arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۹۱۵۳
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۱۹ تير ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت هجده؛

فرقه دموکرات آذربایجان چگونه شکل گرفت؟/ نقش پیشه وری در حزب توده چه بود؟

پیشه وری از طرف سازمان حزبی تبریز برای شرکت در کنگره اول حزب انتخاب شده بود. او به تهران آمد و حتی در کلوپ حزب هم حاضر شد. ولی مخالفین پیشه وری که هم از دسته اردشیر آوانسیان بودند و هم از دسته ایرج اسکندری و هم از دسته رضا روستا، با شرکت او در کنگره مخالفت کردند. بدین ترتیب هسته دشمنی و کینه بین پیشه وری و رهبری حزب توده ایران که البته از زندان وجود داشت، به وجود آمد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند

 

 

این قسمت: فرقه دمکرات و آذربایجان

کیانوری: پیشه وری از طرف سازمان حزبی تبریز برای شرکت در کنگره اول حزب انتخاب شده بود. او به تهران آمد و حتی در کلوپ حزب هم حاضر شد. ولی مخالفین پیشه وری که هم از دسته اردشیر آوانسیان بودند و هم از دسته ایرج اسکندری و هم از دسته رضا روستا، با شرکت او در کنگره مخالفت کردند. بدین ترتیب هسته دشمنی و کینه بین پیشه وری و رهبری حزب توده ایران که البته از زندان وجود داشت، به وجود آمد.

-درباره پیشه وری بیشتر توضیح دهید ریشه این دشمنی چه بود؟

کیانوری: من درباره پیشه وری تنها می‌دانم که او از کمونیست‌های معتقد قدیمی بود که در جریان بورش به حزب کمونیست در سال ۱۳۱۰ به زندان افتاد ولی اینکه چرا در زندان میان او با امثال اردشیر و روستا از کمونیست‌های قدیمی و بعد با گروه ارانی اختلاف افتاد نمی‌دانم. فقط می‌دانم که مناسبات کامبخش و پیشه وری همیشه خوب بود و هیچگونه نقاری میان آن‌ها نبود.

به این ترتیب پیشه وری از حزب جدا شد و چون آذری بود و در جریانات قبلی آذربایجان شرکت فعال داشت و شناخته شده بود به عنوان رهبر خودمختاری آذربایجان بیشقدم شد. در آذربایجان عده قابل ملاحظه‌ای از مهاجرین ایرانی بودند که سابقه عضویت در حزب کمونیست ایران داشتند و در زمان رضاخان از شوروی به ایران برگشته بودند. آن‌ها به این جریان پیوستند. عده‌ای هم عناصر نسبتاً خوشنام ملی بودند که آن‌ها هم به این جریان دعوت شدند و به آن پیوستند. (حاج میرزا علی ) شبستری، که از تجار آذربایجان و آدم با اعتباری بود و فرد بدنامی نبود و دکتر سلام الله جاوید که او هم همین وضع را داشت از این گروه بودند.

-درباره دکتر جاوید صحبتهایی است. شما او را چگونه میدانید؟

کیانوری: ما دکتر جاوید را خانن به آن معنا نمی‌دانیم

-پس همکاری او با رژیم شاه چیست؟

کیانوری: خائن به این معنی است که قبلاً در دوران فرقه با رژیم شاه همکاری می‌کرده است.

-همین مسأله مورد بحث است که آیا دکتر جاوید در دوران فرقه با رژیم شاه همکاری میکرده یا نه

کیانوری: من چون اطلاعات دقیقی ندارم نمی‌توانم او را محکوم کنم فقط می‌دانم که دکتر جاوید در دولت فرقه وزیر کشور شد و بعد به عنوان استاندار به دولت مرکزی پیشنهاد شد و تهران هم او را به عنوان استاندار تعیین کرد. درباره دکتر جاوید بحث‌های متناقضی مطرح بود. مهم‌ترین آن این بود که آیا او در دوران ۱۱ ماهه استانداری خود با رژیم همکاری می‌کرده و مسائل را اطلاع می‌داده یا نه خود دکتر جاوید و کسانی که در اطراف او بودند این مسأله را انکار می‌کردند کسانی که با او بودند او را فرد صادقی می‌دانستند. مخالفین این مسأله را مطرح می‌کردند که چرا او مدت بسیار کوتاهی زندانی و سپس آزاد شد. به عقیده من سلام الله جاوید فردی بود دمکرات و طبعاً برای حفظ خود با همه جا خوش و بش می‌کرد ولی خانن یا جاسوس نبود.

-پس از انقلاب با دکتر جاوید دیدار داشتهاید؟

کیانوری: بله! او انجمن آذربایجانی‌های مقیم تهران را درست کرده بود و در رأس آن خودش بود. زمانی به دیدن ما آمد آن‌ها خیلی علاقه داشتند که به نام فرقه دمکرات آذربایجان شروع به فعالیت کنند. ما به آن‌ها پاسخ دادیم که به دو علت مخالفیم: اول، ما فقط به نام حزب کار می‌کنیم دوم با توجه به سوابق شما این مسأله بحث‌انگیز خواهد شد، لذا بهتر است که شما فعالیت خود را به مسائل فرهنگی و زبان آذری و غیره محدود کنید و در مسائل سیاسی دخالت نکنید. به همین شکل هم بود. نشریه‌ای داشتند و در زمینه زبان و فرهنگ و تاریخ آذربایجان مطالبی می‌نوشتند.

به این ترتیب، فرقه دمکرات آذربایجان که عیناً همان سنت تاریخی حزب دمکرات آذربایجان شیخ محمد خیابانی را داشت دوباره زنده شد. شیخ محمد خیابانی، که در سال ۱۲۹۷ ق. متولد شد و در ۱۳۳۸ ق. {۲۲ شهریور ۱۲۹۹ ش.} به قتل رسید، رهبر جنبش آزادیبخش آذربایجان بود. او در انقلاب مشروطیت ۱۹۰۵ - ۱۹۱۱م. شرکت فعال داشت در جنگ اول جهانی پس از اشغال بخشی از آذربایجان به وسیله ارتش عثمانی علیه ترک‌ها قیام کرد و پس از انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ دولت و نوق الدوله و انگلستان علیه قرارداد به پاخاست. در سال ۱۹۱۷، بلافاصله بعد از انقلاب اکتبر حزب دمکرات آذربایجان را تأسیس کرد و مردم را به آزادی ایران و الغاء قرارداد ۱۹۱۹ دعوت کرد تقاضای خود مختاری هم در برنامه این حزب بود.

 مبارزات خیابانی هم علیه روسها هم علیه عثمانیها و هم علیه انگلیسیها بود. خیابانی شعار خود مختاری آنطور که پیشه وری میخواست را مطرح نکرد. این اتهام عوامل انگلیس و آمریکا و مورخین «راست است که میگویند چون خیابانی به آذربایجان «آزادی ستان»، یعنی مهد، آزادی لقب داد، پس نام آذربایجان را تغییر داد و تجزیه طلب بود. این اتهامی است که نویسندگان ماسون به همه رقبای رضاخان میزنند به میرزا کوچک خان هم همین اتهام را میزنند در مورد مجتهد لاری هم میگویند که چون گویا تمبر چاپ کرد، پس خواستار تجزیه «لارستان» بود .

کیانوری: خیابانی تجزیه طلب نبود بلکه خواستار خود مختاری بود خواستار اجرای قانون اساسی...

-و نفی سلطه انگلیس بود.

کیانوری: بله اول نفی سلطه انگلیس و بعد خود مختاری آذربایجان

نظرات بینندگان