سرویس تاریخ «انتخاب»: یکی از تحولات مهم در چهره پایتخت پس از پیروزی انقلاب، تغییر نام خیابانها و میادین بود، و تغییرِ مهمتر از آن برچیدن قلعه شهرنو، محله بدنامی که محل زندگی و کار زنان تنفروش به شمار میرفت. تاکنون در بخش روزنامهگردی درباره تغییرات موردی نام خیابانها در مقاطع مختلف پس از انقلاب سخن گفتهایم، درباره تخریب شهرنو نیز گزارشهایی را از روزنامههای اوایل انقلاب منتشر کردیم. اما اگر میخواهید جدیدترین و جالبترین روایت را درباره این دو مورد و بسیاری از موارد دیگر مربوط به شهر تهران در اوایل انقلاب بخوانید، بهتر است جلد دوم کتاب مهندس محمد توسلی را تورق کنید با عنوان «شصت سال ایستادگی و خدمت؛ تجربه مدیریت شهری در دوران بحران» که به تازگی توسط نشر کویر منتشر شده است. مهندس توسلی دبیرکل کنونی نهضت آزادی ایران، نخستین شهردار تهران پس از پیروزی انقلاب بود که سکان شهرداری پایتخت را در هشتم اسفند ۱۳۵۸ به دست گرفت و تا ۲۲ ماه بعد یعنی سوم دی ماه ۱۳۵۹ همچنان شهردار تهران باقی ماند. در ادامه روایت وی را از تغییر نام خیابانها و میادین تهران در مقطع پس از پیروزی انقلاب و نیز برچیدن محله بدنام شهرنو از همین کتاب میخوانید:
تغییر نام برخی میادین و خیابانها
بعد از پیروزی انقلاب افکار عمومی انتظار داشتند که فرهنگ انقلاب در نامگذاری معابر و خیابانهای شهر تهران منعکس شود و اسامی به اصطلاح «طاغوتی» تغییر نام پیدا کند. در بسیاری از مردم این ذهنیت وجود داشت که اگر اسامی مرتبط با دوران نظام استبدادی را عوض کنیم، آثار فرهنگی استبدادی نیز از جامعه ما زدوده خوهد شد!
برای این منظور شورای نامگذاری شهر تهران مرکب از نمایندگان فعالان سیاسی – اجتماعی، نماینده جامعه روحانیت مبارز، نمایندگان بازار و اصناف، نمایندگان دانشجویان دانشگاهها و... که در انقلاب حضور داشتند، زیر نظر معاونت اجتماعی شهرداری (آقای خسرو منصوریان) تشکیل شد. شورای نامگذاری شهر تهران عموما با حضور من، برنامه تغییر نام معابر، میادین و خیابانهای شهر تهران را بعد از انقلاب بر عهده داشت.
در آن شورا قبل از نامگذاری، ضوابطی برای تغییر نامها پیشنهاد شد و پس از تصویب در شورای معاونان شهرداری، مبنای نامگذاریها قرار گرفت. از جمله آنکه در نامگذاریها از فرهنگ و ارزشهای انقلاب استفاده شود؛ از نام شخصیتهای انقلاب که در قید حیات هستند استفاده نشود؛ اسامی حتیالمقدور کوتاه بوده و برای بازگویی سهل باشند؛ برای گرامیداشت خدمات شخصیتهای ملی – اسلامیِ گذشته کشور مستقل از گرایشهای فکری، از نام آنان استفاده شود و در نهایت در چارچوب ضوابط فوق از اسامی پیشنهادی مردم در نامگذاریها استفاده گردد. بدین ترتیب بر اساس پیشنهادات دریافتشده از مردم و اسامیای که آنان در راهپیماییهای دوران انقلاب عنوان و ثبت کرده بودند، با نگرشی فراجناحی و ملی، از شخصیتهای شاخص کلیه جریانههای فکری دوران انقلاب در نامگذاریها استفاده شد. شورای نامگذاری در واقع میخواست هویت انقلاب در نامگذاریها نمود پیدا کند.
