arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۳۹۵۷
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۰

خاطرات صادق طباطبایی شماره ۱۶: یک عنایتی از طرف امام نسبت به دکتر شریعتی احساس می‌کردم

خاطرات صادق طباطبایی: از مجموع سخنان امام، من احساس کردم که ایشان نسبت به دکتر شریعتی آن نظری که اکثر از روحانیون غیر مبارز و رجعت‌گرا داشتند که ملحد و مرتد و نجس است و یا سنی و غالی است و علیه تشیع ماموریت دارد و از این قبیل تعابیر، هرگز این اعتقاد را نداشتند، برعکس یک عنایتی از طرف امام نسبت به دکتر شریعتی احساس می‌کردم. البته گله‌ها و اعتراضاتی هم داشتند که من این‌ها را توسط دوستان و یا نامه به دکتر شریعتی منتقل کردم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در مورد دکتر شریعتی به مناسبت‌های مختلفی نکاتی از امام شنیده بودم. مثلا یک بار گفتند: «کسی که به این زیبایی کتاب نیایش را نوشته چرا به کتاب مفاتیح حمله می‌کند؟ بعضی از آخوند‌هایی که کج‌اندیش‌اند همین را وسیله قرار می‌دهند که مفاتیح به عنوان کتاب مقدسی است.» گفتم: «خودتان می‌دانید که ایشان به مجموع مفاتیح و ادعیه‌های منقول از معصومین که دارای مضامینی بکر و سازنده‌ی روح باشد نتاخته، خیلی از چیز‌هایی که در مفتایح مورد قبول شما هم نیست و ایراد دارد را نفی می‌کند.»

از مجموع سخنان امام، من احساس کردم که ایشان نسبت به دکتر شریعتی آن نظری که اکثر از روحانیون غیر مبارز و رجعت‌گرا داشتند که ملحد و مرتد و نجس است و یا سنی و غالی است و علیه تشیع ماموریت دارد و از این قبیل تعابیر، هرگز این اعتقاد را نداشتند، برعکس یک عنایتی از طرف امام نسبت به دکتر شریعتی احساس می‌کردم. البته گله‌ها و اعتراضاتی هم داشتند که من این‌ها را توسط دوستان و یا نامه [۱]به دکتر شریعتی منتقل کردم.

بعد از درگذشت دکتر شریعتی تلگراف‌های زیادی از اروپا و نقاط دیگر برای امام فرستاده شد. من به عراق رفتم که پاسخی بگیرم. ایشان گفتند: «من نمی‌توانم به تک‌تک این نامه‌ها پاسخ بدهم، برایم مشکل است.» من عرض کردم: «این‌ها با یک شوق و علاقه‌ای این نامه‌ها را برای شما نوشته‌اند و پاسخ شما به دانشجویان و علاقه‌مندان خیلی دل‌گرمی می‌دهد.» البته می‌دانستم که ایشان محذوراتی دارند. یکی دو روز روی این مسئله فکر شد که چه پاسخی بدهند. قرار شد که متن تلگراف را خطاب به من بنویسند که من از جانب ایشان از اشخاص و گروه‌هایی که تلگراف تسلیت در فقد دکتر شریعتی فرستاده بودند تشکر بکنم. ضمنا نامه‌ی مشابهی خطاب به دکتر یزدی مرقوم داشتند. از مجموع دو نامه‌ی مذکور و نیز پاره‌ای اظهارات شفاهی ایشان در مقاطع مختلف دریافتم که موضع ایشان موضعی است انتقادی در عین حال تحسین‌آمیز؛ و این همان موضعی است که شهید بهشتی در مدرسه‌ی حقانی خطاب به طلاب و در پاسخ به اظهارات آقای مصباح یزدی بیان کرده بودند. این کلمه‌ی «فقد» برای ما کافی بود تا علیه آن گروه موسوم به «ولایتی‌ها» که علیه شریعتی جنجال راه می‌انداختند، موضع‌گیری کنیم.

پی‌نوشت:

۱- غالبا ایراداتی را که به آثار ایشان گرفته می‌شد چه سره و چه ناسره و چه بسا از ناحیه‌ی بزرگانی هم‌چون امام و یا امام موسی صدر و دیگران، به وسیله‌ی نامه و ندرتا پیام شفاهی به ایشان منتقل می‌کردم. یک بار نامه‌ی مفصلی که به گمانم از ۳۰ صفحه دست‌نویس تجاوز می‌کرد توسط برادرمان حشمت‌الله نیکخواه (از اعضای اتحادیه و مقیم اتریش که داماد شادروان حاجی مانیان می‌باشند) برای دکتر شریعتی فرستادم؛ و در همین نامه بعضی تعابیر ستایش‌آمیزی را که از شهید سید محمدباقر صدر نسبت به او اظهار و عنوان شده بود ذکر کردم. در پاسخی که دکتر شریعتی به نامه‌ی دیگری از شهید صدر نگاشته بود به این چند نکته نیز اشاره شده است. (ر ک: «با مخاطب‌های آشنا»، مجموعه آثار دکتر شریعتی)

منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۴۳ و ۱۴۴.

نظرات بینندگان