arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۴۴۹۱
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۰۹ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴

توني اوليويرا مال‌باخته‌اي که مي‌گويد جامش را دزديدند!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 پيرمرد مي گويد به او کلک زدند و جامش را دزديدند. او درحالي به سختي راه مي رفت و خودش را روي پا نگه مي داشت که مانند دزدزده اي بود که کيف پر از پولش را بردند.

توني اوليويرا در لحظه پاياني ليگ ؛ او به مانند کسي بود که ساک پر از پول بردن بليت بخت آزمايي اش را موتورسواران جلوي در بانک از دستش دزديدند. وقتي در 8 دقيقه پاياني مسئول فوتبال تبريز به اين فکر افتاد تا احتمالا از قطع وسايل ارتباط جمعي در جو هيجاني ورزشگاه تبريز استفاده کند و براي کنترل هيجان هواداران بگويد بازي مساوي شده است ، او باورش نمي شد که چنين تصميمي را برايش بگيرند.

باور کرد و به تيمش دستور دفاع داد. براي او ريسک آن لحظه اي فرقي نداشت. آنها براي قهرماني بايد قمار مي کردند ، حتي اگر بازي را مي باختند. آندو را نداشتند اما جمعيتي 80 هزار نفري پشت سرشان بود. ولي مسئول فوتبال تبريزي تصميمش را گرفته بود و با تصميمش جام را از تبريز به اصفهان برد.

توني که در 10 هفته پاياني فقط يک باخت داشت. يک باخت برابر سپاهان ، آن هم با داوري عليرضا فغاني ، حق داشت بعد از اين اتفاق تلخ ، قبل از همه داور را مقصر بداند. پيرمرد که خودش را براي جديدترين شکل رقص لزگي در جشن قهرماني آماده کرده بود ، وقتي فهميد همه حاصل تلاشش يکجا از دستش پريده مدام بازي تيمش با سپاهان در اصفهان را پيش چشم مي آورد که چطور داور سرشناس آنها را زنده کرده بود و بي دليل نبود که هي فرياد مي زد:«کلک زدند ، جام ما را دزديدند ، او همان داوري بود که کمر ما را در اصفهان شکست و سپاهان را به ليگ برگرداند. امروز هم او با اخراج آندو...»

او همه چيز را يک پروژه از قبل طراحي شده مي ديد و داشت گريه مي کرد. گريه براي افتخاري که از کف داده بود. براي همين بود که با خود نمي گفت چرا کاپيتان تيم ملي بايد اين قدر راحت در زمين فوتبال عصباني شود و وقتي کارت زرد گرفته ، لفظ ديگري به دهان بياورد تا اخراج شود و بعد همه اين اتفاقات مثل کابوس بر سر ليگ بيايد.

او البته به اين فکر مي کند که با آنچه در شب آخر ليگ افتاده يا مديران تراکتورسازي ديگر براي قهرماني تيمداري نمي کنند يا ديگر هواداران تيم سرخپوش تمايلي به آمدن براي فوتبال ندارند و هر دو اتفاقش مي تواند بار ديگر او را از تبريز به خانه اش در پرتغال برگرداند. او به همين سادگي ست که حس مي کند فغاني جامش ، آتيه کارش و جشن شيرينش را دزديده و به اصفهان برده است!

منبع : خبرآنلاين
نظرات بینندگان