خاطرات علی امینی، شماره ۱۹: شاه گفت چرا شخصا این محله و آن محله میروی؟ گفتم مردم مسائلی را متوجهاند که بنده نیستم؛ باید از دهن مردم، گرفتاریهایشان را شنید
خاطرات علی امینی: وقتی نخست وزیر بودم، این محله و آن محله میرفتم و با مردم صحبت میکردم. یک روز شاه گفت، شما میروید با قصاب و کلهپز صحبت می کنید؛ مگر اینها چیزی سرشان می شود؟ گفتم بله، اولاً هدف من این است که اینها ببینند این نخستوزیر کیست؛ خب شاید من را بشناسند اما این نخستوزیری که توی اون کاخ نخستوزیری نشسته، اینو مردم نمی دانند کیست....بعد هم به شما بدون رودربایستی می گویم؛ اینها یک مسائلی را متوجهاند که بنده متوجه نیستم. باید از دهن مردم گرفتاریهایشان را شنید و راهحلشان را هم خودشان بهتر میدانند.