پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سایت هاشمی رفسنجانی نوشت:
آیا آقای احمدینژاد ناگهان بعد از انتخابات ۸۸ و برگزاری جشن پیروزی اهل
تقیه رسانهای شد یا علت دیگری دارد که در طول ۲۰ ماهه گذشته هرگز به صراحت
موضع خود را در برابر فتنه و اشخاص مرتبط با آن اعلام نکردهاست؟
شاید
تقوای رسانهای آقای احمدینژاد بعد از انتخابات ۸۸ دچار معجزهای شد که
ناگهان از نام بردن علنی اشخاص در مناظرات انتخاباتی به پرهیز کامل نام
بردن همان افراد بعد ازانتخابات تاکنون روی آورده است ؟ ولی قطعاً
توصیههای مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه خرداد ماه ۸۹ در این
زمینه موثر نبود چرا که آقای احمدینژاد نه تنها خطای مناظرات را جبران
نکرد بلکه در سخنرانی جشن پیروزی عکس منویات وحدت آفرین ایشان عمل کرد و
بعد از آن نیز با تغییر تاکتیک به نوع جدیدی از اتهام زنی رسانهای اینبار
نه به اشخاص بلکه به اصل ارکان قانونی نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام،
مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و حتی از طریق رئیس دفتر زلال خود به ساحت
مراجع عظام روی آورد!
کلید واژگان نامه آیتالله هاشمیرفسنجانی به
رهبر معظم انقلاب دقیقاً به این ماجرا احاطه دارد چرا که ایشان در آن نامه
از ظهور جریان ستیز با روحانیت خبر داد (که بعدها با مکتب ایران به منصه
ظهور رسید)، از بنزین بر آتش افروخته نام برد (که دقیقاً در جشن پیروزی بر
خلاف خطبههای مقام معظم رهبری به وضوح مشاهده شد) و به عبور از قانون این
جریان در آینده تاکید کرد (که به وضوح آثار آن در عدم اجرای منویات مقام
معظم رهبری در مورد دانشگاه آزاد، برخی قوانین مجلس تشخیص مصلحت نظام و
ایستادگی در برابر حرکت قوه قضائیه دیده شد) ولی نامه هاشمی کلید واژه
دیگری هم داشت کلید واژهای به نام «فتنهگران»، نگاه آیتالله هاشمی از
همان ابتدا معطوف بر برنامه ریزی گروهی بود که با بسط اختلافات داخلی و
تشدید تفرقه و کینه اجتماعی تمام ارکان نظام را مجبور به پذیرش و پرداخت
هزینههای آن کنند و خود در این میان بتوانند با آسودگی و فراغ بال
موفقیتهای نظام را به پای خود بنویسند و ضمن شکاف و جدایی میان روحانیت و
مردم قانون را هم به سلیقه خود تفسیر کنند و با کمک اذناب رسانهای خود فضا
را به گونهای مهیا نمایند که مرکزیت نظام بیشترین هزینهها را در این
زمینه پرداخته و بالتبع آن مراجع و مجمع و مجلس و قوه قضائیه و خبرگان
رهبری نیزبه همچنین ، اینگونه است که مکتب ایران درست در اوج فتنه اعلام
ظهور میکند تا اینبار در چهرهای جدید آتش افروخته را نظارهگر باشد و
خود در جایگاه مصلح اجتماعی طوری موضعگیری نماید که گویی اتفاقات کشور هیچ
ربطی به اقدامات و اعمال و حرفهای گذشته ایشان ندارد و اینگونه می شود که
به صراحت اعلام می کنند کسی به خاطر اینها در زندان نیست! حکم قضایی در
مورد هنرمند مشهورزندانی فتنه ۸۸ را نامنصفانه می خوانند! فرش قرمز برای
ایرانیان خارج از کشور پهن میکنند! توهین به کارلابرونی را بر نمیتابند !
و در صریح موضع گیری خود در رسانه ملی راجع به ماجرای ۲۵ بهمن از زلالی و
مردم دوستی مکتب ایران دم می زنند !
ولی در عین حال هم رئیس خبرگان رهبری
را هم بیبصیرت میخوانند و اعضای منصوب رهبری در مجمع و روسای قوای مقننه و
قوه قضائیه را به همدستی با هاشمی در مقابله با خود معرفی میکنند و
موفقیت هدفمند کردن یارانهها را به پای مدیریت امام زمان(عج) مینویسند
ولی بار انقلاب را بر دوش رهبر معظم انقلاب برمیشمرند و گلایههای مراجع
را نیز غیر کارشناسی میدانند! و بوق اختلافات و اتهامزنی رسانهای را یک
روز مجال خاموشی نمیدهند! همه اینها را کنار هم بگذاریم معنی کلید واژه
آخرین نامه هاشمی بدست میآید.
من هم هر چی گشتم ،قاب از ساله ۱۳۶۰ از حداد عادل چیزی پیدا کنم نشد ، به نظر من صحبت در مورد سابقه ایشان درست است و الان هم به ظاهره ایشان نگاه نکنید از مرفهین پولدار هستند و اگر سراغ فامیلش مثل آقای مصدقی برید از گذشتوشن آگاه میشید ، پس اطلاع رسانی کنید لطفا.