در گورستان پرلاشز یک قبر دوطبقه خریداری شد، در قسمت پایین قبر جنازه شهیدنورایی گذاشته شد و طاقکی روی آن کشیدند و بعد تابوت صادق در همان قبر روی آن گذشته شد و بدین ترتیب در گورستان پرلاشز دو دوست قدیمی با هم قرار گرفتند تا در قیامت با هم دیدار کنند... صادق قبل از اینکه شیر گاز را باز کند، آنچه پول داشت روی طاقچه با یادداشتی به جای گذاشت: «۱۲۵ فرانک برای صاحبخانه بابت کرایه تا فردا، ۱۸ فرانک برای مصرف گاز که به زندگی من پایان میدهد، چند فرانک دیگر میماند که بیش از آن مرگ من خرج برمیدارد. یاهو»
کد خبر: ۶۱۷۷۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۳
به روایت نخستین ایرانیای که بر سر جسد صادق هدایت رسید؛
سکوت بود، تمام گورستان بزرگ پرلاشز در یک سکوت سنگین فرو رفته بود، آدمها همه رفته بودند، هوا به تدریج سیاه میشد، من تنها شده بودم. جلوی من در چند قدمی من گور تازه پرشدهای قرار داشت؛ این گور مال صادق هدایت بود، نویسنده «بوف کور»، «سگ ولگرد»، «حاجی آقا» و... این گور مال کسی بود که اگر میتوانست خودش را قاطی آدمهای عادی بکند و داخل مردابهایی که او را به طرف خود میکشیدند، هرگز تنها نمیماند و هرگز به این زودی چنین جایی نمییافت. این گور مال کسی بود که در یک دیار غربت، در یک آپارتمان محقر با گاز خودش را کشته بود.
کد خبر: ۶۱۷۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۱
از جمله درد دلهای هدایت... یکی آن بود که در زمان حیات رزمآرا... دوستان زیادی دورش را میگرفتند و در ابتدای ورودش به فرانسه تنهایش نمیگذاشتند ولیکن: «از وقتی که رزمآرا را کشتهاند دیگر کسی محل سگ به من نمیگذارد و حتی بر و بچههای سفارت که به وسیله آنها برایم کاغذ میرسد به سراغم نمیآیند.» ... هفت روز پیش از خودکشیاش خودش مدعی بود که دوران جوانی نویسندگیاش به سر آمده و تازه موقع چیز نوشتنش شده است.
کد خبر: ۶۱۷۱۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
«گوشت» نمیخورد، میگفت: «حاضر نیستم تنم گورستان حیوانات اهلی بشود.» و به همین مناسبت این رژیم او در خانه مورد احترام همه بود و همیشه غذای «صادق خان» غذای مخصوصی بود... مقررات کلی خانه دلالت بر این میکرد که هرگز تحت هیچ شرایطی مزاحم صادق هدایت نشویم. او اغلب شبها دیر به خانه میآمد و یک شب... رفت که بخوابد، ولی چراغ روشن بود و گویا مزاحم خواب او میشد، برای آنکه از شر چراغ راحت شود چوب پشهبند را برداشت و لامپ را شکست... اکثر اوقات در خانه پدری او سگ یا گربه نگهداری میشد، او گاهی هوس میکرد با گربه بازی کند... اولین کسی بود که «نوول» نویسی را به طور صحیح در ایران رواج داد... در زمینه جمعآوری فلکلور پایهگذار این کار بود... تمایل خاصی به فلسفه هندی و ریاضت داشت به طوری که همیشه علاقهمند بود به این قاره سفر کند و بالاخره هم سفر کرد. حاصل این کار او پرارزشترین اثر او «بوف کور» است که در این سفر آن را به پایان رسانید.
کد خبر: ۶۰۲۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۸
صادق هدایت شاید بیش از ۲۵ سال است که گوشت نمیخورد و اگر از او بپرسند: «چرا از خوردن گوشت اجتناب میکنی؟» میگوید: «در جوانی روزی هنگام خوردن گوشت کراهت و تنفری به من دست داد که از خوردن آن بیزار شدم.» ... صادق همه روزه صبح از ساعت ده به بعد به کافه فردوس رفته و در آنجا به مطالعه یا گفت و شنود یا مسخرگی و خنده میپردازد و هنگام تابستان شبها در «کانتینانتال» نشسته و زمستان هم باز شبها در کافه فردوس مسکن میگزیند. غالبا میخواری و میگساری او از ساعت هشت بعدازظهر آغاز شده و گاه تا نیمه شب یا بامداد ادامه دارد... بزرگترن و بدترین عذاب روحی صادق شنیدن موسیقی ایرانی است و به قدری از موسیقی شرقی بیزار و متنفر است که در مقابل آن گوش خود را میگیرد و پای به فرار میگذارد...
کد خبر: ۵۷۸۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۴
به مناسبت شصتونهمین سالمرگ صادق هدایت؛
علی ملیحی: صادق هدایت کمونیست نبود اما از سلطنت پهلوی نفرت داشت... بنابراین عجیب نبود که با تشکیل حزب توده به آن متمایل شود... او هیچوقت عضو حزب توده نشده و در نهایت سمپات حزب بوده است... اما وقتی فرقه [دموکرات آذربایجان] با خیانت شوروی سقوط کرد و حزب توده درصدد عادیسازی شرایط و تطهیر شوروی برآمد، متحول شد... پس... بهتزده و عصبانی درباره ماجرای فرقه و پایانش نوشت: «... آنها اطمینان میدادند و با 1999 دلیل ثابت میکردند که اینجا محور و مرکز ثقل و چشم و چراغ آزادیخواهان خاورمیانه است... متأسفانه عروس تعریفی گوزو از آب درآمد...».
کد خبر: ۵۴۱۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۰
بهروز افخمی در آنتن زنده صداوسیما گفت: صادق هدایت همجنسگرا بود.
کد خبر: ۴۴۱۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۷
به قول دوستی همه ما یک خالی بند درون داریم! هرچند با این حرف مخالفم، اما ادامه می داد یک کارخانه خاطره سازی در همه ما هست که البته درست در وقتی فعال می شود که نیاز به همذات پنداری مفرط در ما احساس می شود.
کد خبر: ۲۱۴۱۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۸
دستخط صادق هدایت داستاننویس معاصر؛ او این متن را در آذر 1324 نوشته است.
کد خبر: ۲۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۲/۱۳