arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۶۳۳۴۶
تاریخ انتشار: ۴۳ : ۱۲ - ۲۱ بهمن ۱۴۰۲
گزارشی از انتخابات در ایران پسا انقلاب؛ بخش دوم

تماشا کنید: از آغاز «استصواب» تا افول چپ

انتخابات سومین دوره مجلس در ۱۹ بهمن سال ۶۷ برگزار شد؛ یعنی چندماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ و البته یک سال پیش از فوت بنیانگذار انقلاب. هاشمی رفسنجانی بار دیگر نماینده مجلس شد و بار دیگر رئیس مجلس، اما دیری نپایید که از مجلس کناره گرفت و خود را برای ریاست‌جمهوری آماده کرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

گروه سیاست انتخاب/ مهرشاد ایمانی: در بخش قبلی از مجموعه «انتخابات در ایران پساانقلاب» تا انتخابات دولت چهارم در سال 64 بررسی کردیم و حالا می‌رسیم به تشکیل سومین مجلس شورای اسلامی در سال67.

*قدرت کامل جناح چپ بر مجلس سوم

انتخابات سومین دوره مجلس در 19 بهمن سال67 برگزار شد؛ یعنی چندماه پس از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ و البته یک سال پیش از فوت بنیانگذار انقلاب. هاشمی رفسنجانی بار دیگر نماینده مجلس شد و بار دیگر رئیس مجلس اما دیری نپایید که از مجلس کناره گرفت و خود را برای ریاست‌جمهوری آماده کرد. مجلس سوم را شاید بتوان اوج تقابل دو جناح راست و چپ دانست. در آن زمان جامعه روحانیت مبارز به عنوان پرچم‌دار جناح راست با تمام تلاشی که انجام داد توانست صد کرسی مجلس را به دست بیاورد و جناح چپ با شعار «اسلام پابرهنگان» اکثریت مجلس را ازآنِ خود کرد. در این مقطع می‌توان برتری کامل جناح چپ در ارکان سیاسی و تصمیم‌ساز را مشاهده کرد و به تدریج جناح راست به حاشیه می‌رفت.

از طرفی شاید انتخابات این مجلس شاید نخستین باری بود که بر سر ردصلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان جنجال به وجود آمد؛ به نحوی که برخی از حوزه‌های انتخابیه بین وزارت کشور و هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان بر سر صحت نتایج انتخابات اختلاف پیش آمد. علی اکبر محتشمی پور، وزیر وقت کشور، نزدیک به نیروهای چپ بود و شورای نگهبان نزدیک به جناح راست و جامعه روحانیت مبارز. محمد علی انصاری از سوی امام برای نظارت بر حل اختلاف بین وزارت کشور و شورای نگهبان تعیین شد تا به اعتراضات رسیدگی کند. در نهایت هم امام و در نامه‌ای به تاریخ ۱۲ اردیبهشت67 خطاب به شورای نگهبان نوشت: «‏‏با توجه به گزارش‌های مختلف و نیز رسیدگى و گزارش نماینده اینجانب در امر انتخابات صحت آن محرز و آن را اعلام نمایید، تا انتخابات در موعد مقرر-روز قدس- انجام گیرد. و تصمیم نهایى در مورد صندوقها و آرا، با رأى اکثریت نمایندگان محترم شوراى نگهبان و وزیر محترم کشور و نماینده اینجانب است. و کسانى که احتیاط یا وسوسه اى در امر انتخابات مى کنند بهتر است کمال احتیاط را براى حفظ حیثیت جمهورى اسلامى و اسلام نمایند».

در دوره مجلس سوم رخدادهای بسیار مهمی به وقوع پیوست؛ مانند استعفای میرحسین حسین موسوی از نخست‌وزیری هرچند مورد پذیرش واقع نشد، اصلاح قانون اساسی و البته تعیین رهبر جدید. انتخابات ریاست‌جمهوری پنجم که سر رسید اکبر هاشمی رفسنجانی نامزد انتخابات شد و مهدی کروبی که به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم جناح چپ بود، رئیس مجلس شد تا به صورت کامل این جناح قدرت کامل را در مجلس سوم در اختیار داشته باشد.

