنوني پسرتان
چيست؟
اگر اينها را از آقاي آذروش (مديرعامل هلدينگ آتيه صبا) بپرسيد بهتر است.
پسرم يکسالونيم است که در آن شرکت کارمند است. به شهادت شخص آقاي آذروش
حضور ايشان در اين شرکت قبل از انتخابات بوده و اين شرکت هم صرفا يک شرکت
کاغذي است که کار مطالعاتي ميکند. ريالي هم بودجه ندارد. اين سه نفر
مسئولي داشتند. مسئولش رفته جاي ديگري و چون پسرم آنجا مدرک تحصيلياش
بالاتر بوده، ايشان را سرپرست كردند.
مدرکشان چه بوده؟
فرزندم دانشجوي دکتراي علوم سياسي است.
يعني مديرعامل شرکت نيستند؟
خير! اصلا شرکتي وجود ندارد. اين شرکت کاغذي است و رسما کار خاصي هم
نميکرده، من ١٥ روز است که مطلع شدهام و به محض اطلاع به ايشان {پسرم}
گفتم استعفا بدهد. آن موقع آقاي آذروش با خواهش و تمنا نزد من آمد که تا
فرد جديدي براي اين مسئوليت نيافتهايم، ايشان را آنجا بگذارم.
يعني رئيس همان شرکتي که کاغذي است؟ که هيچ نفع مالي ندارد. پس دغدغه چه بوده براي رياست يا همان گماردن مسئول شرکت؟
بله.
خب چه اصراري براي حفظ اين شرکت است، اصلا چه کارکردي دارد، اگر شرکت کاغذي است چرا پسر شما عضو اين شرکت شده؟
اين را بايد از آنها بپرسيد. شرکتي وجود ندارد که مديرعاملي داشته باشد.
البته در همين سطح من مخالف بودم و اطلاعي نداشتم. اين بچهها جايي
رفتهاند براي کار، کاش اين امکان فراهم شود که همه جوانان سر کار بروند و
در سطح کارمندي جزء {مانند پسرم} مشغول شوند اما تأکيد من اين است که جذب و
حکم ايشان مرتبط با من نبوده است.
يعني پسر شما با پدرشان {که شما باشيد} هيچ مشورتي نداشتهاند؟
خير؛ جذب ايشان با مشورت و اطلاع من نبوده است.
حالا پسرتان از آن شرکت استعفا داده؟
بله؛ ولي مدير مربوطه سه بار از من خواهش كرد كه چند روز عقب بيفتد و اين
چند روز، چند روز رسيد به ماجراي رأي اعتماد. وگرنه به خواست من سريع
استعفا داد. از يك طرف ميگويند وزير ٣٦ساله خوب است و جوانگرايي است.
اينکه خوب است يك دههشصتي را در يكي از تخصصيترين وزارتخانهها
گذاشتهايد و بهبه. از يك طرف ميگويند يك دهههفتادي را براي يك شركت
كاغذي سهنفره نبايد گذاشت. كدام منطق درست است.
اين شركت كاغذي، شركت چيست و چطور پسرتان به اين شرکت کاغذي رفت؟
از پسرم سؤال كردم چطور رفتي؟ گفت يكي از همكلاسيهايش آنجا بوده و دعوت
كرده كه بيا در اين كار مطالعاتي به ما كمك كن... او هم فكر نميكرده كه
جايي كه ميرود اينها پيش بيايد. اگر فكر ميكرده ماهي دو ميليون تومان اين
همه سروصدا دارد، حتما نميرفت.
قبول داريد که اين حرفها تقصير شما را کم نميکند. شما مسئول
رسيدگي به فرزندتان هستيد. بهويژه وقتي سمت رسمي داريد و کارتان بايد
نظارت باشد. شايد مردم نپذيرند که نماينده ناظر بر ديگر نهادها، نتواند بر
فرزندش نظارت کند.
نه من اصرار داشتم و نه موافق کار آنها بودم و اتفاقا تا متوجه شدم سريع مخالفت کردم.
کار ايشان بالاخره اشتباه بوده يا نه؟
حتما اشتباه بوده و دعوا شده و حتما بايد اينها تنبيه شوند. بالاخره
حداقلش اين بود که بايد مشورتي ميکردند. اما اين حد هجمه رسانهاي
عليالاصول بايد براي آنهايي راه بيفتد که بدون نياز به مقام کارمندي جزء،
پورشه سوار ميشوند. خب آنها از کجا پول ميآورند که پورشه سوار شوند؟ يا
اين حاشيهسازی براي آنهايي راه بيفتد که هيئتمديره و مجوز معامله
ميکنند. اينکه يک بچه براي ماهي دو ميليون تومان با اين سطح هجمه مواجه
شود، آيا درست است؟ اين کارشان يک گاف بزرگ بود. اما شما بهعنوان خبرنگار
بفرماييد آيا اين توطئه نيست؟ اين سطح هجمه به نظرتان طبيعي است؟
شما ميگوييد اين شکلي از پاپوش بوده؟
بعيد نيست.
