پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس سیاسی «انتخاب»؛ داود حشمتی: حمید بقايي در حالي اخیرا اعلام كانديداتوري كرد كه هنوز اصولگرايان كانديداي خود را براي انتخابات معرفي نكردند. او همچنين زمانی خود را وارد اين گود كرد كه نزديكان احمدينژاد پيشتر معتقد بودند نبايد وارد نقشه B (يا همان معرفي نامزدي غير احمدينژاد) شد.
بعد از ماجراي نهي احمدينژاد براي حضور در انتخابات، يك پيشنهاد در ميان آنها مطرح بود. اينكه فردي از اين تيم به جاي احمدينژاد كانديدا شود. بيشترين گمانهها به سمت غلامحسين الهام ميرفت. اما مجموعا آنها دست به مخالفت زدند و با معرفي كانديدا موافقت نکردند. با اين وجود بقايي ناگهان اعلام كانديداتوري ميكند. ناگفته نماند كه نه جوانفكر از او حمايت كرد و نه رسانه های نزدیک به الهام. سكوت و عدم حمايت چند دسته از احمدينژادي ها از بقايي نشان ميدهد كه كانديداتوري بقايي از نظر خود آنها هم جدي نيست و يا با اختلافات زيادي همراه است. حساسیت برخی فعالان رسانهای احمدینژادی نيز در اين رابطه قابل تأمل است، برخی از آنها در رسماً و علناً از احمدینژاد خواسته اند که اگر قرار است ثبت نام نامزدی، به پای او نوشته شود، چرا بجای فرد نامحبوب و مشکلداری مثل بقایی، کسی مانند الهام پا پیش نگذارد؟! با اين حساب بايد پرسيد اين اعلام حضور چه اهدافي را دنبال ميكند؟
كانديدايي براي رقابت نكردن
محمود احمدينژاد بهتر از هر كسي ميداند كه پايگاه رايش غيرقابل انتقال است. به طور كلي انتقال پايگاه راي اجتماعي از كانديدايي به كانديداي ديگر با دشواريهاي بيشماري روبه روست. آيتالله هاشمي در انتخابات 92 توانست اين راي را منتقل كند. رئيسدولت اصلاحات با وجود آنكه توانست در 92 و 94 اين انتقال را صورت دهد، اما او هم، در انتخابات 84 و مجلس هشتم نتوانست اين كار را انجام دهد. لذا بايد گفت انتقال پايگاه راي به نفر ديگر پروسه و فرآيندي دارد كه احمدينژاد نه شرايطش را دارد و نه آن را طي كرده است.
از طرف ديگر با وجود آنكه انتظارات احمدينژاديها با واقعيت منطبق نيست اما آنها روي كاغذ تصور ميكنند در صورت رقابت احمدينژاد با روحاني، ميتوانند او را شكست دهند. از همین رو بود كه فعالان رسانهاي نزديك به او بعد از نهي احمدينژاد، گفتند كه روحاني قطعا مجددا رای می آورد.
نکته ی دیگر راجع به مسئله باقیی وجود دارد. در حقیقت، براساس اصول دموكراسي بقايي هم مانند همه حق دارد كانديدا شود. مگر اينكه شوراي نگهبان با استناد به پرونده اي قضايي و يا سياسي صلاحيت وي را تاييد نكند. يكي از گمانهها در مورد او اين است كه قصد دارد با تاييد صلاحيت گرفتن از شوراي نگهبان پرونده خود را نزد افكارعمومي پاك كند. گمانهاي كه كاملا ساده لوحانه است. با اين وجود، باز سئوال اين است چرا بقايي اعلام حضور كرد؟
فرار از وزنكشي انتخاباتي
اگر قرار بود فردي از نزديكان احمدينژاد تاييد صلاحيت شود، مشايي ميتوانست در سال 92 آن فرد باشد. آن زمان احمدينژاد در قدرت و برگزار كننده انتخابات بود. مشايي هيچ كدام از پروندههاي بقايي را هم نداشت با اين حال ردصلاحيت شد. حتي اگر مشايي هم در انتخابات شركت ميكرد باز در مقابل روحاني (يا هاشمي) قطعا شكست ميخورد. چون راي احمدينژاد متعلق به شخص او بود و خودش به خوبي ميدانست اين راي قابل انتقال نيست. در اين وضعيت آيا احمدينژاد حاضر مي شود اعتبارش به وزنكشي انتخاباتي سال 96 گذاشته شود؟
در شرايطي كه رقابت ميان روحاني و يك كانديداي اصولگراست بقايي بدون حمايت جبهه اصولگرايان تنها براي خودنمايي (و البته) براي اهدافي خاص اعلام حضور كرده است. اين وضعيت جریان احمدی نژاد را همچنان زنده نگه ميدارد. بعلاوه، باعث مي شود سبد رايشان را مديريت كنند و اجازه ندهد از جمنا (جبهه مردمي نيروهاي انقلاب) و حتي روحاني از اين سبد راي يارگيري شود. اين دو هدف در كنار اميدواري براي حضور دوباره احمدينژاد در انتخابات، مهمترين اهداف اعلام حضور است.
به طور خلاصه می توان گفت، حتي اگر شوراي نگهبان بقايي را تاييد صلاحيت كند، شخص احمدينژاد ممکن است اجازه ندهد او وارد كارزار رقابتها شود، چرا كه شكست در انتخابات 96 يعني شانس احمدينژاد براي سال 1400 و هميشه از دست ميرود. با این حال، علی رغم آنكه ممكن است اكثر احمدينژاديها از بقايي حمايت كنند، اما او وارد وزن كشي روز رايگيري انتخابات نخواهد شد. بقايي يا قبل از ثبتنام كنار مي رود و يا قبل از اعلام اسامي نهايي كانديداها از سوي شوراي نگهبان. چرا كه احمدينژاد قصد ندارد «مُهر بازندگي» در انتخابات برپيشاني او و جريانش زده شود.