در بعضی نامگذاریها فرهنگ انقلاب به صورت پویا مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از نامگذاریها دلایل اجتماعی داشتند. به عنوان نمونه شعار «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه» یکی از شعارهای مردم در راهپیماییهای ۱۳۵۷ بود و، چون یکی از محورهای اصلی راهپیماییها از میدان فوزیه (امام حسین علیهالسلام) تا میدان شهیاد (آزادی) و دادن شعار آزادی بود، حرکت مردم از میدان امام حسین (ع) آغاز میشد و پس از عبور از محور انقلاب و میدان انقلاب، ادامه پیدا کرده و انتظار بود به آزادی (خیابان و میدان آزادی) خاتمه پیدا میکرد. این روند حاوی پیام انقلابی بود که از فرهنگ عاشورا نشات گرفته و در فرایند انقلاب به آزادی منتهی میشد. محور دیگر نامگذاری خیابان مجاهدین، میدان شهدا و خیابان پیروزی بود که اندیشه جهاد، شهادت و پیروزی را منعکس میکرد.
مردم نیز در راهپیماییهای بزرگ سال ۱۳۵۷ به ویژه بعد از ۲۶ دی (فرار شاه) نام تعدادی از معابر و میادین شهر تهران را تغییر داده بودند؛ به طوری که در شعارهای آنان این تغییر نامها شنیده میشد. به عنوان نمونه «چهارراه مصدق» و «میدان شهدا» از این نوع بودند. همچنین تحت تاثیر هیجان انقلابی و شاید واکنش به تبلیغات رژیم پهلوی، بعضی از اسامی مانند خیابان «کوروش کبیر» طاغوتی تلقی شد و توجهی نشد که اولین منشور حقوق بشر را او تدوین کرده است. در مورد دیگر مردم در همان راهپیمایی تاسوعا، پیچ شمیران در قسمت جنوبی خیابان کوروش را به این دلیل که منزل آیتالله طالقانی آنجا بود و راهپیمایی تاسوعا از آن محدوده آغاز شده بود، به نام آیتالله طالقانی نامگذاری کرده بودند. اما شورای نامگذاری در این مورد با این ملاحظه روبهرو گردید که نباید در نامگذاری از اشخاص در قید حیات استفاده شود. از این رو خدمت آیتالله طالقانی رفتیم و ملاحظات شورای نامگذاری را مطرح کردیم. ایشان فرمودند: «آیا برای این خیابان نامی انتخاب کردهاید؟» گفتیم: «چون حسینیه ارشاد در این خیابان واقع شده شورای نامگذاری پیشنهاد کرده نام دکتر شریعتی را بر خیابان بگذارد.»
ایشان با روی گشاده گفتند: «این تصمیم کاملا درست است و حتما این کار را بکنید.» البته پس از درگذشت ایشان در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ خیابان تختجمشید به نام آیتالله طالقانی نامگذاری شد.
در مورد تغییر نام خیابان پهلوی (ولیعصر کنونی) هم حرف و حدیث زیادی مطرح بود. در جریان انقلاب و پس از آن مردم خودشان نام این خیابان را به «مصدق» تغییر داده بودند تا اینکه مدتی بعد در یکی از نمازهای جمعه تهران آقای محمدتقی فلسفی (واعظ شهیر) در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه، صحبتهایی در مورد دکتر مصدق مطرح کرد مبنی بر اینکه اصلا مصدق کیست؟ انقلاب ما در این جهت نبوده که نام مصدق را روی خیابانهایش بگذارند و بعد هم نام ولیعصر (عج) را برای این خیابان پیشنهاد داد که دیگر قابل تغییر نبود و کسی با آن مخالفت نمیکرد.