*دولت پنجم و آغاز دوران سازندگی

انتخابات ریاست‌جمهوی پنجم در شرایط بسیار خاصی برگزار شد؛ هم رهبر تغییر کرده بود و آیت‌الله خامنه‌ای جای امام را گرفته بود هم آنکه متعاقب همه‌پرسی اصلاح قانون اساسی جایگاه نخست‌وزیری به کلی حذف و به نوعی نظام سیاسی ایران از حالت نیمه‌پارلمانی به حالت ریاستی تغییر شکل داده بود و در این شرایط هاشمی رفسنجانی می‌خواست زمام امور اجرایی را در دست بگیرد. در این انتخابات از میان 79 نامزد فقط دو نفر تأییدصلاحیت شدند؛ اکبر هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی. هاشمی توانست با کسب 15 میلیون 550هزار و 528 رأی که می‌شد 94درصد آراء پیروز انتخابات شود. این دوره ریاست‌جمهوری از نظر شروع علمیات سازندگی کشور بسیار مهم است و هاشمی با روحیه عملگرای خود عمده تمرکز دولت را بر جبران خسارت‌های جنگ معطوف کرد. هاشمی در حوزه سیاست داخلی سعی کرد از نیروهای چپ و راست در دولتش استفاده کند؛ مثلا هم سید محمد خاتمیِ چپ‌گرا را به دولتش آورد و هم علی‌اکبر ولایتیِ راست‌گرا اما این روند چندان باعث رضایت این دو جناح سیاسی نشد. البته بخش عمده مدیران دولت پنجم متشکل از تکنوکرات‌ها بودند؛ افرادی مثل نامدارزنگنه، نعمت‌زاده، آقازاده، کلانتری، محلوجی و نژادحسینیان. گرچه رشد اقتصادی در دولت اول هاشمی بسیار بالا بود اما به موازات تورم هم بالا بود و شاید از همین جا باشد که زمینه‌های انتقادهایی به دولت هاشمی به وجود آمد که خودش را در انتخابات سال72 نشان داد.

*مجلس چهارم و آغاز نظارت «استصوابی»

یک سال مانده به پایان دوره اول ریاست‌جمهوری هاشمی در 21 فروردین سال71 انتخابات چهارمین دوره مجلس برگزار شد. مشارکت در این انتخابات نزدیک به 58درصد بود. این‌بار وضعیت برعکس شده بود و جامعه روحانیت توانست اکثریت کرسی‌های مجلس را به دست آورد. اعضای هیئت‌رئیسه هم نشان می‌داد که راست‌گرایان آمده‌اند که مجلس را در تمام ارکان در اختیار خود داشته باشد: علی‌اکبر ناطق نوری رئیس مجلس شد و روحانی، پرورش، محمدعلی موحدی کرمانی و هاشمیان نائبان ناطق نوری شدند. در آن انتخابات بیش از 80 نفر از جناح چپ ردصلاحیت شدند. در این مقطع است که شورای نگهبان موضوع «نظارت» را تفسیر می‌کند و نوع نظارت را «عام و در تمام مراحل و کلیه امور مربوط به انتخابات» و «استصوابی» می‌داند. ردصلاحیت‌ها به گونه‌ای بود که برای اولین‌بار در میان بخش‌هایی از جناح چپ بحث مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات مطرح شد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات 12 فروردین سال71 خود درباره این موضوع چنین می‌آورد: «یاسر شب با دوستانش جلسه داشت و سحر آمد. خبر داد که شب مجمع روحانیون مبارز جلسه داشته‌اند و تصمیم گرفته‌اند که در انتخابات شرکت کنند. تلفنی با رهبری صحبت کردم؛ ایشان خبر دادند که عصر دیروز آقای کروبی را احضار کرده‌اند و خواسته‌اند که در انتخابات شرکت کنند».

البته گفتنی است که یک موضوع پرحاشیه هم در مجلس چهارم مورد بحث و در نهایت تصویب قرار می‌گیرد و آن ممنوعیت استفاده از ماهواره بود که این قانون را باید به حساب مجلس چهارم نوشت.

*توکلی و تلاش برای رقابت با هاشمی

سال 72 فرا رسید. دولت اول هاشمی تمام می‌شود و او برای دور دوم نامزد ریاست‌جمهوری می‌شود. در این دوره علاوه بر هاشمی، احمد توکلی، عبدالله جاسبی و رجبعلی طاهری نامزد انتخابات شدند. شاید بتوان گفت که بعد از سال‌های نخست انقلاب که تکثر سیاسی زیادی را شاهد بودیم، این اولین انتخابات ریاست‌جمهوری بود که رقابت‌های انتخاباتی قدری شکل نوینی به خود گرفت و عنصر نقد جای خود را در رقابت باز کرد. واقعیت این است که توکلی در این انتخابات هاشمی را به چالش کشید و توانست نزدیک به 24درصد رأی بیاورد. گرچه رأی توکلی در قیاس با 63درصد هاشمی کم بود اما کاهش رأی هاشمی از 94درصد در انتخابات قبلی به 63درصد نشان از تحول در نگاه عمومی به انتخابات داشت.

توکلی نقدهای تند و تیزی به هاشمی ابراز می‌کرد و می‌گفت که در دولت او بی‌عدالتی، و تجمل‌گرایی مقامات دولت گسترش یافته است و به مشارکت سیاسی مردم کم اهمیت داده می‌شود. این نقدها یا به تعبیری اتهامات به دولت پنجم در حالی مطرح می‌شد که مدافعان دولت می‌گفتند سیاست‌های اقتصادی-اجتماعی دولت هاشمی منجر به رفاه مردم شده است که بعدها مشخص شد بی‌راه هم نمی‌گفتند زیرا اگر شاخص تورم را کنار بگذاریم که در دولت اول هاشمی بالا بود اما در حوزه سطح رفاه عمومی مردم در وضعیت خوبی به سر می‌بردند البته رفاه را باید در مقایس وضعیت یک کشور پس از جنگ مقایسه کرد. در آن انتخابات جناح راست مدافع کامل هاشمی بود؛ به نحوی که جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین تمام‌قد پشت هاشمی ایستادند. بازار هم از هاشمی حمایت می‌کرد و از منظر سیاسی حزب مؤتلفه که به واسطه حبیب‌الله عسگراولادی در بازار از نفوذ خاصی برخوردار بود، از هاشمی حمایت می‌کرد. جناح چپ در این انتخابات رویه انفعال را در پیش گرفته بود و به نوعی اعلام می‌کرد که برایش فرقی ندارد چه کسی رئیس‌جمهور شود. مشخصا مجمع روحانیون مبارز کلا سکوت کرد و حتی بهزاد نبوی انتخابات آن دوره را تشریفاتی خواند. توکلی درباره آن انتخابات بعدها گفت که نتیجه رقابتش با هاشمی زمینه انتقادهای بعدی از هاشمی را پدید آورد.

