آرش شفاعی: نوروز امسال ، بی شک مجموعه «کلاه قرمزی» پر مخاطب ترین مجموعه ای بود که صدا و سیما روی آنتن فرستاد .
مردم بسیاری از گروه های سنی مختلف
پای این برنامه نشستند و نقل قول های شخصیتهای مختلف این مجموعه در نشستهای
خانوادگی، شبکه های اجتماعی و وبلاگها بر زبان مردم آمد، مرور شد و خاطرات
شیرینی برای بسیاری از ما برجا گذاشت.
«کلاه قرمزی و پسر خاله» بخشی از
خاطرات جمعی نسلهایی است که پس از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند. این
مجموعه در تمام سالهای پس از پخش سری های نخستینش در مناسبتهایی نظیر نوروز
دوباره به تلویزیون آمده است و هربار به جای اینکه مخاطبان از این تکرار
دل زده شوند ، راضی تر از قبل به تماشای آن نشسته اند . راستی چرا این
مجموعه این قدر در جذب مخاطب موفق بوده است و بسیاری از برنامه های دیگر
تلویزیون وقتی به ساختن ادامه یک برنامه موفق فکر کرده اند، شکست خورده
اند؟
نکته اول این است که سازندگان مجموعه «کلاه قرمزی» ، آدمهایی حرفه
ای و کار بلد بوده اند که به واسطه رانت و پسرخاله بازی به آنتن دست نیافته
اند. ایرج طهماسب و حمید جبلی شناخت درست و دقیقی از باید و نبایدهای کار
رسانه ای، قصه و فراز و فرودهای برنامه سازی برای گروه سنی کودک و نوجوان
دارند و به واسطه همین شناخت، همیشه یک گام جلوتر از مخاطبان خود بوده اند.
کمرنگ
شدن نقش کلاه قرمزی و پسر خاله و ورود شخصیتهای جدیدی چون پسر عمه زا،
فامیل دور، هم ساده ، جیگر و ببعی طی این سالها نشان دهنده این است که آنها
فهمیده اند ظرفیتهای طنزی که برای دو شخصیت اصلی باقی مانده است، در حدی
نیست که بتواند مخاطب را به دنبال خود بکشاند و باید برای حفظ جذابیتهای
مجموعه از شخصیتهای جدید کمک گرفت.
شخصیت پردازی درست
شخصیتهایی
که به مجموعه اضافه شده اند، هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند
که ضمن ایجاد کشش دراماتیک در داستان ، خود موجب فراهم آمدن فضای تازه ای
برای طنز می شوند.
شما می توانید شخصیتی مانند فامیل دور را به راحتی
آنالیز کنید و ببینید که در این شخصیت برساخته از تخیل نویسنده و کارگردان
چقدر ظرفیت طنز وجود دارد. فردی در سن و سالی جا افتاده که نامش فامیل و
فامیلش دور است (!) عاشق این است که تمام مدت در برابر یک در بنشیند. او
همه چیز را با در معنی می کند و این کلید واژه است که به زندگی او معنا می
دهد.
حالا وقتی نویسنده از ظرفیتهای زبان فارسی و مشتقات در نیز بهره
برداری می کند، ظرفیت تازه ای برای طنز ایجاد می شود. در این منظر است که
وقتی فامیل دور شعر مشهور سعدی «از در در آمدی و من از خود به در شدم» را
بر زبان می آورد، تکرار این کلمه با توجه به فضاسازی پیشینی برای این شخصیت
و جهان بینی «در مدارانه !» اش، خنده دار است .در کنار این ویژگی، باید به
اغراقی اشاره کرد که در شخصیت فامیل دور وجود دارد . او به شکلی روشن
علاقه مند به نمایش احساسات و علایق خود است و در بروز این احساسات که شکلی
نمایشی و ظاهرسازانه نیز دارد، گاه چنان اغراق می کند که حتی خود زبان به
اعتراف می گشاید و برای مثال دایم از دیگران می پرسد: «الان مشخصه که من در
پوست خود نمی گنجم؟»این ریزه کاری ها باعث شده است تمام شخصیتهای جدید
داستانهای مجموعه ، بتوانند در تکمیل ظرفیت طنزپردازانه اثر کمک کار
کارگردان و نویسنده باشند. نکته مهم این است که استفاده از این ظرفیتها، در
مجموعه کلاه قرمزی با تناسبی اندیشده رعایت شده است تا تاکید بیش از
اندازه بر یک موضوع دارای ظرفیتهای طنز، به ضد خود بدل نشود.
بهترین برنامه بود