سرویس تاریخ «انتخاب»: «اندیشکده وودرو ویلسون» ۳۱ سند وزارت امنیت آلمان شرقی (اشتازی) را در مورد فعالیتهای کمونیستی و ضدکمونیستی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ منتشر کرده است که عمدتا متمرکز بر حزب توده است.
در ادامه ترجمه ی بخش دوم از هشتمین سند وزارت امنیت آلمان شرقی درباره ایران، آمده است:
بخش اول این سند را از اینجا ببینید.
موضع حزب توده در برابر رخدادهای ایران
در داخل کشور، درگیری میان گروههای چپ شعله ور شده است. حزب خلق که در سال 1941 در داخل کشور بنیانگذاری شد، جانشین حزب کمونیست ایران است که از بهار 1920 وجود داشت و از سال 1931 تا 1937 بصورت غیرقانونی می جنگید تا زمانیکه کل سازمان توسط حکومت شاه از بین رفت. حزب خلق ایران بیشترین موفقیت خود را در فاصله سالهای 1945 تا 46 بدست آورده است. در آن زمان حزب حدود 100 هزار عضو داشته و در میان توده به دلیل تلاش مداوم علیه استثمار و سرکوب، از محبوبیت و اقتدار بالایی برخوردار بود. اعضا و همراهان آن عموم در میان کارگران شرکت نفت، روشنفکران و نظامیان بودند. آنها آغاز کننده سازمانهای دموکراتیک کارگران و کشاورزان، جوانان و زنان ایران بودند. به این ترتیب شورای مرکزی اتحادیه کار و کارگران تحت فرماندهی آنها ایجاد شده و حدود 300 هزار عضو در آن زمان داشت.
در سال 1949 حزب خلق توسط شاه ممنوع شد. با این وجود آنها دریافتند که چطور نقشی سازنده در حیات سیاسی ایران در سالهای 1951 تا 53 و طی دولت دموکراتیک-مدنی محمد مصدق بازی کنند. در ارتباط با کودتای نظامی 1953 که سازماندهی اصلی آن توسط سازمان سیا انجام شد، آنها ضررهای گسترده و صدمات شدیدی را متحمل شدند. آنها به عنوان دشمن اصلی حکومت شاه سازماندهی شده بودند و لذا بیشترین ضررها را در میان همه نیروهای سیاسی اپوزیسیون دیدند. همه سازمان های احزاب غیرقانونی از بین رفتند. در سال 1972 حزب توده توانست شاخههای مجزای حزب خود را در سراسر کشور ایجاد کند. تا این زمان حزب توده هنوز نتوانسته بود پایگاه توده ای را برای خود ایجاد کند، هرچند تاثیر آنها در میان نیروهای اجتماعی مهم مانند کارگران شرکت نفت و بخشهایی از روشنفکران، قابل توجه بود.
تقاضاهای کمونیست ها
در دسامبر 1975 حزب خلق یک برنامه حزبی جدید را منتشر کرد که تحلیلی علمی از موقعیت و تناقضات جاری بود. تحولات اخیر در ایران همه این موارد را ثابت کرد. در این برنامه، حزب به این نتیجه رسید که براندازی شاه، شرط قطعی مسیر توسعه منافع ملی مردم ایران است. لذا، آنها از ایجاد جبهه ضددیکتاتوری حمایت کردند. برنامه حزب همچنین شامل اهداف فوری بیشتری میشد که با تقاضاهای یک انقلاب دموکراتیک ملی همخوانی داشته و هم زمان با احیای کمیته مرکزی حزب خلق در 4 سپتامبر 1978 مجددا مطرح و بروزرسانی شدند.
و از جمله شامل این موارد بود:
نقش کنونی حزب توده
هرچند حزب خلق مردم ایران از نظر عددی قوی ترین اپوزیسیون علیه شاه نبود که دلیل آن هم سرکوب بی رحمانه و چندین ساله بود، اما برنامه گفته شده حزب نقشی مهم در آمادگی معنوی تحولات کنونی ایران داشت. حزب توده بر اساس محتوای همین برنامه از راهکارهای نیروهای مرکزی حزب خلق به رهبری آیت الله خمینی، رهبر شیعیان حمایت می کرد که نشان می داد اهداف ضدامپریالیستی داشته و بصورت عملگرایانه ای با منافع ملی مردم ایرن همگرایی دارد. حزب خلق همچنین در حدود همین مرزها با نمایندگان جبهه ملی مدنی برخورد می کرد که نزدیکی شناخته شده ای با آیت الله خمینی داشتند و لذا خواستار ایجاد جبهه ای متحد با آنها بود.
نورالدین کیانوری، اولین دبیرکل حزب خلق ایران در یک مصاحبه در 8 فوریه توضیح داده بود که تا کنون رهبران دیگر سازمان های سیاسی و احزاب حاضر به همکاری رسمی با حزب خلق در این جبهه متحد نشده اند.
البته در میدان عمل، جبهه متحد در جبهه خیابان ها، کارخانه ها، دانشگاه ها و روستاها حاصل شده است. تلاش برای فایق شدن بر مشکلات کنونی و تاسیس یک ایران نوین این اتحاد را نزدیکتر خواهد کرد. در یک بیانیه در 12 فوریه 1979 حزب توده ایران خواهان آمادگی کامل برای مبارزه و اقدام واحد برای تثبیت پیروزی تاریخی علیه همه مقاومت های داخلی و خارجی برگشت ناپذیر شدن آن شد.
مشاهدات درباره رخدادهای داخلی بیشتر
گروهها و جنبشهایی مانند مجاهدین و فداییان به عنوان گروههای مسلحی عمل می کنند که بر کارگران شرکت نفت، انحلال کامل ارتش (که [امام] خمینی و بازرگان با وجود مخالفت چپ به آن نیاز دارند) و ایجاد یک ارتش خلق واقعی.
نتیجه نهایی تحولات در حال حاضر مشخص نیست اما احتمال زیادی دارد که [امام] خمینی به دلیل نفوذ بسیار زیادی خود در برابر این گروهها مقاومت کند.