سالار سیف الدینی: هفته گذشته تهران، میزبان نشست آستانه با حضور روسای جمهور روسیه و ترکیه بود. این نشست با ترافیک کاری گسترده ای از صبحگاه تا شامگاه همراه شد و حاوی نکاتی مهمی بود که به نظر می رسد بازتاب های آن هنوز ادامه دار خواهد بود.
نشست آستانه- تهران، در حالی برگزار شد که ترکیه خود را برای تهاجم مجدد به شمال سوریه با هدف کنترل مناطق عمقی تر در مرز با سوریه آماده میکرد، اما همانطور که انتظار می رفت، نتوانست حمایت لازم را از این کشورهای شرکت کننده در این اجلاس برای اقدام نظامی در سوریه کسب کند. فراتر از آن اردوغان طی دیدار با عالی ترین مرجع تصمیم گیری ج.ا.ایران شنونده مواضع رهبری در خصوص لزوم پرهیز ترکیه از عملیات نظامی در مرزهای جنوبی خود بود. اظهاراتی که همان شب در برخی از اندیشکده های ترکیه، موجب نارضایتی شده بود. اتفاقات یک روز بعد در عراق که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از 40 تن گردشگر شده و موج گسترده ای از اعتراضات در سراسر عراق علیه ترکیه را سبب شد ، نشان دهنده اهمیت محتوای این دیدار بود.
اما یکی دیگر از مسائل مهم مطرح شده در نشست رهبری با اردوغان ، مربوط به مسئله تحولات جاری در جنوب قفقاز و مرزهای ایران و ارمنستان بود. موضع غیرمنتظره رهبری در نشست آستانه که اصولا مربوط به مسائل سوریه است، پیرامون مخالفت ایران با به اصطلاح «کریدور نخجوان» نخستین اظهار نظر عمومی ایشان در خصوص یکی از حساس ترین مسائل جاری منطقه بود. رهبری با این اظهارات افزون بر اعلام مخالفت ایران با هرگونه سیاست مبنی بر مسدود سازی مرز بر اهمیّت استراتژیک نوار مرزی (چهل کیلومتری) بین ایران و ارمنستان کشور تاکید کرد. احتمالی که سال گذشته نیز موجب برگزاری یک مانور گسترده در شمالغرب و هشدار نظامی ایران به کشورهای حامی این طرح شد.
رهبری با این اظهارات علاوه بر تاکید اهمیّت استراتژیک مرز بین ایران و ارمنستان به عمق روابط تاریخی دو کشور نیز اشاره کرده و بیان داشت که «این مرز یک مسیر ارتباطی چند هزار ساله است» که در جای خود به عمق روابط تاریخی بین ایران با سرزمین ارمنستان اشاره دارد.
واقعیّت این است که ایران و ارمنستان جزو ملّت های تاریخی این منطقه هستند و مناسبات تجاری و فرهنگی این دو تمدن سابقه طولانی دارد که مکمل روابط اقتصادی و دیپلماتیک است. ارمنستان اولین کشوری است که دین مسیحیت را به طور رسمی پذیرفته است و در حال حاضر تنها همسایه مسیحی ایران است. مناسبات بین دو کشور همواره آرام بوده و در میان 15 همسایه، ایران کمترین تنش را با این کشور دارد. هر چند وضعیّت ژئوپلیتیک منطقه پس از جنگ 2020 دچار تنش شد اما علیرغم تلاش های طرف های ثالث در ماهیّت اصلی روابط بین دو کشور تاثیری ایجاد نکرد. برنامه های مهمی چون گاز در ازای برق، سواپ گاز ترکمنستان، پروژه توجل کاجاران و مسیر ریلی کریدور شمال جنوب از جمله مهم ترین این روابط است. از نظر ایران، فرایند امنیّتی شدن مرزهای گسترده کشور در شمالغرب، روندی منفی است به همین دلیل هیچگاه از تنش و درگیری در این حوزه حمایت نمیکند. در سیاست های پیش بینی شده تصمیم گیران، مرزهای شمالغربی خصلت ترانزیتی و اقتصادی دارند نه امنیّتی. ولی پروژه های اخیر برخی از کشورهای همسایه و اسرائیل به دنبال آن هستند، دقیقا برخلاف این برنامه ها است و موجب امنیتی شدن جدا مرزی در دهلیز شمالغرب خواهد شد.
یک روز پس از دیدار رهبری با رئیس جمهور ترکیه، محافل افراطی در باکو، هجمه های رسانه ای هماهنگی را علیه ایران آغاز کردند. اما شاید تصادفی نباشد که توئیت تحریک آمیز جُرج دیک سفیر اسرائیل در باکو در خصوص توصیه به مطالعه کتابی درباره تبریز یک روز پس از این بیانات رهبری در خصوص کریدور نخجوان منتشر شد. این توئیت که با واکنش مناسب سفیر ایران در باکو روبرو گردید، بازتاب هایی نیز در رسانه های دیگر از جمله اورشلیم پست، کمیته یهودیان امریکا و بی بی سی داشت. زیرا اسرائیل یکی از دولت هایی است که منافع مستقیمی در ایجاد به اصطلاح کریدور نخجوان دارد (در خصوص پیشینه تاریخی کریدور نخجوان به این مقاله در سایت انتخاب مراجعه کنید) . اسرائیل دلایل زیادی برای استقبال از قطع نوار مرزی بین ایران و ارمنستان دارد و جز کشورهایی است که از این حادثه سود می برد و از آن حمایت میکند. واکنش جرج دیک نشان میدهد اسرائیل قصد دارد بخشی از فعالیت های خود در ارتباط با پروژه تجزیه ایران به کشور ثالث منتقل کرده است و از پایگاهها و شبکه های سیاسی خود در باکو علیه موجودیّت ایران اقدام نماید. البته پیش از این نیز اسناد متعددی در خصوص تحریک عناصر داخلی و خارجی پان ترکیست توسط موساد و آمان (سازمان ضد اطلاعات ارتش اسرائیل) منتشر شده بود. اصولا رسالت اصلی کارپردازی پردازی در این خصوص دستکم در سی سال گذشته بر عهده افسران اطلاعاتی اسرائیلی مانند برندا شیفر، اوری لوبرانی و دیوید کیمیخی بوده است.
اسرائیل همواره از بی ثباتی در مرزهای کشورهای اطراف خود استقبال و حتی آن را تقویت کرده است. در این خصوص تفاوتی بین سوریه، عراق، و کشورهای قفقاز جنوبی نیست زیرا پیش از هر چیز عوامل زمینه ساز برای بحران در منطقه مورد توجه اسرائیل است و مسئله کریدور نخجوان نیز یکی از آنها است. طرحی که حتی برای خود باکو نیز مقرون به صرفه نیست و منطقه را غرق در آتش و خون خواهد کرد. اما ظاهرا اهمیت آن برای سفیر اسرائیل در باکو به قدری بود که به واسطه ناراحتی از بیانات رهبری واکنش شتاب زده ای را از خود به نمایش گذاشت و یکی دیگر از برگ های بازی خود را بر روی میز انداخته است. با این اقدام، اکنون برای همگان آشکار است که اسرائیل سعی دارد از طریق باکو، تحرکات ایذایی را علیه ایران پیش ببرد، مرزهای شمالغرب را دچار امنیّت زدایی بکند و اختلافات داخلی را در ایران تحریک نماید.