شامگاه چهارشنبه 22 مرداد، خانه موزه آیتالله هاشمی رفسنجانی، سیامین سالگرد پیروزی ایران در جنگ تحمیلی را که با ارسال آخرین نامه صدام به آیتالله هاشمی رفسنجانی و پذیرش مجدد قرارداد 1975 الجزایر همراه است، جشن گرفت.
به گزارش «انتخاب»؛ در این مراسم که با حضور یادگار امام خمینی(ره)، بهزاد نبوی، سردار حسین علایی، علی مطهری و فاطمه هاشمی برگزار شد، پس از سخنان آغازین محسن هاشمی، محمد فروزنده از فرماندهان سپاه در دوران دفاع مقدس، در جایگاه سخنران قرار گرفت و گفت: سند بازگشت صدام به قرارداد الجزایر، سند بسیار مهمی است. حالا که ما این سند را در دست داریم ولی برای لایروبی و احیای بندر خرمشهر، به سختی پیش میرویم، اگر این سند را در اختیار نداشتیم، قطعا کار ما سختتر بود.
بیشتر بخوانید:
فروزنده گفت: جنگ فقط توپ و تانک و خط شکنی نیست. جنگ، عقبهها و ادامههایی دارد و همانطور که در عملیات، نیازمند استراتژی و تاکتیک است، در عقبه و ادامه نیز به راهبرد، تاکتیک و تکنیک نیازمند است. آقای هاشمی با ورودش به جنگ، به این حوزهها توجه کرد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس، تأکید کرد: هاشمی وقتی وارد جنگ شد که ما هم در درون جنگ و هم در پشتیبانی آن در دولت، دچار مشکلات جدی بودیم. عملیاتها به صحنه اختلافات تبدیل شده بود و نتایج نامشخص بود. اما ورود هاشمی به جنگ، پیروزیهایی را به همراه آورد و ما بدون هاشمی نمیتوانستیم به این نتیجه برسیم. موفقیتهایی که در عملیاتها و همینطور در مهندسی جنگ اتفاق افتاد، با حضور هاشمی ممکن بود.
وزیر دفاع دولت هاشمی رفسنجانی، تصریح کرد: هاشمی در جنگ به دنبال پیروزی بود و پیروزی برای هاشمی، معنای رسیدن به نتیجه مطلوب داشت. او معقتد بود این نتیجه مطلوب، به هر روشی که به دست آید، بشرط حفظ اصول و ارزشها، مطلوب است. او در پایان دادن به جنگ، از جان و آبروی خود گذشت.
وی با اشاره به اینکه «ما در جمهوری اسلامی، خیلی خواستههای زیبایی داریم که صرفا آرمان هستند و امکان دستیابی به آنها نیست»، خاطرنشان کرد: هر کسی خوبی را بخواهد که نمیتواند به آن برسد، اگر به این باور نرسد که توان رسیدن به آن را ندارد، دارد خودش را از بین میبرد.
فروزنده با تأکید بر اینکه «رسیدن به خواسته بزرگ ما در جنگ در سالهای 66 و 67، واقعا غیرممکن بود»، افزود: درست است که مالک اشتر در خط مقدم در جواب پیام حضرت علی میگوید کمی دیگر اجازه بدهید، ولی تصمیم ادامه یا پایان جنگ، با مالک نیست. همه ما در روز قطعنامه گریه میکردیم. هر انسان باغیرتی آن روز برایش خیلی سخت گذشت. امام هم فرمودند جام زهر بود ولی این سختی هم بخشی از همان ایثار دوران دفاع بود و آقای هاشمی در جنگ این را بخوبی به ظهور رساند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز بازگشت صدام به قطعنامه الجزایر را یکی از روزهای موفقیتآمیز دوران جنگ دانست و گفت: امروز با در دست بودن این سند که با سیاست خوب جمهوری اسلامی بعد از پذیرش قطعنامه 598 تحت رهبری مقام معظم رهبری و با تاکتیکهای آقای هاشمی به دست آمد، تکلیف ما و دولت عراق روشن است و هرچند که آنها هنوز به صورت کامل از این قرارداد تبعیت نمیکند اما باید این راه را ادامه داد و آنها را به تبعیت کامل وادار کرد تا حقی را که در سند به دست آوردهایم، در زمین نیز عملی کنیم.
