دختری ناامید را تصور کنید که پدر و برخی از اعضای خانواده پدری وی خودکشی کرده اند. دختری که گرچه رفاه اجتماعی دارد، اما به سبب سوابق خودکشی در یک کلینیک خصوصی روانشناسی بستری است. او هر لحظه به فکر خودکشی مجدد است و به زندگی و آینده هیچ امیدی ندارد. اما یک سفر کوتاه ارزش زنده مان یا بقا را به وی میفهماند: این خلاصهای کوتاه است از سریال «زنده ماندن»؛«survive». اگر هنوز سریال را ندیده اید یا مایل نیستید جزئیات بیشتری از این سریال بدانید تا اصل غافلگیری را از دست ندهید، بهتر است این مطلب را مطالعه نکنید.
به گزارش سرویس خواندنیهای انتخاب، خودکشی که اغلب مولود تلخی است از افسردگی، سن و جنس و نژاد نمیشناسد. هر سال تعداد قابل توجهی از افراد به دلایل مختلف در سراسر جهان دست به مرگ خودخواسته میزنند. اما شاید یک تغییر، یک جرقه کوچک و یا یک اتفاق بتواند مسیر زندگی افرادی را که قصد خودکشی دارند تغییر دهد.
بیشتر بدانید:
سریال زنده ماندن یا بقا را میتوان سریالی دانست که گرچه فاقد بررسی و آسیب شناسیهای عمیق روانشناختی است، اما شاید بتواند برای لحظاتی ذهن افراد را درگیر خود کند و حتی نظر منفی نسبت به زندگی را دستخوش تغییر کند. سریال زنده ماندن را میتوان تعبیری از این بیت شعر مولانا دانست که: «این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جُستن آنی، آنی».
ماجرا از جایی آغاز میشود که ما با جین آشنا میشویم. دختری که ظاهری آرام، اما درونی پر از تشویش دارد و سوفی ترنر ایفاگر نقش او است. بازیگری که بسیاری از علاقهمندان به دنیای فیلم و سریال او را به خاطر بازی در نقش سانسا استارک در سریال بازی تاج و تخت به یاد میآورند. در قسمت اول این سریال خیلی زود متوجه میشویم جین افسردگی حاد داشته و خودکشی در خانواده وی موروثی است. او به علت سوابق خودکشی در یک کلینیک خصوصی و تحت نظارت شدید بستری است. اما به علت رفتار مثبت ماههای اخیر و آرامش ظاهری در آستانه کریسمس قرار است از کلینیک ترخیص شود.
با این وجود، جین هنوز هم به شدت ناامید و افسرده است و قصد دارد به محض خروج از کلینیک خودکشی کند. به همین دلیل یک شب پیش از مرخصی از کلینیک اقدام به سرقت یک قوطی آرامبخش و داروهای قوی از داروخانه کلینیک میکند و روز بعد با حالتی مشوش راهی فرودگاه میشود تا به خانه برگردد. در فرودگاه او به پسر جوانی به نام پاول بر میخورد که از همان نگاه اول و بر اساس قانون عشق در یک نگاه شیفته جین میشود. اما جین کوچکترین توجهی به پاول ندارد. بازیگر نقش پاول نیز برای تماشاگران ناشناخته نیست. این نقش را کوری هاوکینز ایفا میکند که در سریالهای مشهوری مانند ۲۴ و واکینگ دد نیز ایفای نقش کرده است.
به هر ترتیب جین و پاول سوار هواپیما میشوند، اما ماجرا به سرعت از حالت یک درام ساده به درامی مهیج تبدیل میشود چرا که درست در لحظهای که جین با هدف خودکشی در سرویس بهداشتی هواپیما آماده بلعیدن قرصها است، هواپیما دچار سانحهای شده و سقوط میکند. در این سقوط مرگبار همه سرنشینها جان باخته اند، اما جین و پاول زنده مانده اند. گرچه پاول از ناحیه دنده و قفسه سینه به شدت آسیب دیده است.
