پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دیشب [انیسالدوله] بله شده بود. رفتم حمام. بعد آمدم بیرون. امروز مشغول هیچ کاری نشدم. روزنامههای مصور انگلیسی و فرانسه زیاد جمع شده بود. حکیم طلوزون [و] یحییخان بودند، تماشا میکردم؛ روزنامه میخواند حکیم. در این بین گربه سفید کوچکه بازی میکرد، یکبار دُمجُنبانک آمد گربه سفید کوچک خف کرد، جَست از راه دور دمجنبانک را گرفت. من، حکیم، اشرک، علیرضاخان و غیره برخاسته از ذوق دویدیم. های های کردند، گربه دهن گرفته بود آورد به چادر کوچکه. از بس قالُ مقال کردند بیچاره دمجنبانک را ول کرد پرید رفت. ماشاءالله خوب گرفت. عصری هم سیاچی و همه میگفتند کربهکندی هم یک مرغ گرفت در اندرون.
خلاصه کیفیت محمدعلیخان از علیرضاخان تحقیق شد. معلوم شد در سراپرده حرفشان شده است با یحییخان و چیزی نبوده است. محمدعلیخان تنبیه نشد.
الی غروب مشغول تماشای صورت و غیره بودیم. عکس زیاد جمع شده است در اردو. میرزا کاظم آمد رفت سرِ معدن طلا. یحییخان، میرزا علینقی بودند، گرامر خوانده شد. ملکآرا۱ – یعنی ابوالملوک کیومرثمیرزا – که از بروجرد عزل شده بود امروز به حضور آمد.
پینوشت:
۱- ملکآرا، کیومرثمیرزا پسر فتحعلیشاه که در زمان پدر به ابوالملوک ملقب بود، به مناسبت نام کیومرث که داشت و کیومرث نام اولین پادشاه داستانی ایران است. در ۱۲۷۵ ق. به حکومت مازندران و گرگان رسید و به لقب برادر مرحومش محمدقلی میرزا ملکآرا ملقب گشت. در سال ۱۲۸۱ ق. حکومت بروجرد به او داده شد. در سال ۱۲۸۳ ق. حاکم استرآباد شد و در ۱۲۸۸ ق. مقام سرکشیکچیگری یافت و در سال بعد درگذشت. (شرح حال رجال ایران، صص ۸۵۰-۸۵۱ و المآثر و الآثار، چهل سال تاریخ ایران، جلد ۲، صص ۴۸۲-۴۸۳).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۳۶-۳۷.