سایت حامی کاندیداتوری سعید جلیلی، اقدام به انتشار یک سخنرانی انتخاباتی از وی کرد.
به گزارش بازتاب، در این تحلیل که بنابر اعلام سایت حامی کاندیداتوری جلیلی، در سال 1383 و در زمان کاندیداتوری محمود احمدی نژاد بیان شده است، جلیلی تغییر مدیرانی را که 15 سال سرکار بوده اند را یکی از محورهای اصلی مشکلات عنوان می کند، مشکلی که با برنامه ای که توسط محمود احمدی نژاد پیاده شد، ظاهرا اکنون حل شده است!
گفتنی است وحید جلیلی برادر سعید جلیلی نیز یکی از فعالان رسانه ای حامی احمدی نژاد بود و گروه پایداری که بخشی از جریان احمدی نژاد را تشکیل می دهد، معتقدند برای تداوم این جریان جلیلی باید به ریاست جمهوری برسد.
تریبون مستضعفین:
گفتمان انتخابات موثر باشد
گفتمان انتخابات ریاست جمهوری، هیچ وقت یک گفتمان موثر، حقیقی و واقعی
نیست. به شکل خوبی، شکل نمیگیرد. گفتمان باید با مولفههایی شکل بگیرد که
ثمرهی گفتمان، فایدهای برای مملکت باشد. گفتمانی شکل نگیرد که حاوی
حرفهایی باشد که بر فرض اینکه همهی آنها هم محقق شد، بنشینیم و بگوییم
که خوب حالا فایدهاش چی است؟ چه تاثیر مثبتی بر کشور داشت؟
اینگونه نمی توان کشور را اداره کرد!
در همین تبلیغات ریاستجمهوری این دوره دیدم که یکی از کاندیداها در
جلسهای میگفت خوب با توجه به اینکه من در حوزهی سیاستخارجی تخصص دارم،
پس شما هم انتظار دارید در این باره صحبت کنم. مگر در مورد ریاستجمهوری
میشود اینگونه تصمیمگیری کرد؟ مگر رئیسجمهور فقط باید سیاستخارجی را
اداره کند؟
دست دولت باز است!
اختیارات و قدرت رئیسجمهور در برخی مقولات اساسا با مجلس و… قابل مقایسه
نیست. مثلا مجلس کلی تلاش بکند میتواند در یک زمینهای قانونی تصویب کند
در حالی که در خیلی از زمینهها و عرصهها دست دولت باز است تا هر گونه که
میخواهد عمل کند، مگر آنکه مجلس به صورت مشخص قانونی تصویب کند
وزرا از رئیس دولت حساب ببرند!
من خاطرم هست خصوصا در دورهی قبل ریاستجمهوری [دورهی اول دولت اصلاحات]
دقت میکردم به وقتی که رئیسجمهور در جمع مدیرانش سخنرانی میکند، مثلا
یادم هست یکبار دیدار با استاندارها بود -رئیس جمهور وقتی به سمینار
استاندارها میآید، استاندارها باید دست و پایشان بلرزد که هر آن ممکن است
رئیسجمهور از آنان سئوال کند، گزارش و کار مطالبه کند و…- من دقت میکردم
دیدم ایشان در آن جمع یکسری بحثهای کلی طرح میکند که مثلا هم اسلام خوب
است و هم آزادی، و… . استاندارها هم خیلی راحت نشستهاند و گوش میدهند.
البته دورههای قبلش هم این مساله به نحو دیگری بوده است.
گفتمان را عینی کنید!
باید حتیالامکان گفتمان را عینیاش کنید (به اصطلاح خودتان آبجکتیوش کنید)
نمیشود به مباحث کلی اکتفا کرد. مثلا همین بحث عدالتخواهی که به نظر ما
اولویت کشور است، را خودمان دقیق نمیشناسیم. نمیشود که ما اسم خودمان را
بگذاریم عدالتخواه و بعد خودمان هم ندانیم که عدالت یعنی چه؟ عدالت در
بهداشت یعنی چه؟ عدالت در صنعت یعنی چه؟ عدالت در مسکن یعنی چه؟ عدالت در
کشاورزی یعنی چه؟
دهها سازمان که کارشان را انجام نمیدهند
اگر نگوییم صدها، میتوانیم بگوییم دهها سازمان از این سنخ وجود دارند که
کار دستشان هست ولی وقتی به سراغشان میروی، میبینی که خیلی راحت [خیلی
ریلکس] کارشان را انجام نمیدهند و خاطر جمع هم هستند که هر کی بیاد و
برود- از چپ چپ تا راست راست- کسی به موقعیت آنها کاری ندارد.