از این جا به بعد ریتم سریال کمی پرماجراتر میشود چرا که جین و پاول تصمیم میگیرند برای فرار از سرمای سخت کوهستانی که در آن سقوط کرده اند و نجات از خطر مرگ راهی کوهپایه و نزدیکترین شهر احتمالی شوند. سریال زنده ماندن را نمیتوان خالی از اشکال دید. فیلمنامه سریال اشکال و گافهای متعددی دارد. برای مثال هیچ دلیل منطقی برای زنده ماندن این دو نفر و مرگ قطعی سایر سرنشینان هواپیما وجود ندارد. نحوه آشنایی جین و پاول نیز در کلیشه ایترین حالت ممکن ترسیم شده است. چگونگی سرقت داروها توسط جین از داروخانه، آن هم در شرایطی که حتی استحمام وی تحت نظارت کامل انجام میشود نیز پرسشهایی را ایجاد میکند.
یک پرسش مهم دیگر این است که چگونه جین با سوابق خودکشی به تنهایی روانه خانه میشود و با یک مراقب یا همراه راهی خانه نمیشود یا چرا کیف و وسایل وی قبل از ترخیص بررسی نمیشود تا شیء خطرناکی با خود نداشته باشد. صحنههایی مانند پرش جین و پاول از ارتفاع روی درخت یا صحنه درگیری جین با گرگ نیز کمی تصنعی است.
اما با همه این اشکالات میتوان به نقاط قوتی نیز اشاره کرد: برای مثال، در طول سریال به نرمی شاهد تغییر حالات جین هستیم. میل به بقا که در ذات آدمی نهادینه شده است را در لحظات پس از سقوط میبینیم، به خوبی درک میکنیم که فرد افسرده در اوج استیصال میل به زندگی دارد و شاید با انگیزههایی بتوان وی را به زندگی امیدوار کرد.
در بسیاری از سکانسها پاول مانند یک فرشته نگهبان در کنار جین به نظر میرسد بنابراین لحظاتی که پاول آسیب جسمی سنگینی میبیند و جین سعی دارد به وی امیدواری دهد، از لحظات تاثیرگذار سریال است. کوتاه بودن مدت زمان این سریال را نیز میتوان برگ برندهای مهم دانست. به نظر میرسد کمپانی کیبی با تاکید بر مدت زمان بین ۱۰ دقیقه تا ۲۰ دقیقهای فصل نخست این سریال دوازده قسمتی تلاش کرده است تا ریتم جذاب سریال را حفظ کند. شاید اگر مدت زمان هر قسمت کمی طولانیتر بود جذابیت و کشش سریال به حداقل ممکن میرسید.
همانطور که از این توضیحات مشخص است، این سریال در ژانر درام، مهیج و روانشناسی طبقه بندی میشود. در هشتاد درصد لحظات سریال شاهد بازی دو بازیگر اصلی یعنی جین و پاول هستیم و خبری از صحنههای پر بازیگر یا دکورهای مجلل نیست. با توجه به مدت زمان کوتاه این سریال شاید بتوان زنده ماندن را زنگ تفریحی مناسب برای لحظات کوتاه استراحت روزانه دانست که از طریق موبایل (به علت حجم کم) نیز به راحتی قابل مشاهده است.
رویا پاک سرشت
ماجرای پدری که مرد قانون است و پسری که خلافکار شده یکی از کلیشه ایترین ماجراهای ممکن است. اما کارگردان سریال دفاع از جیکوب همین کلیشه ایترین داستان ممکن را به یکی از جذابترین سریالهای سال ۲۰۲۰ تبدیل کرده است. برای علاقهمندان به سریالهای خارجی هیچ چیز به اندازه دیدن یک سریال پرکشش که داستانی جذاب دارد خوشحال کننده نیست. بر همین اساس است که قصد داریم سریال دفاع از جیکوب را بررسی کنیم. اگر تمایلی ندارید با محتوای سریال آشنا شده و اصل غافلگیری را از دست دهید، بهتر است از مطالعه ادامه این مطلب که با خطر افشای داستان رو به رو است صرف نظر کنید.