دولت دوم هاشمی توانست در ادامه سیاست‌های توسعه‌ای خود پروژه‌های بزرگی از جمله سدسازی، ساخت نیروگاه، توسعه فرودگاه‌ها، ساخت کارخانه‌های بزرگ صعنتی، توسعه کشاورزی و... را در پیش بگیرد. به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی اگر هاشمی توسعه را به عنوان یک ابرپرژه در دستور کار دولتش قرار نمی‌داد توانمندی‌های زیربنایی ایران به هیچ وجه حتی تا امروز رشد نمی‌کرد. هاشمی به ارتباط با دنیا باور داشت و توانست در دورانش روابط ایران با بسیاری از کشورها را احیا کند و تصویر تازه‌ای از انقلاب ایران به جهانیان نشان دهد. در حوزه منطقه‌ای پیشرفت روابط خوبی را شاهد بودیم؛ به ویژه با عربستان که بعد از دوران هاشمی هیچ وقت به آن میزان روابط دو کشور حسنه نشد.

*مجلس پنجم؛ انشعاب راست‌ها، اقلیت پرقدرت چپ‌ها

اسفند سال 74 بود انتخابات مجلس پنجم برگزار شد. باز هم چالش ردصلاحیت‌ها وجود داشت تا جایی که مجمع روحانیون مبارز تصمیم به عدم مشارکت گرفت. در ادامه تغییر فضای انتخابات که در سال72 مشاهده شده بود، در انتخابات مجلس پنجم هم نامزدها شعارهای خاص خود را داشتند و با ارائه وعده‌های متعدد سعی داشتند مردم را قانع به رأی‌دادن به خودشان کنند. رسانه‌ها هم بیش از گذشته انتخابات را پوشش می‌دادند و رسانه‌ها با توجه به میل سیاسی‌شان از نامزدهای مورد نظرشان حمایت می‌کردند. چنین فضایی باعث شد میزان مشارکت به طرز محسوسی بالا برود و 71درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.

مهم‌ترین اتفاق در این دوره از انتخابات انشعاب میان جناح راست بود. مدتی پیش از برگزاری انتخابات رایزنی‌ها درباره گنجاندن نام تعدادی از نامزدها در فهرست مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز باعث شد که برخی مقامات دولت هاشمی تصمیم به جدایی راهشان از راست‌های سنتی بگیرند و 16 نفر از مقامات دولت و اعضای خانواده رئیس‌جمهور تحت عنوان «خدمتگزاران سازندگی» راهشان را جدا کنند. این اقدام با واکنش تند جناح راست مواجه شد؛ تا جایی که مقامات دولتی‌ای که در این کارگزاران عضو شده بودند را تهدید به استیضاح کردند که در نهایت با حکم رهبر انقلاب این مناقشه جمع شد تا پنج معاون رئیس‌جمهور و شهردار تهران اجازه پیدا کنند که تحت عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی» لیستی انتخاباتی منتشر کنند. از این مقطع کارگزاران سازندگی شکل می‌گیرد؛ تشکیلاتی که پدر معنوی خود را هاشمی رفسنجانی می‌دانست و از نظر سیاسی نزدیک به جناح چپ بود اما همچنان از منظر اقتصادی در راست‌ها تعریف می‌شد که بعدها از آن با عنوان بال راست اصلاح‌طلبان یاد شد.

گرچه اکثریت مجلس همچنان در اختیار جناح راست بود و ناطق نوری تا پایان این مجلس رئیس بود اما کارگزارانی‌ها همراه با جناح چپ از اقلیت قدرتمندی برخودار بودند.

تحولات مهمی در دوره مجلس پنجم رقم خورد؛ از جمله پیروزی سید محمد خاتمی و آغاز دولت اصلاحات، توقیف روزنامه سلام و در پی‌اش اعتراضات دانشجویی در سال78 و البته اتفاق حمله به کوی دانشگاه در تیرماه78 و استیضاح عبدالله نوری که وزیر کشور بود و استیضاح عطاالله مهاجرانی که وزیر فرهنگ و ارشاد بود و البته در دوره مجلس پنجم علاوه بر اینها تشکیل دادگاه میکونوس و آغاز قتل‌های زنجیره‌ای هم رخ داد.

نظرات بینندگان