البته حتي در ميان نمايندگان هم برخي ميگفتند شما در ظاهر مخالف ربيعي هستيد و در باطن چندان مخالفتي نداريد.
خانم کاش اين را از آقاي عارف و بزرگان اصلاحطلبان بپرسيد که آيا من اصرار
به مخالفت با ربيعي داشتهام يا نه؟ اگر وساطت اين دوستان و تعهدات
تشکيلاتي نبود، من مخالف ربيعي حرف ميزدم. مخالفتم را رسمي و علني اعلام
کردم اما اينکه پشت اين چيست، من دقيق نميدانم. به نظرم تئوري پشت اين
حاشيهسازيها اين است که چهرههاي اميد را از نگاه مردم نااميد کنند. من
از همان ابتدا مخالف ربيعي بودم. در حوزه کارگري خوب کار کرده اما در حوزه
بنگاهداري خيلي ضعيف است. هيچوقت هم نقد و مخالفتم را پنهان نکردم. پس
اين حرفها بيپايه است.
خب چرا شما فرزندان و مسئولان هيئتمديره پورشهسوار را افشا
نميکنيد؟ مگر مردم به شما رأي ندادهاند که چنين کنيد، بالاخره بايد بين
نماينده اصلاحطلب و ديگران فرقي در برخورد با خلاف باشد؟ اگر خلافي یا
پورشه سواري نامربوطی دیدید، چرا رسانهاياش نکرديد، شما که خودتان اهل
مطبوعات هستيد.
به وقتش اين کار را خواهم کرد.
حالا واقعا آقاي ربيعي در حوزه کارگري خوب کار کرده؟ همه نقدها که اتفاقا در همين حوزه مطرح ميشود.
نسبي ميگويم.
آيا در فراکسيون اميد شما را راضي کردند که در مخالفت با ربيعي حرف نزنيد؟
شما از آقاي حضرتي و عارف بپرسيد. به هرحال رأي فراکسيوني اجل بر رأي شخصي بود. من هم فرد تشکيلاتي هستم.
خب مگر فراکسيون اميد به ايشان نمره پاييني نداد؟ چطور يکباره همه نقدها به سکوت بدل شد؟
اين را بايد فراکسيون اميد توضيح بدهد. نقد من هم اين بود که موضعگيريها
دير است و شفاف نيست. اما التزام فراکسيوني براي من مهم است.
التزام به فراکسيون جاي خودش را دارد اما پيشتر اين مردم بودند
که به شما رأي دادند، فکر نميکنيد بهتر آن بود که به احترام رأي مردم
مخالفت ميکرديد و از دلايل مخالفت ميگفتيد؟
خب من و دلايل من نتوانست فراکسيون را قانع کند.
برگرديم به اينکه گفتيد احتمال پاپوش وجود دارد، استدلالتان چيست؟
اين آقايان تفحص کردند تا بتوانند چيزي پيدا کنند. يکي از برادرانم در
جايي مربوط به بانک ملي مديرعامل است. برادر من در ٢٠ سال گذشته سمتهاي
مختلفي داشته و حالا در يک فرايند زماني مديرعامل شده و اينها ربطي به من
ندارد و با اطلاع من نبوده است.
البته شما قطعا اطلاع داريد که برادرتان چه سمتي دارند.
بله قطعا اطلاع دارم؛ منظورم اين است که من دخالتي در انتصاب ايشان نداشتم.
به جز مهدي وکيلي هيچ فرد ديگري از خانوادهتان در وزارت کار مشغول است؟
هيچکس.
البته گفته ميشود فرزند ديگر شما هم در شرکتهاي تابعه وزارت کار مشغول است. صحت دارد؟
بله، شنيدهام يک پسر ديگرم عضو غيرموظف دودهصنعت است. تازه اين را فهميدم
و کلي دعوایش کردم. اينکه شما از کجا اين شرکت را گير آوردهايد و کي شما
را گول زده؟ البته او عضو غيرموظف است و اين يعني کارش جدي نبوده و درآمدي
هم ندارد.
يعني درآمدش چقدر است؟
٥٠٠ هزارتومان در ماه.
البته رقمهاي بالاتري به گوش ميرسد.
خب شرکت کارپردازي دارد و ميشود آمار گرفت.
