پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شهرام شکیبا در خبر نوشت: از آنجایی كه آقای اسفندیار رحیممشایی فردی بسیار عمیق و اندیشهمندی بزرگ
و اسلامشناسی برجستهاند، آثار و بركات وجودیشان نیز چنین است. چندان كه
سایت «تماشا» كه گفته میشود متعلق است به طیف نزدیك به ایشان، همانند
روزنامه «هفت صبح» با پرداختن به مسائل جدی زندگی مردم، اساساً سعی در
اصلاح دیدگاههای آنان دارد.
در همین «تماشا» خواندیم: «فشار شدید و شبانهروزی كاری كه به دكتر طی شش
سال گذشته وارد شده، باعث شده تا پزشك معتمد توصیه كند وی به شنا و
سونادرمانی مشغول شود. دكتر احمدینژاد ابتدا در اینباره مقاومت كرده بود
اما با توصیه دوباره پزشك و اصرار اطرافیان و جهت جلوگیری از وارد شدن وقفه
در جریان خدمت به مردم ناچار این توصیه پزشكی را پذیرفت.»
دقت بفرمایید به عمق خبر مربوطه و وجه حیاتی آن برای كلیه مخاطبان. اما كاش
دوستان دقت میكردند كه اینجور خبرها غالباً درباره فوقستارهها و به
قول فرنگیها كسانی كه سلبریتی هستند، نوشته میشود. مثلاً خواندن چنین
خبری درباره براد پیت یا همسرش زیاد دور از انتظار نیست، البته در نشریات
عامهپسند.
به هر حال من در این ماجرا رد پای جریان انحرافی را به روشنی میبینم و از
همین جا اعلام میكنم كه: «آقای احمدینژاد من به شما علاقهمندم. قدری
مواظب خودتان باشید. بگم چه خطراتی در كمین است، بگم؟!»
گویند خلایق كه به دیوانه قلم نیست
من گشتم و دیوانه توكلتعلیالله
میگویم هرچه باداباد.
1- دوستان و اطرافیان به اصرار شما را توصیه كردهاند به سونا رفتن؛ كدام
سونا؟! نكند سونای زعفرانیه باشد. ماجرای آنجا را كه به خاطر دارید.
2- پسفردا معاندان و دشمنان كجاندیش شما بوق دست میگیرند كه «آهای چه
نشستهاید كه جریان انحرافی رئیسجمهور را بردهاند استخر كه زیرآبی یادش
بدهند.»
3- هر حمام و سونایی كه جریان انحرافی شما را به آنجا میبرد، به اسمش دقت
كنید. در سالهای دور یك حمامی به نام فین بوده كه سر امیركبیر را در آن
زیر آب كردند. (اصطلاحاً عرض میكنم)
4- از من میشنوید بیخیال ماجرا بشوید. یكی از همین دوستان سفارش كند یك
ذره نبات نظر كرده بیاورند، چلهبُری كنند، آب باطلالسحر بریزند چهار گوشه
دفتر، ورد بخوانند، حرز صحت و سلامت برایتان بنویسند به بازو ببندید و
اینها... اینجوری راحتتر است، حرف و حدیث هم از تویش درنمیآید.
موز در محضر نامحرم
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی در باب اختلاط در دانشگاهها گفتهاند: «من
گاهی خندهام میگیرد. میگویم: مدرسه دختر و پسر از هم جداست. راهنماییها
كه هنوز شهوت ندارند، از هم جداست. دانشجو كه شهوتش گُر میكشد، مختلط
است. آن وقت خندهدار است كه یك مشت دكتر در یك اتاق نشستهاند. من از این
دكترها خندهام میگیرد. اسمش را اسلامی كردن دانشگاه میگذارند. دختر و
پسر را قاطی هم كردند، در اتاق نشستهاند موز میخورند.»
1- حاجآقا، دبیرستان را فراموش كردید. شهوت دبیرستانیها زغالش گل انداخته یا خیر؟
2- تا جایی كه من میدانم «مشت» را برای پسته و تخمه و سایر انواع آجیل به
كار میبرند. دكترها را براساس تعداد، «چند نفر» و... میگویند.
3- فقط موز اشكال دارد؟ اگر دور هم باشند و میوه دیگری، مثلاً خیار بخورند
چه حكمی دارد؟ البته از منظر سیاسی قطعاً خوردن خیار به خاطر رنگ سبزش
مسئلهسازتر است. اما اینجا سؤال من به بحث شیرین اخلاق برمیگردد.
4- اگر ایستاده باشند و موز بخورند، چه حكمی دارد؟ خوردن موز در حالات دیگر مثل نیمخیز یا در حال راه رفتن چه حكمی دارد؟
5- با توجه به اینكه در فضای سربسته و دربستهاند، اما گروهی مشغول خوردن
موز هستند، باز هم امكان به گناه افتادن به شكل گروهی موجود است؟!
6- البته بنده اخبار و روایات فراوانی در باب كراهت و در مواردی حرمت موز
خوردن در محضر نامحرم شنیدهام ولی متأسفانه منبع و مأخذش را به خاطر
ندارم. اگر ممكن است شما بفرمایید.
7- حاجآقا مسالهٌ: اگر ما كه روحانی نیستیم، ببینیم یك مشت دكتر دختر و
پسر در یك اتاق نشستهاند و موز میخورند و خندهمان بگیرد. آیا خندهمان
«حلال» است یا «مكروه» یا «حرام»؟