تیم کاندیداها مهم هستند
به نظر من مهم است که هر یک از کاندیداها تیم اصلی خود را قبل از انتخابات
معرفی کنند. بالاخره مهم است که چه کسی قرار است بشود وزیر بهداشت؟ چه کسی
قرار است بشود وزیر آموزش و پرورش؟ و… . اصلا این مرسوم است که [در سایر
کشورها] همهجا معرفی میکنند. چطور این کاندیدا [در صورت پیروزی در
انتخابات] میخواهد در طی ۲ ماه این تیم را تعیین کند، خوب الان معرفی کند.
حداقل اینکه برای هر پست ۳ نفر معرفی کند و بگوید که من از میان اینها
یکیشان را انتخاب خواهم کرد.
گفتمان را شکل بدهید؛ رئیسجمهور اجرا می کند
اگر شما فضای گفتمان انتخابات ریاستجمهوری را شکل بدهید، هر کس که
رئیسجمهور شود، مجبور است که زیر پوشش این فضا قرار بگیرد. همانطور که در
مسالهی کارتنخوابی وقتی شما فضا را شکل دادید، روزنامهی شرق هم گریزی
از این ندارد که برای این موضوع تیتر یک بزند و سرمقاله کار کند
کلیگویی فایدهای ندارد
مثلا ما سالانه حدود ۲۰هزارنفر در جادههای کشور کشته میدهیم، یعنی در
دهسال به اندازهی شهدای جنگ. ضمن اینکه به خانوادههای این افراد نه
امکانات بنیاد شهید داده میشود و نه حمایت خاصی صورت میگیرد. این آمار
درحالی که در کشوری مثل سوئد این آمار در حدود ۱۷ نفر است. باید از وزیر
راه پرسیده شود که اگر مثلا ۵۰۰۰ از این ۲۰هزار مربوط به کاستیهای بخش
شماست، شما چه برنامهای برای کاهش این تعداد داری؟ بعد میبینی که یک نفر
وزیر میشود و میرود، هیچکس نیست از او سئوال کند.
ساختار اداری و اجرایی ما فشل است
آن چیزی که به نظر من الان [سال ۸۳] خیلی باعث فشل شدن ما شده است، این
ساختار اجرایی و اداری کشور است. اگر شما ساختار اداری و اجرایی کشور را به
مثابه یک ماشین تصور کنید، بحث این نیست که این ماشین سمت کرج برود یا سمت
قم. بلکه مشکل این است که این ماشین اصلا راه نمیرود. نه اینکه صرفا راه
نرود، بلکه بنزین مصرف میکند ولی درجا کار میکند. یک وقت هست کار
نمیکند، هزینهای هم برایتان ندارد، میگویید برویم سراغ یک ماشین دیگر؛
اما یک وقت است که شما همهی بودجه کشور را خرج کارواش و نظافت و بنزین این
ماشین میکنید ولی آن هم درجا کار میکند و شما را به جایی نمیبرد.
مشکل ما مدیران قدیمی و ثابت هستند!
یکی از مشکلات دیگر ساختار اداری و اجرایی کشور ما که من خودم خیلی رویش
نظر دارم این است که یک قشری حداقل در طبقه متوسط مدیران کشور وجود دارند
که اینها در طی ۱۵-۲۰ سال اخیر همواره بر سر کار بودهاند، یعنی چپ آمده
یا راست آمده، هر کسی بیاید و برود بازهم اینها هستند، بیشترین استفاده و
سوءاستفاده را همین افراد داشتهاند.
این شبههی «ابنکمونه» نیست که حل نشود!
یکی از مسایل مهم و با اولویت کاندیدای ریاستجمهوری باید این باشد که شما
برای این مساله چه راهحلی دارید؟ آفاتی که سیستم اداری و اجرایی ما را
گرفته خیلی مهم است و این آفات حل نشدنی هم نیست. یعنی اینطور نیست که فکر
کنید این شبههی «ابنکمونه» است که نمیشود آن را حل کرد.
خدایا رحم کن
سال 83