arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۱۲۴۶
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۲۳ - ۱۴ مهر ۱۴۰۰
محمدعلی فروغی و تبار وی به قلم خودش؛

قسمت ۲۴/ غش و ضعف رجال برای انگلیسی خواندن ناصرالدین‌شاه

[ناصرالدین‌شاه] یک نوبت وارد شد در اتاقی که درس زبان انگلیسی می‌دادند. جمعی از رجال هم همراه بودند... معلم مرا پیش کشید و کتابی انگلیسی به دست من داد که بخوانم. سطری خواندم. شاه... به مهربانی کتاب را از من گرفت و خود مشغول خواندن شد و از من می‌پرسید: «معنی‌اش چیست؟» ناصرالدین‌شاه... انگلیسی یک کلمه نمی‌دانست... پس... جمیع کلمات را غلط خواند... اما هنوز یک سطر تمام نکرده بود که هلهله از رجال بلند شد. کج شدند، راست شدند، پیچ و خم خوردند، غش و ضعف کردند. یکی گفت: «سحر می‌کنید»، دیگری گفت: «معجزه دارید»...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ زمانی که من در مدرسه‌ی دارالفنون بودم ناصرالدین‌شاه دو سه مرتبه آن‌جا آمد، بنا بر این‌که سالی یک بار چنان‌که گفتم می‌آمد. در یکی از آن مواقع منظره‌ای دیدم که هرگز فراموش نمی‌کنم؛ اجمالا این‌که ناصرالدین‌شاه در آن مواقع هر وقت حالش اقتضا داشت به اتاق‌های درس وارد می‌شد و با معلم و شاگردان گفت‌وگوهایی می‌کرد.

یک نوبت وارد شد در اتاقی که درس زبان انگلیسی می‌دادند. جمعی از رجال هم همراه بودند. از جمله کسانی که می‌شناختم پسرش کامران‌میرزای نایب‌السلطنه و امین‌السلطان و دکتر طولوزان و مخبرالدوله وزیر علوم و نیرالملک رئیس مدرسه بودند. معلم مرا پیش کشید و کتابی انگلیسی به دست من داد که بخوانم.

سطری خواندم. شاه دماغ داشت، به مهربانی کتاب را از من گرفت و خود مشغول خواندن شد و از من می‌پرسید: «معنی‌اش چیست؟» ناصرالدین‌شاه قدری فرانسه خوانده بود، اما انگلیسی یک کلمه نمی‌دانست و خط انگلیسی را به قیاس خط فرانسه می‌خواند و کسانی که این دو زبان را آموخته‌اند می‌دانند که خط‌شان یکی است، اما از جهت تلفظ به کلی متباین‌اند. پس شاه البته جمیع کلمات را غلط خواند. معنی را هم که نمی‌دانست و می‌پرسید. اما هنوز یک سطر تمام نکرده بود که هلهله از رجال بلند شد. کج شدند، راست شدند، پیچ و خم خوردند، غش و ضعف کردند.

یکی گفت: «سحر می‌کنید»، دیگری گفت: «معجزه دارید»، دیگری گفت: «شما کی انگلیسی خواندید که ما خبردار نشدیم؟» شاه گفت: «اگر ما مجال داشتیم انگلیسی هم می‌توانستیم بیاموزیم.» یکی از رجال گفت: «شما که می‌دانید، چه حاجت به آموختن دارید؟» باز شاه گفت: «معلوم می‌شود کسی که فرانسه می‌داند انگلیسی هم می‌تواند بخواند.» مرحوم نیرالملک [رئیس مدرسه] گفت: «خیر قربان، من فرانسه می‌دانم، اما یک کلمه انگلیسی نمی‌توانم بخوانم.» مختصر، کمدی عجیبی بود و من مبهوت مانده بودم. بعدها دانستم این تملق‌گویی‌ها در جنب مجالس دیگر چاپلوسی باز باالنسبه آبرومند بود.

 

منبع: خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشت‌های روزانه‌ از سال‌های ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰، به خواستاری ایرج افشار، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۸، صص ۷۵-۷۶، (رساله در سرگذشت خود و پدر).

نظرات بینندگان