سردار علایی: نامههای صدام را باید در بوق و کرنا کنیم
سردار حسین علایی نیز در این مراسم که با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد، روز بازگشت صدام به قرارداد 1975 را روز بسیار مهمی دانست و تأکید کرد: ما باید نامهها و دست خط صدام را در عراق و کشورهای عربی، منتشر کنیم و بدانیم که کارمان با عراق تمام نشده و باید طلب خود را بگیریم.
سردار علایی، از فرماندهان سپاه در دوران دفاع مقدس، با بیان اینکه «چگونه پایان هر جنگی، مسأله بسیار مهمی است»، تأکید کرد: جنگ برای پایان، به تصمیمگیران بیشتر متکی است تا به رزمندگان؛ رزمندگان با آفریدن پیروزیهای میدانی شرط لازم پایان جنگ هستند ولی شرط کافی نیستند. خاتمه جنگ، نیازمند راهبرد عملیاتی است.
وی با اشاره به اینکه «در جنگ ما دو راهبرد مطرح بود»، راهبرد نخست را متعلق به نظامیان یا سپاه دانست که معتقد بودند ما باید تا ساقط کردن صدام بجنگیم و امروز نیز تأکید دارند اگر به ما امکانات میدادند میتوانستیم این کار را بکنیم. علایی گفت: این حرف قشنگی است اما باید دید حتی اگر صدام را ساقط میکردیم و به بغداد هم میرسیدیم، آیا ادامه این راه از نظر اجرایی برای ما ممکن بود؟
او دومین راهبرد مطرح در جنگ را راهبرد آیتالله هاشمی رفسنجانی خواند و گفت: ایشان معتقد بود ما با دست برتر در میدان و با انجام یک کار بزرگ نظامی، میتوانیم از طریق دیپلماسی جنگ را تمام کنیم.
وی با اشاره به قطعنامه 598 افزود: اگر ما این سیاست را در ساختار حاکمیت داشتیم که ابزار دیپلماسی را بیشتر استفاده کنیم، اگر در پخت و پز قطعنامه بیشتر حضور داشتیم و کنار نمیکشیدیم، اگر زمان مناسبتری آن را میپذیرفتیم، حتما دستاوردهای بهتری داشتیم. من خاطرات آقای هاشمی را کاملا خواندهام، در این خاطرات هم روشن است که فضا و جوّ اجازه نمیداد ما از ظرفیت دیپلماسی به نفع منافع ملی بهتر استفاده کنیم.
سردار علایی با اشاره به حوادث پس از جنگ و تغییر معادلات جهانی، گفت: صدام را علیه انقلاب اسلامی تجهیز کرده بودند و حالا یک ارتش بزرگ روی دست کسی مانده بود که روحیه جنگطلبی و توسعهطلبی داشت و بعد از اینکه در جنگ با ایران موفق نشد، به سراغ کویت رفت. آمریکاییها این روحیات او را به خوبی میدانستند و سیاستشان، مهار دوجانبه بود. آقای هاشمی این تغییرات را به خوبی دریافته بود و میدانست که در آن مقطع میتواند با استفاده از ظرفیت دیپلماسی صدام را تا بازگشت به 1975 بیاورد.
وی ادامه داد: نظام در برابر نامه صدام نگفت که او دشمن است و نباید به نامهاش پاسخ بدهیم، بلکه گفتند شاید خدا خواسته از مسیر دشمن راه را برای ما باز کند.
سردارعلایی تصریح کرد: دیپلماسی مکاتبهای کار خودش را کرد و نکته مهم این بود که آقای هاشمی زمام این کار را شخصا در دست گرفت و البته اختیارات کافی هم داشت. صدام هم همین کار را کرد و برزان برادرش را برای این کار گذاشته بود و به این ترتیب، مذاکرات، مکاتبهای و معالواسطه ولی مستقیم در رأس دو کشور انجام شد.