در فرآیند نامگذاری، بعضی از خیابانها به نام شخصیتهای ملی و اسلامی ۲۰۰ سال اخیر ایران مانند «سید جمالالدین اسدآبادی»، «اقبال لاهوری»، «آیتالله شهید سید حسن مدرس»، «شهید دکتر حسین فاطمی»، «آیتالله کاشانی»، «مصطفی خمینی»، «شهید مرتضی مطهری»، «شهید مهدی عراقی» و «دکتر محمد قریب» اختصاص یافت. بعضی از خیابانها هم به شخصیتهای تاریخی مانند «مالک اشتر»، «کمیل»، و «یاسر» تغییر نام داده شد. اسامی بعضی از خیابانها نیز به حوادث تاریخی مثل «۱۷ شهریور» و «۳۰ تیر» تغییر یافت. بعضی اسامی خارجی مثل «نوفل لوشاتو» (محل اقامت آیتالله خمینی در پاریس) برای نامگذاری در نظر گرفته شد. نام خیابان «فدائیان اسلام» به عنوان تنها گروه سیاسی به مناسبت ارتباط تاریخی با ماجرای قتل رزمآرا در نامگذاریها استفاده شد.
در مورد تغییر نام خیابان «سلطنتآباد»، چون ابتدا نیروهای ارتش و سپس سپاه در آنجا مستقر شدند و تاسیسات نظامی آنجا قرار داشت، به نام «پاسداران» نامگذاری شد، زیرا وظیفه هر دو نهاد را توصیف میکرد. خیابان «آرامگاه» نیز ابتدا به خیابان «یادآوران» تغییر نام پیدا کرد و بعد از شهادت محمدعلی رجایی به نام ایشان نامگذاری شد.
گفتنی است که پارک لاله کنونی ابتدا به نام خسرو گلسرخی (از فعالان سیاسی مارکسیست که در دادگاه شجاعانه از خود دفاع کرده بود) نامگذاری شده بود، اما بعدا نام این پارک را به «پارک لاله» که ارتباط مفهومی با شهدا داشت تغییر دادند.
روزی آیتالله لاهوتی به دفتر کارم در خیابان ایرانشهر آمد و در حالی که بسیار مضطرب به نظر میرسید گفت: «عدهای در قم علیه تو جوسازی کرده و میگویند خیابان اصلی در تمام شهرها به نام آیتالله خمینی نامگذاری شده، ولی تاکنون در تهران خیابانی به نام ایشان نامگذاری نشده»! به ایشان توضیح دادم مطابق مصوبه شورای نامگذاری دست ما در این مورد بسته است و حق نداریم از نام اشخاص در قید حیات برای نامگذاری معابر، میادین و خیابانها استفاده کنیم. با این وصف موضوع را در شورای نامگذاری مطرح کردیم و در آنجا توصیه شد که در این مورد با آیتالله طالقانی مذاکره شود؛ بنابراین دوباره خدمت ایشان رفتیم و از ایشان کسب نظر کردیم. ایشان توصیح کردند برای آیتالله خمینی استثناء قائل شویم. بعد هم در شورا این موضوع مطرح شد که کدام خیابان مناسب است که به نام ایشان انتخاب شود. در نهایت، چون ایشان در مراجعت از پاریس گفته بودند قصد دارم جایی باشم که قلب شهر و کنار مردم باشد، لذا میدان سپه و خیابان سپه که در مرکز شهر قرار داشت، برای این اقدام مناسب تشخیص داده شد. این انتخاب را تلفنی به حاج احمد آقا خمینی اطلاع دادیم و پس از تایید ایشان به همین ترتیب این نامگذاری انجام شد. چند دفعه بعد که خدمت آیتالله خمینی رفتم، هیچ وقت در این باره از ایشان واکنشی ندیدم. (صص ۱۰۷-۱۱۰)
برچیدن قلعه شهرنو
پیش از انقلاب در تهران ولگردان، معتادان و زنان تنفروش در چند منطقه ویژه حضور داشتند. مثلا قلعه شهرنو در جنوب غربی تهران و در ضلع جنوبی بیمارستان فارابی واقع شده و وسعتی برابر ۱۳۵ هزار متر مربع را به خود اختصاص داده بود. در فضای خاص بعد از انقلاب اصلا قابل قبول نبود که در چنین اماکنی، زنانی با آن اوضاع و احوال و حرفه فعالیت کنند. فضای اجتماعی شهر طوری تغییر یافته بود که دیگر اجازه نمیداد چنین اماکنی با آن وضع فلاکتبار بتوانند به شیوه سابق حفظ شوند.
