سرویس تاریخ «انتخاب»: وقتی چهار روز پس از آن سهشنبه جنجالی (۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰) که واقعه خونین میدان بهارستان رخ داد و یکی از معلمان معترض به دست نیروهای نظامی کشته شد و در پی آن شریفامامی مجبور به استعفا، علی امینی با هزاران وعده بهبود اوضاع رفاهی مردم و مبارزه با مفاسد اقتصادی روی کار آمد. قانون معروف «از کجا آوردهای؟» یکی از هیجانانگیزترین برنامههایی بود که امینی قول اجرای آن را داد. بر اساس این قانون حسابهای مقامهای مملکتی رسیدگی میشد، تا چنانچه سوءاستفادهای کرده باشند، به دست قانون ماجازات شوند. محمد بلوری، روزنامهنگار پیشکسوت کیهان در خاطرات خود «محمد بلوری؛ خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» (نی، ۹۸، ۱۹۱-۱۹۲) درباره قانون از کجا آوردهای روایت جالبی دارد که در پی میخوانید:
جنجالیترین برنامه امینی برای جلب توجه افکار عمومی مبارزه با مفاسد اقتصادی بود. او اعلام کرد برای تحقیق و حسابرسی درباره سوءاستفادههای مالی مقامات اداری و لشکری کشور قانون معروف «از کجا آوردهای» اجرا خواهد شد و کسانی که از راه اختلاس و ارتشا و دزدی بیتالمال به ثروت رسیدهاند در دادگاههای دیوان کیفر یا دادگاه جنایی محاکمه خواهند شد.
بیشتر بخوانید:
امینی برای موفقیت در این مبارزه دشوار نورالدین الموتی را به عنوان وزیر دادگستری برای کابینهاش برگزیده بود و در دادستانی تهران هم حاج سیدجوادی بر این مسند قضایی تکیه داشت. این دو برنامه مبارزه با سوءاستفاده و ارتشا را در میان امرای بانفوذ ارتش شروع کردند و گروهی از نظامیان از جمله سپهبد حاج علی کیا (رئیس رکن دو)، چند درجهدار اطلاعات ارتش، سرتیپ نویسی (مدیرعامل شیلات)، سپهبد علیقلی علویمقدم (رئیس سابق شهربانی)، ارتشبد سابق عبدالله هدایت، سرلشکر بازنشسته معینپور و چند سرتیپ و سرهنگ بازنشسته دیگر به اتهام سوءاستفادههای مالی و تقلب در معاملات ارتش تحت تعقیب قرار گرفتند. در روزنامهها اعلام شد که دادستان تهران علیه این عده از نظامیان قرار مجرمیت صادر کرده و قرار است در دادگاههای عمومی دیوان کیفر محاکمه شوند.
[...] یکی از متهمان تحت تعقیب سپهبد علی کیا، به خاطر ساخت اولین آسمانخراش بیستوچهار طبقهای کشور در منطقه باغصبای تهران در میان مردم به شهرت رسیده بود. این ساختمان به «ساختمان از کجا آوردهای» معروف شده بود و رانندگان تاکسی و اتوبوس وقتی به باغصبا میرسیدند به مسافران نشانی این ساختمان را میدادند یا مسافرانی که سوار تاکسی میشدند به راننده میگفتند: «برو ایستگاه از کجا آوردهای؟»
خلخالی با عجله وارد زندان شد و به طرف سلول هویدا رفت. ابتدا دستور داد همه تلفنهای زندان را قطع کنند تا هیچکس نتواند از زندان با بیرون تماس بگیرد یا از بیرون تلفن کنند. بعد، وارد سلول هویدا شد و دستور داد از سلول بیرونش بیاورند. وقتی هویدا را از بند بیرون آوردند، خلخالی تپانچهاش را درآورد و در حالی که رو به صورت او نشانه رفته بود، در سکوت حاضران گفت من ایشان را محاکمه و به اعدام محکومش میکنم. با گفتن این جمله، گلولهای به پیشانی هویدا شلیک کرد که نقش زمین شد. بعد در حالی که از آنجا دور میشد، به اطرافیان گفت، حالا ببریدش. و از کنار جنازه هویدا گذشت و دور شد.