پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح هوا عالی بود، ولی افسوس که من کار داشتم و نتوانستم هیچ استفاده بکنم.
بعد از پذیراییهای صبح شرفیاب شدم. شرحی درباره رضاشاه کبیر که یک نفر خارجی به نام اردشیر جی نوشته و [حالا سی سال پس از فوت او قرار است چاپ بشود] به من مرحمت فرمودند ببینم. عرض کردم خیلی عالی است. فرمودند: اگر [پسرش] حالا ننوشته باشد و بخواهد به نام آن وقت قالب بزند. پسر او زنده است و در سرویس خارجی است. از این تیزهوشی و سوءظن لذت بردم. ولی در عین حال من مطمئن هستم که درست و حقیقی است. عرض کردم: من اطمینان دارم که حقیقی است، چون حالا کسی این قدر نمیتواند وارد جزئیات باشد.
.... سر شام بودم. شاهنشاه با ملکه مادر سر به سر گذاشته بودند، خیلی لذت بخش بود. ما ساکت بودیم و میخندیدیم، خودشان هم کیف می کردند. بعد از شام به من فرمودند: سفیر شوروی که عصر دیدنشان آمد، ضمن نهایت ادب، میانجیگری میکرد که کار با عراق بالا نگیرد. عرض کردم: به نظرم میانجی بدی نباشد اگر نخواهد زیاد برخلاف غربیها موضوع را باد بدهد. فرمودند بعدا صحبت میکنیم.
سر شام راجع به قرارداد ۱۳۱۶ با عراق عرض کردم نسبت به اعلیحضرت فقید دارد بی انصافی میشود، که میگویند این قرارداد بر ایران تحمیل شده است. اعلیحضرت فقید از هیچ چنین قراری بست. زیرا ما برحسب قرارداد ارض روم که با عثمانی بسته بودیم، اصلاً حقی به شط العرب نداشتیم. رضاشاه لاروبی را بر گردن آنها گذاشت منافع حاصله را نصف کرد. در حقیقت بندر بصره را متعلّق به ایران ساخت. [حق] آمدن هرکشتی را به بنادر ایران به طور آزاد گرفت. فرمودند: راست میگویی بگو وزارت اطلاعات توضیحاتی به مردم بدهد....