وی خاطرنشان کرد: آقای هاشمی، تغییر سیاسی اوضاع را به خوبی درک کرد و با حمایت رهبری تصمیم درستی گرفت. کل این مکاتبات سه ماه و نیم طول کشید و این روز بزرگ رقم خورد.
علایی، 23 مرداد را روز بزرگ پیروزی ایران دانست و تأکید کرد: ما باید این روز را در بوق و کرنا کنیم. عراقیها نمیدانند چه اتفاقی افتاده است. نامههای صدام به آقای هاشمی در عراق پخش نشده است. این دستخطهای شخصی صدام را باید در تمام عراق و در تمام کشورهای عربی پخش کنیم. مسأله ما با عراق تمام نشده است. ما هزار میلیارد دلار از عراقیها طلب داریم. نباید این روزها که ما در تحریم هستیم، اینطور تصور شود که عراق، فضای تنفسی ایران است. باید ایران برود و این طلب را بگیرد، عراق به ایران بدهکار است.
سردار حسین علایی فرمانده سابق سپاه گفت: ما در دوره جنگ دستگاه دیپلماسی کارآمدی برای صلح نداشتیم و به همین خاطر برخی موقعیتهای صلح را از دست دادیم. همه جنگها برای صلح است و هیچ جنگی برای جنگ نیست. وزارت خارجه ما برای عملیاتها باید پیوست صلح مینوشت. اما همواره برای رسیدن به صلح نیاز به توافق هر دو طرف وجود دارد. بنابراین همه برای خاتمه جنگ میجنگیدیم، نه ادامه جنگ. من معتقدم ما در برخی مقاطع میتوانستیم زودتر وارد فرایند صلح شویم.
ماهمه زورمان رادرکربلای ه زدیم ونشد .بهترین موقعیت قبول صلح برای مابود ولی حیف همانطور که گفته شده دیپلماسی تابینهایت زیرصفر...
آقای علایی! اینها نظرات شخصی شماست رزمندگان و فرماندهانی دیگر مثل شهید والامقام سردار سلیمانی نظرات دیگری داشتند و دارند دقیقا عکس فرمایشات حضرتعالی
شما اون موقع هم گوش به فرمان جریان توقف به هر شکل ممکن جنگ بودی نه صلح توام با پیروزی ،و نه گوش به فرمان فرمانده کل قوا
اولا جان او در خطر نبود بلکه جان رزمندگان در خطر بود . دوما ایشان وقتی کم می آورد که پایان جنگ را به دیگران نسبت می داد . مگر نگفت حرف فرماندهان برای امام تعیین کننده بود . سیاست یک بام و دو هوای هاشمی .
میگم شما که ایقد کارتون درسته چطور حاضر شدین با سوابق نظامی دریایی بری و مدیرعامل هواپیمایی آسمان بشی؟
من در عجبم شماها اصولا چیزی به اسم وجدان دارید؟
جناب فروزنده که دیگه نیاز به معرفی نداره.
این حرفها ونظرات تو بهزاد نبوی وفاطمه هاشمی بدرد خودتان هم نمیخورد اگر کسی نفاق داشت همیشه منحرف است وشما منحرفان این انقلاب هستید غرور شما باعث فاصله گرفتن از ولایت شد تو میخواستی این انحراف را در سپاه به یک جریان ضد ولایت تبدیل کنی که موفق نشدی !
در زمان ربیعی وزیر کار یک شرکت هواپیمایی را برای خوش خدمتی به تو مسولیتش را دادند انجا را ویران کردی چون نگاه تو جهادی نبود وغربزده بودی ا شما برای یک شرکت هواپیمایی داخلی
که ریاستش را داشتی برنامه نداشتی چطور راجب جنگ وچیزهای دیگر اظهار نظر میکنی تو لیاقت اداره یک مجموعه کوچک را نداری !
انتقاد کردن وحرف مفت زدن که هزینه ندارد!