arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۸۴۹۹
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۲۲ - ۱۱ مهر ۱۳۹۱

احمدی‌نژاد: یک نهاد نظارتی از ما خواست قیمت ارز را بالا ببریم / اگر حضورم سخت است خداحافظی میکنم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
محمود احمدی نژاد در نسیت خبری امروز خود گفت، "یک نهاد نظارتی" از بانک مرکزی خواسته بود بهای ارز را بالا ببرد.

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ محمود احمدی‌نژاد در مورد عملکرد بخش خصوصی و شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی گفت: « اگر به سال گذشته برگردیم خیلی‌ها در کشور به دنبال کاهش ارزش پول ملی بودند و به دولت فشار می‌آوردند حتی یکی از نهادهای نظارتی به بانک مرکزی گفته بود چرا قیمت ارز را بالا نمی‌برید اما امروز که قیمت ارز بالا رفته است می‌گویند چرا قیمت بالاست.»

وی همچنین بحران اخیر ارزی را "موقت" ارزیابی کرد. به دنبال بالا رفتن بی‌سابقه بهای دلار انتقاد از دولت افزایش یافته است. در آخرین تحولات نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تهیه طرح سوال از رئيس جمهور و جمع‌آوری امضا در صدد هستند، احمدی‌نژاد را به مجلس کشانده و سوالاتی را در باره نابسامانی‌های بازار ارز مطرح کنند.

احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش ، با اشاره به حملات لاریجانی علیه دولت گفت: الان وقت این نیست که کسی حسابش را تسویه کند اگر خیلی حضور ما برایتان سخت است ما یک خط می نویسیم خداحافظ اگر نه دولت باید تا زمانی که هست با قدرت کار خود را دنبال و از حقوق مردم دفاع کند بنابراین باید به این شیوه حرف بزنیم ، زیرا با اتهام زنی مسئله حل نمی شود.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۹
ناشناس
|
FINLAND
|
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
3
165
با اتهام زنی مسئله حل نمی شود!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
4
186
تازه می پرسی اگه سخته ؟اقاطاقت فرساشده
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۰۰:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
4
272
این هم از اون حرفاست! بانک مرکزی نتونسته بازار رو مدیریت کنه و از ارزش پول این " کهن بوم و بر" دفاع کنه اون موقع شما به حرف دیگران گوش دادید که این بلا سر ما اومده. نه آقا ما شما رو می شناسیم اتفاقا شما اگه حرف گوش کن بودی الان وضع ما این نبود.
هنوز یادم نرفته که سر جلو و عقب کردن ساعت ها چه مناقشه ای راه انداختی و زیر بار حرف منطقی بدیهی مثل روز روشن نمی رفتی هنوز یادم نرفته که از پنجره اتاقم ساعت چهار صبح آفتاب طلوع می کرد آقای نخبه یک دنده!
نظرات بینندگان