مثنى عبد الله در القدس العربی، چاپ لندن نوشت: این سخن جدیدی نیست که تولد هر حکومتی در عراق، تنها با تحقق معادله توازن آمریکا-ایران صورت میگیرد. این دو طرف، استراتژی خود را با این معادله اجرا میکنند. همانطور که عراق هم محکوم به تبعیت از این استراتژی است. این کشور در نظر ایالات متحده، مرکز ثقل منطقه است و واشنگتن میتواند با استفاده از آن، در تمام جهات تاثیر بگذارد. از این رو، ایالات متحده نگران سیطره ایران بر عراق است، آنچه باعث سیطره روسیه و چین نیز بر منابع انرژی در عراق میشود.
اما ایران، پایههای جغرافیایی سیاسی در عراق را سرچشمه یک خطر تاریخی دائمی برای امنیت ملی خود میداند، علاوه بر اینکه مرزهای مشترکی به طول ۱۴۵۸ کیلومتر نیز با عراق داشته و مهمترین منابع انرژی ایران در اهواز، در مرز با عراق است؛ از این رو، ایران همواره تلاش زیادی دارد تا نظام حاکم در بغداد، ساخته دست خودش باشد. این اهتمام مشترک واشنگتن و تهران به عراق، منجر به یک توافق دو طرف شده است تا عراق بعنوان منطقه امنی بین این دو ایجاد شود.
در تاریخ ۶ میجاری، یک دولت جدید در بغداد روی کار آمد. رئیس دولت جدید، الکاظمی، برای آمریکاییها شناخته شده است، چرا که در زمان نخست وزیری حیدر العبادی، بعنوان رئیس دستگاه اطلاعات انتخاب شد. علاوه بر این، در سال ۲۰۲۰، تشکلهای وابسته به حزب الله عراق، الکاظمی را متهم به همکاری با واشنگتن در جریان ترور سردار قاسم سلیمانی کردند.
بررسی نشانه ها در مواضع و اظهارات نیروهای نیابتی ایران در عراق و منطقه در خصوص نخست وزیر جدید عراق، حاکی از آن است که در این باره، توافقی بین ایران و آمریکا صورت گرفته است.
برخی مانند عصائب اهل الحق، از روی ناچاری انتصاب الکاظمی را پذیرفتند و برخی مانند بدر، این امر را به معنای پیروزی واشنگتن دانستند. در ادامه، واشنگتن و تهران به سرعت به الکاظمی تبریک گفتند و دیدار سفرای این دو کشور در بغداد، با نخست وزیر جدید، مساله قابل توجهی است، که در سیاست و روابط بین المللی، نشان دهنده گامهایی جدی در مورد یک موضع بخصوص است. اما ایران چطور نخست وزیر جدید عراق را قبول کرد، در حالی که میداند خط مشی وی به ایالات متحده نزدیک است؟ این سوال بزرگی است.
معامله ها، بخش اساسی درگیریها و جنگها در تاریخ قدیم و جدید هستند. در جهان معاصر ما، قدرتهایی در صحنه سیاسی بین المللی و منطقهای هستند، که اما قادرند نقشهای منطقهای و بین المللی فعالی داشته باشند، از این دست قدرتها، تلاش میکنند در معاملات و توافقهای بزرگ با آمریکا حاضر باشند، تا اعلان قدرت کنند. ایران، یکی از این قدرتهاست، که پس از ترور سردار سلیمانی، شرایط دشواری را میگذراند.
این در حالی است که به دلیل تظاهرات مردمی در عراق و اوضاع نا آرام، تهران شرایط مساعدی برای متحد کردن نیروهای نزدیک به خود در راستای حمایت از نامزد مورد نظرش نداشت.
از سوی دیگر، اهداف جغرافیایی سیاسی و استراتژیک آمریکا، مستلزم بقای نیروهای مسلحی در عراق است. در این میان، آمریکا از شرایط تهران استفاده کرده و ظاهرا با دعوتهایی که در مورد خروج نیروهای آمریکایی از عراق میشد، پاسخ مثبت داد، نیروهای خود در عراق را کاهش داده و حضور آنها را منحصر به پایگاههای محدودی کرد، تا سلامتشان را تضمین کند.
در همین رابطه، مسئولان آمریکایی به ایرانیها گفتند در صورتی که نیروهای خود در عراق را تحت کنترل درنیاورده و محدود نکنید، عراق هم تحت همان تحریمهایی قرار میگیرد که ایران با آن درگیر است، به این ترتیب که بانک مرکزی عراق تحریم شده، اقتصادش وارد رکود میشود و مهمتر از همه آنکه معافیتهای عراق در مورد خرید انرژی از ایران، تمدید نمیشود. همزمان به نظر میرسد آمریکا اجازه برخی کمکهای مالی به تهران برای مقابله با بحران کرونا را داده است، از این رو، حسن روحانی تصریح کرده است که این بحران میتواند فرصتی برای برداشتن تحریم های آمریکا باشد.
با این حال، طبیعت درگیری بین دو طرف ایران و آمریکا در میدان عراق، هرگز تغییر نمیکند و سرنوشت این کشور عربی همچنان ارتباط محکمی با توازن بین واشنگتن و تهران دارد.