شما از کجا آمار گرفتيد؟
از دوست مشترکي پرسيدم و او گفت حقوق عضو غيرموظف ماهي ٥٠٠ هزارتومان است.
تحصيلات پسرتان چه بوده؟
ليسانس مهندسي نفت دارد و فوق بازرگاني.
جناب وکيلي حاشيههاي فرزندان شما خواهناخواه به اعتماد عمومي مردم لطمه وارد کرده است. سخني با مردم داريد.
خب شايد دليل بروز اين مسائل به اين خاطر است که ما مدتي است به طور فشرده
درگير کارهاي عجيبوغريب شدهايم و طبيعي است كه بايد حواسمان را جمع
ميکرديم. من دهها مقاله درباره آسيب شعاع قدرت نوشتهام. حالا متوجه شدم
در نتيجه مشغله گاهي باندهايي از اسم افراد استفاده ميکنند بيآنکه فرد
خبر داشته باشد. اين دليل نميشود طرف وارد قصه مافيايي و باندي ديگران شده
و بايد بيشتر مراقبت ميکردم.
ميپذيريد که پسرتان بخشي از اين فرايند باندي بوده يا نه؟
نه نميپذيرم. شايد در مسير مشغله افراد مسئول و مدير، گاهی مافيايي شکل
بگيرد. اينها چندان وارد آن شبکه نشدند و به محض اينکه متوجه اين مسير خطا
شدم، آنها را دعوا کردم و اينها تنبيه شدند.
سخنتان با مردم چيست؟ خب شما ميتوانيد در خانه آنها را تنبيه کنيد، اما مسئله ديگر خانوادگي نيست.
چه اتفاقي افتاده؟ اصل موضوع و صورتمسئله را براي شما گفتم. يک نفر کارمند
شده و حجم اتفاق اين است. کسي مديرعامل ايرانخودرو و معاون وزير که نشده
است. يک بچهاي بدون اطلاع پدرش کارمند شده و عضو غيرموظف يک شرکت؛ کارمند
جايي که قابل اهميت نيست. هدف اين بوده که بخواهند فضاي فکري را عليه يک
جريان سياسي بسيج کنند.
بههرحال اين کارمندي ساده از نظر شما، براي خيلي از جوانان در کشور ما مهيا نيست.
من فرايند قصه را گفتم. بدون اطلاع من بوده و با مخالفت من مواجه شده و هيچ
ربطي به موضع من نداشته است. اگر به من اجازه داده ميشد تا مخالف علي
ربيعي حرف بزنم، اين مسائل و حاشيهها پيش نميآمد. الان احساس ميکنم كه
مورد ظلم واقع شدهام و به خاطر احترام به رأي فراکسيون از بيان مخالفتم با
علي ربيعي هم گذشتم.
خب حالا اينجا نقدهايتان را بفرماييد.
شدت فشار روي نمايندهها به صورت وحشتناک بالاست، اما ما ميتوانستيم خيلي
بهتر از اين مرزبندي فراکسيون اميد در ارتباط با کابينه داشته باشيم که
آنطور که انتظار ميرفت شفافسازي صورت نگرفت.
فشار وحشتناک يعني چه؟
رايزنيهاي رفاقتي در مجلس شديد است. رايزنيهاي قومي و بلوکهاي مختلفي
شکل ميگيرند. بلوک قوم، بلوک رفاقتي و بلوک صنفي. يک روز فردي در
وزارتخانهاي همکار بوده و حالا با وجود تفاوت ديدگاه صرفا به دليل اينکه
تعصب سازماني دارد، کوتاه ميآيد. اينها مجموعه فشارهاست. برخي وزراي
پيشنهادي وعدههاي عجيبوغريب ميدهند؛ وعدههايي که قابل تحقق نيست و اين
وعدهها بهواقع تخلف است.
توضیح آخر.
اين حاشيهسازي يکجور سرپوش است بر ماجراهاي ديگري که رقمهاي کلان را
جابهجا ميکنند و تخلفهاي مالي گسترده. ميخواستم مخالف ربيعي حرف بزنم
که مصلحت اين نبود. اين خواهش بزرگان فراكسيون بوده است که آنموقع سکوت
کنم. من طرح موضوع كردم. دوستان گفتند اجازه بدهيد رأياعتماد تمام شود،
حاشيه را نياوريد در رأي اعتماد. احترام گذاشتم به خواهش دوستان در
فراكسيون و برخي بزرگان در بيرون فراكسيون. خلاصه اينکه سر من بالاست،
چراکه هيچوقت هيچکس نميتواند بگويد وکيلي براي پسرش سفارشي کرده، يکنفر
هم پيدا نميشود كه چنين حرفي را بگويد.