مدتی پیش از پیروزی انقلاب این مکانها مورد هجوم و تخریب عدهای از مردم قرار گرفته و بخشهایی از آن طعمه آتشسوزی شده بود. ساکنان این محلها که بعضا در خیابانهای مجاور (محله جمشید) و در درون قلعه اسکان داشتند، در این ایام متواری شدند و قلعه شهرنو نیز به مکان مخروبهای تبدیل گردید که جز معتادان به مواد مخدر، ولگردان و برخی افراد بیخانمان، کسان دیگر در آن تردد نمیکردند.
در این ایام تعدادی از زنان قلعه به خانه آیتالله طالقانی پناهنده شده و متقاضی کمک و حمایت بودند. ایشان رسیدگی به آن منطقه و ساماندهی این زنان و بهسازی ویرانههای شهرنو را به معاونت امور اجتماعی و رفاه شهرداری ارجاع دادند و خواستار انجام اقدامات مقتضی گردیدند.
بدین لحاظ در حوزه معاونت امور اجتماعی شهرداری، شورایی مرکب از چند تن از معاونین شهرداری، نمایندگانی از روحانیون، دانشگاهیان و کمیتههای انقلاب اسلامی تشکیل گردید و ضمن رسیدگی و ارائه کمکهای لازم به زنان مراجعهکننده، اقدامات لازم در خصوص اشتغالزایی، توانمندسازی، حمایتهای اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و... درباره آنها انجام پذیرفت. (صص ۱۲۳-۱۲۴)
شناسنامه کتاب: محمد توسلی، جلد دوم شصت سال ایستادگی و خدمت؛ تجربه مدیریت شهری در دوران بحران، خاطرات مهندس محمد توسلی، تهران: کویر، چاپ اول، ۱۳۹۹، بها: ۷۰ هزار تومان.
... اکنون... عدهای در حدود ۷۵۰ زن بدنام در آنجا زندگی میکنند که اکثرشان هم به تازگی پای به این مکان گذاشتهاند... بعضی نیز که دست به تظاهرات و این قبیل کارها زدهاند، زنانی هستند که تمایلات بالای مادی دارند و میخواهند از این طریق به خواستههای خود برسند و کارشان به جایی رسیده است که برای تحصن به درِ خانه یک مقام بزرگ مملکتی میروند و در جلوی قلعه نیز ضمن حمله به مردم و پاسداران اصرار میکنند که به کارشان ادامه دهند./ از مدتها پیش به زنان داخل قلعه اولتیماتوم داده بودیم که این مکان را تخلیه کنند... برای این منظور ۲ بولدوزر به محل اعزام شد.../ اعتراضشان بیمورد است... آنان باید بدانند که در مملکت اسلامی دیگر محلی برای این قبیل کارها وجود ندارد./ زنان معترض قلعه: به ما میگویند بروید در کانونها و کارهای دستی بیاموزید. اگر این کار ممر درآمدی میشود پس چرا تا به حال برای این همه آدمهای بیکار که در مملکت سرگرداناند این قبیل کارها را پیشنهاد نکردهاند؟!
آن یکی با اضطراب آمده که چرا فلان اسم در تهران نیست!!!! از طرفی مصدق که بی شک بزرگترین شخصیت ۳۰۰ سال گذشته است نامش بر خیابانی نیست و از اسم کاشانی برای خیابانی استفاده شده واقعا باعث تاسف است. ضمنا اسامی مانند سپه، جویبار، چمن و ... کجاش طاغوتیه که عوضش کردید و مردم را سرگردان؟