الاخبار نوشت: پیش از آنکه هیستری و جنون سعودیها علیه ایران به این حد برسد، تلاشهای زیادی برای جمع کردن تهران و ریاض پای میز مذاکره انجام شد، اما پاسخ ایران در مورد ردّ پیشنهاد مذاکره سهم فراوانی در افزایش خشم سعودی ها داشت.
به گزارش «انتخاب»؛ زمانی که ملک سلمان از پوتین طی دیدار در مسکو درخواست کرد ترتیب گفتگویی بین ایران و عربستان را بدهد، پیش بینی نمی کرد با پاسخ مخالف تهران مواجه شود؛ این بعید شمردن از جانب پادشاه سعودی بر دو واقعیت استوار بود: اول اینکه طرف ایرانی به صورت پنهان و آشکار پیشنهاد گفتگو با سعودی هایی را داده بود که همواره هرگونه نزدیکی به فارسها را رد می کردند، و دوم، واسطه ای بود که سلمان برای این کار برگزیده بود؛ یعنی رئیس جمهور روسیه، هم پیمان مورد اطمینان ایران که جنگهای دیپلماتیک و نظامی بسیاری در کنار یکدیگر انجام داده بودند.
پس از گذشت چند هفته از دیدار تاریخی پادشاه عربستان به مسکو، پوتین به تهران رفته و با سران این کشور دیدار کرد. پیشنهاد عربستان یکی از محورهای اصلی این دیدارها بود. تهران در پیشنهاد سعودیها نقاط ضعف فراوانی دیده و بر آن شد که با این پیشنهاد مخالفت کند. براساس اطلاعات رسیده به الاخبار، مهمترین مساله ای که ایرانیها به آن ایراد گرفتند، تمرکز این پیشنهاد بر روی نیاز سعودیها به فشار بر یمن و مجبور کردن آنها به قبول راه حلی بود که نتیجه آن پیروزی عربستان سعودی محسوب می شد، این پیشنهاد سعودیها، با تحریکاتی همچون گشودن مرزهای زمینی، دریایی و هوایی یمن، به محض دست یابی به توافق با ایران نیز همراه بود. اما این درخواست«ناقص» شامل بندهایی برای مذاکره مانند«حکومت وفاق»،«دوره انتقالی» و «مجلس» می شد تا منجر به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در یمن، همزمان با خلع سلاح انصارالله شود.
ایران با این درخواست موافقت نکرد و همین پاسخ منفی به ریاض کافی بود تا سعودیها وزرای خارجه دولتهای عربی را دعوت به نشستی در قاهره کنند. بیانیه خشم آلود این نشست در مورد رفتارهای ایران در منطقه عربی، در واقع بر پرتاب موشک یمنی به سمت ریاض استوار بوده و این امر را تجاوز موشکی ایران به عربستان قلمداد کرده است!
در تاریخ بین سفر ملک سلمان به مسکو و تاریخ سفر پوتین به ایران، سعودیها در حال تهیه نقشه بعدی خود بودند و تمام تحولات از این تاریخ به بعد، اشاره هایی اضافی به عمق بحرانی است که سعودیها کورکورانه وارد آن شده اند. مسئولان ایرانی بر این عقیده هستند که عربستان فرصتهای زیادی را سوزانده و امروز همسایه لج بازش به نردبانی نیاز دارد تا به کمک آن از درختی که بویژه در یمن بر فراز آن قرار گرفته، پایین بیاید. از این رو، زیرکانه نیست که سعودیها پیشنهاد خود را محدود به یمن کند، همانطور که پذیرش این درخواست از سوی تهران نیز حکیمانه نیست.
تهران بر این نظر اصرار می ورزد که ابتکار عمل در مورد اوضاع داخلی در یمن در دست هم پیمانان آن است. در همین چارچوب، سرلشکر محمد علی جعفری تصریح می کند:سیادت در یمن در دستان انصارالله است. تهران، هیاهوی سعودیها در مورد پرونده یمن را جدای از تلاشهای حاکمان جدید ریاض برای ایجاد راه فراری از باتلاق یمن نمی داند.
از پیامهایی که تهران در پاسخ به درخواست مذاکره ریاض فرستاده این موارد است:«تا شروط یمنیهای پایدار در صنعاء، تعز و حدیده پاسخ مثبت داده نشود، هیچ مذاکره ای در مورد یمن نخواهیم کرد» و «نمی توانید هیچ فشاری به هم پیمانانی بیاورید که خود این شروط را ساخته اند».
اینطور که به نظر می رسد، عصر جدید حکومت سعودیها که توسط بن سلمان و با نظارت و اشراف پدرش اداره می شود، به خوبی با تاریخ تشکیل مملکت سعودی آشنا نیست.