شرق نوشت: نام دیوید لینچ برای ایرانیها، تداعیگر فیلمسازی است. دوستدارانش او را با فیلمهایی چون کلهپاککن، مرد فیلنما، مخمل آبی، بزرگراه گمشده، جاده مالهالند و اینلند امپایر میشناسند. لینچ اما در موسیقی و نقاشی هم تجربیات زیادی دارد. سابقه فعالیت وی در عرصه موسیقی به بیش از 20 سال میرسد. او این روزها بیش از آنکه فیلم بسازد، مشغول فعالیت در موسیقی و نقاشی است.
او بهتازگی آلبوم جدید موسیقی
خود را منتشر کرده. نام آلبوم «روزگار دلقک دیوانه» است که لینچ در آن هم
گیتار نواخته و هم خوانندگی کرده است. گفتوگو با دیوید لینچ که به بهانه
انتشار این آلبوم انجام شده، پس از هماهنگیهای اولیه با میندی رمیکر، منشی
این هنرمند از طریق تلفن انجام شد. لینچ صدایی آرام و مهربان دارد و بسیار
پرانرژی است.
بعد از ساخت فیلم Inland Empire (امپراتوری
درون) در سال 2006، دیگر فیلم چشمگیری از شما ندیدیم؛ در عوض طی این شش
سال در زمینه موسیقی و نقاشی بسیار فعال بودهاید. این به معنای خداحافظی
دیوید لینچ با سینماست؟!
ابدا. اولا من طی این شش سال چهار
فیلم کوتاه و ویدیویی ساختهام که شاید از نظر شما «چشمگیر» نباشند؛ اما از
نظر خودم در راستای نگاههاییاند که طی این چند دهه به مقوله سینما
داشتهام. شاید این طرز نگاه شما به این دلیل باشد که چند صباحی است
نقاشیها و آلبومهای من بیشتر دیده میشوند تا فیلمهایم. اما برای نمونه
میتوانم به فیلم اخیرم Lady Blue Shanghai با بازی ماریون کوتیلارد اشاره
کنم. این فیلم روالی داستانی دارد و داستان آن در شانگهای میگذرد.
میبینید که هنوز فیلم میسازم!
خوب است بحث را با
موسیقیهایی که برای فیلمهایتان ساختهاید پی بگیریم. آنجلو بادالامنتی
گفته بود آهنگسازی اغلب فیلمهایتان را خودتان انجام دادهاید و او تنها
نقش یک تنظیمکننده را داشته است...
بخشی از فعالیت موسیقی من
به فیلمهایم برمیگردد. اما نقش آنجلو در این میان چیزی نیست که او به آن
اذعان دارد. من و آنجلو در اواخر دهه 80 همکاریهایمان را شروع کردیم. او
به معنای دقیق کلمه، یک همکار - و نه تنظیمکننده - بوده و هست. طی این
سالها با همکاری آنجلو هم موسیقی فیلمهایم را ساختهام و هم آلبومهایی
را روانه بازار کردهام.
در این فاصله 20 سالی که به
موسیقی اشتغال دارید، به دنبال چه سبکی بودهاید؟ آیا ما شاهد یک نوع سبک
«دیوید لینچی» در موسیقی شما هستیم؟
سبک دیوید لینچی؟! فکر نمیکنم. من عمدتا به سبک بلوز علاقه دارم و تلاش میکنم که به سبک مدرن بلوز بپردازم.
عنوانی که برای آلبوم جدیدتان در نظر گرفتهاید (روزگار دلقک دیوانه) قدری غریب است. این نام به چه چیزی اشاره دارد؟
وقتی
عدهای آدم دور هم جمع میشوند تا لحظاتی را به خوشی سر کنند، لحظاتی را
میگذرانند که شاید از دید بقیه نوعی غفلت یا بیخبری باشد. آنها میخواهند
هرچه بیشتر در شادی و سرخوشی فرو روند. اینجاست که لحظاتی جنونآمیز شکل
میگیرد. آنها به دلقکهایی بدل میشوند که در نوعی دیوانگی دست و پا
میزنند...
میزان آشنایی شما با ایران و هنرمندان آن چقدر است؟
بیش از آن چیزی که شما میدانید (میخندد). من فیلمهای ایرانی را دیدهام. چند سال پیش که قرار بود به ایران بیایم، هفت فیلم ایرانی را تماشا کردم. اما به دلایلی که به نظر، مربوط به روابط دو کشور میشود، برنامه سفر من به ایران به هم خورد. من از این بابت بسیار متاسف شدم.
به نظر من مردم کشورهای مختلف در همه جای جهان مشتاقانه در جستوجوی صلح و آرامش هستند و اتفاقا این چیزی است که من در پی آن هستم تا اتفاق بیفتد و اطمینان دارم که در آیندهای نهچندان دور مردم جهان همگی در کنار هم خواهند بود. ما انسانها در همه جای جهان شایسته برخورداری از آزادی، شادمانی و رضایتمندی هستیم. مردم ایران هم از این قاعده مستثنا نیستند. ایرانیها پیشینهای چند هزار ساله دارند. من دوستانی دارم که اهل ایران هستند و اتفاقا کارهایم را هم دوست دارند