روزنامههای مصور انگلیسی و فرانسه زیاد جمع شده بود. حکیم طلوزون [و] یحییخان بودند، تماشا میکردم؛ روزنامه میخواند حکیم... الی غروب مشغول تماشای صورت و غیره بودیم. عکس زیاد جمع شده است در اردو. میرزا کاظم آمد رفت سرِ معدن طلا. یحییخان، میرزا علینقی بودند، گرامر خوانده شد.
کد خبر: ۵۷۳۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۹
در مدرسه دارالفنون، وزیر علوم، گویا تماشاخانه باز کرده. بازیگرها فرنگیها هستند که ابدا بازی نمیدانند و زبان نمیفهمند. اما طوطیوار فارسی یاد گرفتهاند...
کد خبر: ۵۳۶۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۵
من باز به واسطه قهر درخانه نرفتم... حکیمالممالک قهر مرا غنیمت شمرده با شاه سوار شده بود. سهل است. به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم. خیلی میل دارم مدتی آسوده باشم.
کد خبر: ۵۳۲۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
مدتی با شاه در باغ گردش کردم و روزنامه خواندم. شاه زیاد از نایبالسلطنه دلتنگ بود و از ظلالسلطان تعریف میکرد... شب درخانه احضار شدم. دیشب خانم شاهزاده، زن شاه، دختری آورد موسوم به تاجالسلطنه شد.
کد خبر: ۵۲۷۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