پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شهرام شکیبا در خبرآنلاین نوشت:رئیسجمهور به استان خراسانرضوی سفر کرده و برای مردم سخنرانی کرده است. تمام بخشهایی که از حاشیههای این سفر در ادامه نقل میکنم، عیناً از گزارش خبرنگار اعزامی «فارس» نقل شده است:
«هنگام سخنرانی رئیسجمهور در شهرستان جوین، عدهای از مردم
فریاد میزدند که منابع طبیعی پدر مردم را درآورده است و احمدینژاد به
مردم گفت که هیچکس نمیتواند پدر مردم را دربیاورد و ما نیز اجازه چنین
کاری را به کسی نمیدهیم.»
بله، دقیقاً همینطور است. به زودی معلوم میشود که این وظیفه مهم به
عهده کدام نهاد یا موضوع است. اگر نهادی یا موضوعی متصدی و متولی امری با
این درجه از اهمیت است، نباید اجازه بدهیم موازیکاری، سرمایه و انرژی را
هدر بدهد.
رئیسجمهور در پاسخ به درخواست مردم یکی از
شهرستانها برای دوبانده کردن راه ارتباطی خود گفت: یک باند به تنهایی پدر
یک مملکت را درمیآورد، حالا شما از ما یک دوباندهاش را میخواهید. ببینید
که چهها میکند.
بالاخره تکلیف را روشن کنید. پدر مملکت را
منابع طبیعی درمیآورد یا باند ارتباطی با رئیسجمهور؟ هر کاری یک مسئولی
دارد. نمیشود که پدر مملکت را بلاتکلیف بگذاریم. ضمناً اگر قرار است پدر
یک مملکت دربیاید، خب تعداد را بیشتر کنید تا پدر مملکت معطل نماند.
«رئیسجمهور
در شهرستان جوین در پاسخ به سؤال یکی از حاضران در ورزشگاه که اشتیاق
شدیدی برای صحبت با رئیسجمهور داشت، گفت: عزیز من اینقدر فریاد نزن وگرنه
صدای شما هم مثل صدای من میگیرد. شما هم مثل اینکه 6ماهه به دنیا آمدی که
اینقدر عجله داری.»
مردم اگر داد میزنند، برای این است که
باید صدایشان را به گوش رئیسجمهور برسانند، آن هم بدون هیچ وسیلهای. اما
رئیسجمهور که پشت میکروفون است. میکروفون هم وسیلهای است که اختراع شده
برای اینکه به بلندگوهای گوناگون وصل شود تا صدا را بلند پخش کند. ربطی هم
به این ندارد که تعداد جمعیت چقدر است. فوقش باندها را زیاد میکنند. همین.
داد زدن ندارد که. اگر با میکروفون آشنا نباشیم، اوضاع خیلی فرق میکند.
مثلاً بنده که در رادیو حرف میزنم، لابد باید گلوی خودم را جر بدهم که
صدایم به شمال و جنوب و شرق و غرب مملکت برسد. ضمن اینکه ماجرا ربطی هم به
چندماهه به دنیا آمدن ندارد.
«احمدینژاد در شهرستان جوین در
پاسخ به درخواستهای بیشمار مردم گفت: ماشاءالله این لیست آنقدر دراز است
که اگر ما تا مشهد هم پیاده بدویم، به ته آن نخواهیم رسید.»
در
اینکه لیست درخواستها طول و دراز بوده، شکی نیست. اما تا جایی که فیزیک
نشان میدهد، سرعت از مسافت نمیکاهد. یعنی رئیسجمهور چه پیاده تا مشهد
بدوند، چه با اتوبوس بروند، چه با دوچرخه رکاب بزنند، طول لیستی که سرش در
جوین است و تهاش در مشهد، کوتاه و بلند نمیشود. البته دقت بفرمایید که
آقای احمدینژاد مدرک تحصیلیشان دکترای مهندسی و برنامهریزی حمل و نقل
ترافیک است.
«رئیسجمهور در جمع مردم شهرستان خوشاب که خواستار
دو سالن ورزشی ویژه زنان و مردان بودند، گفت: انشاءالله ما یک سالن ورزشی
تأسیس میکنیم و مردان این شهر آنقدر مهربان خواهند بود که سهم خود را
برای ورزش به زنان و دختران میدهند تا آنان بتوانند ورزش کنند.»
در
مورد سهم مردان مهربان شهرستان توضیح خاصی نمیتوانم بدهم اما دقت
بفرمایید که اساساً رئیسجمهور چقدر از «انشاءالله» استفاده میکنند.
مولوی هم میگوید که حتماً باید «انشاءالله» بگوییم.
«گر خدا خواهد» نگفتند از بتر
پس خدا بنمودشان عجز بشر
نکته در اینجاست که ایشان رئیسجمهور مادامالعمر نیستند و «هرکسی چارسال نوبت اوست.»
«در
شهرستان خوشاب زمانی که مردم «نوده» از رئیسجمهور تقاضا کردند که تبدیل
به شهر شوند، احمدینژاد جمعیت آنان را سؤال کرد که مردم «نوده» به وی
گفتند جمعیتشان 4800 نفر است. رئیسجمهور نیز در پاسخ به این سؤال گفت:
شما باید کسری جمعیت خود را جبران کنید. ماشاءالله قدیمیها خیلی بهتر از
شما در اینباره کار میکردند و اگر آنها بودند، جمعیت را به سرعت افزایش
میدادند تا به شهر تبدیل شوند.»
در اینباره بهتر است مردم به
پدربزرگ و مادربزرگهایشان مراجعه کنند. اصلاً از قدیم گفتهاند ما بر
دوش نسلهای گذشته سواریم. شاید همین موقعیت مکانی قدری کار را سخت کرده
است و اگر از دوش نسلهای گذشته پایین بیاییم، اوضاع بهتر شود و بتوانیم
بکوب کار کنیم برای شهر شدن و حتی استان شدن.
از وقتی این جملات
رئیسجمهور را در جمعی که زن و بچه مردم هم در آن بودهاند، شنیدهام، تازه
به کنه آن شعار انتخاباتی ایشان پی میبرم که:
دست در دست هم نهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد