سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب ... bak [باقری]، رفتیم حمام، رخت پوشیده سوار اسب رخش شده رفتیم پایین. فرهادمیرزا [پسر پانزدهم عباسمیرزا نایبالسلطنه]، امینالدوله ۱ [و]امینالملک [را]از شهر خواسته بودم، آمده بودند. خیلی راه الی آخرِ دهِ باباعلیخان با فرهادمیرزا و امینالدوله در بابِ رفتن فرهادمیرزا به سرحداتِ خوی و کردستان و غیره، برای حکومت حرف میزدم؛ بالاخره قرار شد انشاءالله برود.
بعد آنها و امینالملک همه مرخص شده رفتند. آقاعلی و میرشکار و ابراهیم چُرتی و سرایدارباشی ۲ – با چشمدرد – ابراهیمخانِ نایب، حاجینایب و ... بودند.
در زیرِ بیدها به ناهار افتادیم. بسیار سوزِ سردی میآمد. ناهارِ بااشتهایی خورده شد. یحییخان هم آمد. سرایدارباشی از شکار رفتنِ قدیمش در کوههای افجه و خرسنگ تعریف میکرد. غلامبچهها همه بودند. شوهری، ملیجک، میرزا عبدالله [و]پاشاخان۳ . چُرتی چشمش درد میکند، هنوز نیامده است.
میرشکار آمد که «این پشت یک دسته شکار هست.» بعد از ناهار سوار شده از راه دهِ ترکمانها رفتم. امینخلوت هم سرِ ناهار آمد، بعد مفقودالأثر شد. خلاصه شکارها رفته بودند. رفتیم سهپایه؛ میرشکار و رحمتالله سرکشیدند. در زیر سهپایه، نزدیک به گردنه یک دسته شکارِ پُرزوری دیدند. رفتم آنجا پیاده شده؛ میرشکار بد رفت – باید سر میزدیم – ما را به مارُق [شکار]برد؛ از دور دیده دررفتند. چند تیرِ گلوله از دور گشاد دادیم، چیزی نشد.
بعد راندیم برای نیدره؛ آنجاها میرشکار سرکشید، چیزی نبود. خیلی سرد بود. سرازیر شده رفتم سرِ قنات. عمارت را میساختند؛ یحییخان۴ [و]استاد جعفر بودند. در یکی از اطاقها فرش انداختند. انار [و]چای خورده، نماز کردم. سرایدارباشی حساب شمعهای چراغانی حضرت را آورده بود و برات خلعتِ خودش و سرایدارها را آورد؛ صحه گذاشتم. معلوم شد امروز این همه پشتِ سرِ ما افتاده بود، برای این برات بود.
بعد سوار کالسکه شده، راندیم زیرِ کوه دوشانتپه، ساعدالملک ۵ نمونه لباس سوار و سرباز آورده بود، خیلی ایستاده با او حرف زدیم. بعد رفتم بالا؛ گربه فقیری را تاج گل از طهران پیدا کرده فرستاده بود؛ ذوق کردم.
شام خورده خوابیدم... enis [انیسالدوله]. امروز باز پهلویم درد میکرد.
پینوشت:
۱- امینالدوله، فرخخان فرزند میرزا مهدی و از طایفه غفاریهای کاشان بود. وی از اجزای عملهخلوت فتحعلیشاه و محمدشاه بود و رئیس عملهخلوت نیز بوده است. سمت امینخلوتی از زمان محمدشاه به بعد در خانواده فرخ خان پایدار بوده و چهار نفر این خانواده ملقب به امینخلوت و دو نفر ملقب به امینالدوله بودهاند. (شرح حال رجال ایران، صص ۵۲۹، ۵۲۸، و چهل سال تاریخ ایران، جلد ۲، صص ۵۱۱-۵۰۹).
۲- سرایدارباشی، محمدابراهیمخان ابری برادر حاج محمدخان بسطامی حاجبالدوله و عموی محمدحسنخان محقق بود که سالهای مدید سمت سرایدارباشیگری دربار را عهدهدار بود. محمدابراهیمخان در شب دوشنبه ۲۳ جمادیالاول سال ۱۳۰۸ ق. در ۸۵ سالگی به مرض نوبه و غش درگذشت. (روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۷۲۹).
۳- پاشاخان پسر میرزا ابراهیمخان مظفرالدوله بود.
۴- یحییخان (معتمدالملک، مشیرالدوله) پسر میرزا نبیخان امیردیوان قزوینی بود.
۵- میرزا احمدخان ساعدالملک، یگانه پسر مرحوم میرزا تقیخان امیرنظام (معروف به امیرکبیر) از زن اولش بود که در سال ۱۲۵۴ ق. متولد شد. در سال ۱۲۷۵ ق؛ و پس از عزل میرزا آقاخان نوری صدراعظم، به منصب سرتیپی نایل و سال بعد به ساعدالملک ملقب شد؛ و در شوال سال ۱۲۸۴ ق. درگذشت. (شرح حال رجال ایران، ص ۱۲۳).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، صص ۵ و ۶.