arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۰۴۴۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۲۷ تير ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت بیست و سه؛

پسر فرمانفرما همه کاره نخست وزیر شد/ مظفر فیروز ارتباط خوبی با حزب توده داشت/ مظفر فیروز به قوام گفت سه توده‌ای وارد کابینه شوند

مظفر با حزب توده ایران دوستی داشت و با جریان آذربایجان موافق بود. او به حزب ما خیلی نزدیک شد. از خاطرات اسکندری معلوم است که مظفر تا چه حد به حزب نزدیک بود. اسکندری می‌گوید که مظفر فیروز تلفن زد و گفت که سه نفر از توده ای‌ها وارد کابینه شوند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند

 

سابقه مظفر فیروز فقط در نزدیکی به حزب توده خلاصه نمیشود. میدانیم که او پس از شهریور ۱۳۲۰ در ماجرای بازگردانیدن سیدضیاء نقش مهمی بازی کرد و در تهران مقدمات بازگشت سیدضیاء را تدارک میدید و بعداً با او بود. آیا این نقش «انگلیسی» نیست؟

کیانوری: مظفر جوانی بود که پدرکشتگی عجیبی با شاه داشت، ولذا یا هر جریانی که خیال می‌کرد این سلطنت را نفله خواهد کرد می‌رفت و چندان هم به گنه جریانات سیاسی وارد نبود. مظفر چون مخالف رژیم پهلوی بود زیر بغل سیدضیاء را گرفت.

-ولی سیدضیاء که ضدشاه نبود.

کیانوری: چرا بود سیدضیاء فکر می‌کرد که عرضه داشته است ولی انگلیسی‌ها او را کنار گذارده‌اند. از ابتدا به او نگفته بودند که بر و کودتا یکن و بعد تو را بر می‌داریم ولی زمانیکه دیدند که به درد نمی‌خورد او را کنار گذاشتند. سید ضیاء آمده بود که رهبر باشد ولی انگلیسی‌ها او را فقط یک حمال می‌دانستند که وظیفه داشت زمینه روی کار آمدن فرد اصلی (رضاخان) را فراهم کند در غیر این صورت ایران آرام شدنی نبود انگلیسی‌ها به قزاق احتیاج داشتند و نه به سیدضیاء. بنابراین سیدضیاء از ایران ناراضی خارج شد ولی انگلیسی‌ها او را در فلسطین نگه داشتند و زندگیش را تأمین کردند از ایران راضی خارج نشده بود، ولی بازهم در خدمت انگلیسی‌ها بود. درست مثل ناصر قشقایی که از ایران ناراضی خارج شد ولی ارتباط او با آمریکایی‌ها همیشه محفوظ بود. هر چند که از آمریکایی‌ها ناراضی بود انگلیسی‌ها پس از شهریور ۱۳۲۰ سیدضیاء را به عنوان مترسک علیه شاه که تمایلات شدیدی به آلمان نازی پیدا کرده بود به ایران آوردند همکاری مظفر فیروز با او بر همین پایه بود.

-سیدضیاء در فلسطین برای یهودیها کار میکرد یعنی یهودیها از ظاهر اسلامی او استفاده میکردند او زمین را از مسلمانها میخرید و به یهودیها انتقال میداد.

کیانوری: بدین ترتیب سید ضیاء وقتی که پس از شهریور ۱۳۲۰ به ایران بازگشت یا خانواده پهلوی دشمن بود. او با این حساب که رضاشاه سرنگون و مفتضح شده و محمدرضاشاه هم در کمال ضعف است و ثباتی ندارد به ایران آمد که به قدرت برسد. مظفر فیروز هم با همین حساب از او حمایت کرد و روزنامه رعد را که امتیازش به نام او بود به عنوان ارگان حزب «اراده ملی» سید ضیاء منتشر کرد تا آنجا که به خاطر دارم شهید دکتر حسین فاطمی هم در آن دوران با سیدضیاء همکاری می‌کرد.

-و بعد میبینیم که مظفر فیروز همه کاره قوام شد.

کیانوری: این در تأیید حرف من است که مظفر با هر کسی که در برابر دربار قدرتی بود می‌رفت. قوام که انگلیسی نبود او یک آمریکایی مطلق بود او کسی است که میلسپو را به ایران آورد و به تمام معنی آمریکایی بود. اصولاً قوام را آمریکایی‌ها آوردند و انگلیسی‌ها کوبیدند و بردند. قوام از همان دوران رضاخان با آمریکایی‌ها رابطه داشت پس از شهریور ۲۰ زمانیکه قوام مطرح شده سیدضیاء سوت شده و رفته بود در انگلیسی بودن سیدضیاء که تردیدی نیست. تنها وجه مشترک سیدضیاء و قوام این بود که هر دو ضدشاه بودند. بنابر این مظفر دبیرکل حزب دمکرات قوام شد و همانطور که در اسناد لانه جاسوسی مکتوب است. به قوام یاد داد که چگونه حزب درست کند. هدف مظفر این بود که شاید از طریق قوام کنک شاه را بکند. البته او نمی‌دانست که در این ماجرا نیرو‌های خیلی بزرگتر از او در کار است.

- رابطه مظفر فیروز با شما چگونه بود؟

کیانوری: من اولین بار مظفر فیروز را چندی پس از شهریور ۱۳۲۰ دیدم که از من می‌خواست که با دوستان خود صحبت کنم تا جبهه‌ای برای سرنگونی محمدرضا پهلوی ترتیب دهیم.

در دورانی که شاه نقش مخالف با جریان آذربایجان را بازی می‌کرد و قوام به دستور آمریکایی‌ها، سیاست خودش را داشت که ظاهراً به نفع شوروی بود، قوام مظفر فیروز را به بازی گرفت. مظفر با حزب توده ایران دوستی داشت و با جریان آذربایجان موافق بود. او به حزب ما خیلی نزدیک شد. از خاطرات اسکندری معلوم است که مظفر تا چه حد به حزب نزدیک بود. اسکندری می‌گوید که مظفر فیروز تلفن زد و گفت که سه نفر از توده ای‌ها وارد کابینه شوند. بعد قوام، کامبخش و اسکندری و یزدی را پیشنهاد کرد ولی اسکندری به خاطر دشمنی که با کامبخش داشت نپذیرفت و به جای او کشاورز را مطرح کرد؛ ولی مظفر اصرار داشت که کامبخش باشد. اسکندری می‌گوید که مظفر به قوام تلقین کرده بود که کامبخش باید وزیر باشد. بدین ترتیب، نقش مظفر خیلی قابل ملاحظه است. همین آقای اسکندری تأیید کرد که مظفر به عنوان نماینده محافل صلح دوست ایران در کنفرانس صلح شرکت کند. 

نظرات بینندگان