بوق زدن میتواند منجر به افزایش شدید استرس قربانی و علائم افسردگی شود.
به گزارش انتخاب و به نقل از psychologytoday؛ هدف از بوق زدن جلوگیری از خطر یا هشدار دادن در مورد خطر است، اما افراد بیشماری بهطور تهاجمی و مداوم بوق میزنند.
راهحلهای ممکن شامل کاهش صدای بوق خودرو و آموزش رانندگان در مورد خطرات بوق زدن است.
حداقل رانندگان باید از بوق زدن به عابران پیاده و دوچرخهسواران خودداری کنند.
پس از یک روز طولانی در محل کار یا حتی روزی طولانیتر با بچهها، ممکن است برای بسیاری از افراد وسوسهانگیز باشد که ناامیدی خود را از طریق بوق خودرو به رانندگان یا عابران پیاده دیگر منتقل کنند. اما بوق زدن ایده بدی است مگر در شرایط ضروری. سطح آلودگی صوتی و استرس عابران دلایل خوبی برای اجتناب از بوق زدن است. در واقع نگرانیها در مورد بوق زدن در سالهای اخیر شدت یافته است، بهطوریکه مخالفان این رفتار خواستار آموزش بیشتر رانندگان و وضع مقررات جدید هستند.
ابزار سوءاستفاده
دلایل خوبی برای بوق زدن وجود دارد؛ دلایلی که با هدف اولیه این ابزار همخوانی دارند—که به سال 1908 و اختراع بوق خودرو برمیگردد. در آن زمان، بوقهای خودرو از نوع کلاکسان بودند که اغلب به مدلهای تی متصل میشدند.
بوق بهطور اولیه در وسایل نقلیه برای هشدار دادن به دیگران در مورد خطر و جلوگیری از موقعیتهای خطرناک هنگام رانندگی نصب میشد
این احتمالاً تنها دلیل خوبی است که برای بوق زدن وجود دارد، طبق گفته کارشناسان، و رانندگانی که از بوق زدن خودداری میکنند، این دلیل را در ذهن دارند. اما همه رانندگان در استفاده از بوق خود دقت نمیکنند.
دلیل دیگری که ممکن است باعث بوق زدن شود، ابراز قدردانی است، اگرچه این رفتار نادر است. در عوض، بیشتر رانندگان کنترل خود را از دست داده و بهطور تهاجمی بوق میزنند.
بوق زدن تهاجمی از نوع رفتاری است و میتوان آن را به عوامل استرسی مختلف نسبت داد. یک مطالعه کلاسیک که در مجله محیطزیست و رفتار منتشر شد، نشان داد که با افزایش دما، میزان بوق زدن نیز افزایش مییابد. پیشبینی میشود که رانندگانی که تهویه مطبوع ندارند و پنجرههایشان را باز میکنند، بیشتر از دیگران بوق میزنند.
افسردگی و بیشتر
. یک مطالعه مبتنی بر جمعیت در آلمان نشان داد که آلودگی صوتی ترافیکی در مناطق مسکونی میتواند خطر ابتلا به علائم شدید افسردگی را تا 29 درصد افزایش دهد برای بزرگسالانی که در معرض آلودگی صوتی ≥55 دسیبل قرار دارند نسبت به کسانی که کمتر از 55 دسیبل در معرض آن بودند. علائم افسردگی در افرادی که تحصیلات کمتری دارند و در ابتدای مطالعه از بیخوابی رنج میبردند، بیشتر مشاهده شد.
حتی نگرانکنندهتر این است که عابران پیاده—که معمولاً قربانی عصبانیت رانندگان میشوند—بیشتر از بوق زدن آزرده میشوند. بهخاطر داشته باشید که عابران پیاده و دوچرخهسواران هنگام عبور یا حضور در خیابان هیچگونه حفاظی از دنیای بیرون ندارند و بنابراین آسیبپذیرترند.
معلوم شد که بسیاری از عابران پیاده تجربههای بوق زدن از یک بوق، دو بوق کوتاه و یک بوق طولانی داشتهاند. چنین بوق زدنی عمدتاً واکنشهای روانشناختی منفی مانند احساس ترس، حس شلوغی و عصبانیت را برانگیخت
یکی از گزینهها برای کاهش بوق زدن تهاجمی یا مخرب، آموزش رانندگان در مورد خطرات بوقها برای عابران پیاده است.
محققان هندی در بررسی مشارکت بوق زدن در آلودگی صوتی در کلکته، که بهعنوان یکی از پر سر و صداترین شهرهای جهان شناخته میشود، توصیه کردند: در طول فرآیند مشاوره، رانندگان باید آثار منفی نویز بر انسانها، قوانین بوق زدن و جریمههای مرتبط با آن را یاد بگیرند. همزمان، اداره باید سیستم سیگنالدهی خودکار را نگهداری و کنترل کرده و ترافیک را از طریق جادههای کمتراکم هدایت کند
گزینه دیگری که مطرح شده است، کاهش حد مجاز صدای بوق خودرو از 93 دسیبل به 87 دسیبل اندازهگیری شده در فاصله 7 متر (23 فوت) از جلو وسیله نقلیه است، با این که حد بالایی نباید بیشتر از 112 دسیبل باشد. اگرچه این پیشنهاد در سال 2014 توسط شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل ارائه و مورد تایید قرار گرفت، بهنظر میرسد که غیرالزامی است.
یکی از دلایل رایج بوق زدن رانندگان هنگامی است که در انتظار تغییر چراغ در پشت رانندهای دیگر برای چرخش به راست در تقاطع هستند. برای رسیدگی به این مشکل، برخی از کارشناسان پیشنهاد میکنند که امکان چرخش به راست در هنگام قرمز ممنوع شود.
حداقل همه رانندگان باید از بوق زدن به عابران پیاده و دوچرخهسواران خودداری کنند. این کار نه تنها خطرناک است بلکه بیرحمانه نیز میباشد. هیچکس نمیخواهد هنگام عبور از خیابان بوق شنود.